روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۱۳۵

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، بَابُ النَّوَادِر

و قال الصادق ع :

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى‏ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع‏ أَنْ أَخْرِجْ عِظَامَ‏ يُوسُفَ ع‏ مِنْ‏ مِصْرَ وَ وَعَدَهُ طُلُوعَ اَلْقَمَرِ فَأَبْطَأَ طُلُوعُ اَلْقَمَرِ عَلَيْهِ‏ فَسَأَلَ عَمَّنْ يَعْلَمُ مَوْضِعَهُ فَقِيلَ لَهُ هَاهُنَا عَجُوزٌ تَعْلَمُ عِلْمَهُ فَبَعَثَ إِلَيْهَا فَأُتِيَ بِعَجُوزٍ مُقْعَدَةٍ عَمْيَاءَ فَقَالَ تَعْرِفِينَ قَبْرَ يُوسُفَ ع قَالَتْ نَعَمْ قَالَ فَأَخْبِرِينِي بِمَوْضِعِهِ قَالَتْ لاَ أَفْعَلُ حَتَّى تُعْطِيَنِي خِصَالاً تُطْلِقَ رِجْلَيَّ وَ تُعِيدَ إِلَيَّ بَصَرِي وَ تَرُدَّ إِلَيَّ شَبَابِي وَ تَجْعَلَنِي مَعَكَ فِي‏ اَلْجَنَّةِ فَكَبُرَ ذَلِكَ عَلَى‏ مُوسَى فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ إِنَّمَا تُعْطِي عَلَيَّ فَأَعْطِهَا مَا سَأَلَتْ فَفَعَلَ فَدَلَّتْهُ عَلَى قَبْرِ يُوسُفَ ع فَاسْتَخْرَجَهُ مِنْ شَاطِئِ‏ اَلنِّيلِ‏ فِي صُنْدُوقٍ مَرْمَرٍ فَلَمَّا أَخْرَجَهُ طَلَعَ اَلْقَمَرُ فَحَمَلَهُ إِلَى‏ اَلشَّامِ‏ فَلِذَلِكَ يَحْمِلُ‏ أَهْلُ اَلْكِتَابِ‏ مَوْتَاهُمْ إِلَى‏ اَلشَّامِ‏


من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۱۳۴ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۱۳۶
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۱
بخش : باب النوادر
عنوان : حدیث در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۱ بَابُ النَّوَادِر
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۱ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۸۲

امام صادق عليه السّلام فرمود: همانا خداوند تبارك و تعالى به موسى بن عمران عليه السّلام وحى فرمود كه استخوانهاى يوسف عليه السّلام را از مصر بيرون برد و وعده فرموده بود تا زمانى كه آن را بيرون نبرده ماه طلوع نكند (محشّى اصل عربى ذيل خبر توضيح مختصرى را مرقوم فرموده‏اند كه چون به فهم حديث كمك مينمايد عينا ترجمه آن نقل مى‏شود: اين مطلب چنان كه در پاره‏اى از كتب ذكر شده از اين قرار است كه هنگامى كه يوسف عليه السّلام وفات يافت، بنى اسرائيل و مردم نواحى مصر در محلّ دفن او با هم به منازعه پرداختند و هر يك از كسان خواستار دفن او در محلّه خود بود تا قبر يوسف بر ايشان موجب افتخار و بركت باشد، عاقبة الامر راى طرفين بر اين قرار گرفت كه جسد او را در تابوت مرمرينى قرار دهند و آن را سنگين ساخته و در عمق آبهاى ناحيه‏اى از رود نيل فرو فرستند تا آب رود نيل كه در نهرها و رودهاى كوچكتر انشعاب يافته و روان مى‏شود همه طوائف از مصريان و بنى اسرائيل جملگى از آن بهره‏مند گردند و آن آب كه از تابوت گذشته و متبرّك مى‏شود جهت طهارت و نوشيدن همگان مورد استفاده قرار گيرد و بركتش يكسان بجميع‏ ايشان رسد.) پس چون بيرون آوردن استخوانهاى حضرت يوسف بتأخير افتاد دميدن ماه نيز كه معلّق بآن بود به تأخير افتاد و حضرت موسى عليه السّلام در پى يافتن كسى كه محلّ تابوت را بداند به پرس‏وجو پرداخت، و باو گفتند: در اينجا پيرزالى هست كه محلّ آن را ميداند، پس آن حضرت كسى را بدنبال او فرستاد، و پيرزال زمين گير و گورى را آوردند، حضرت موسى فرمود: آيا تو ميدانى قبر يوسف عليه السّلام كجاست؟ پير زن گفت: بلى، فرمود: آنجا را به من نشان ده، گفت: اين كار را نميكنم مگر اينكه چند چيز را بدرخواستت از خداوند بمن بدهى: يكى اينكه پايم سالم و روان شود، ديگر اينكه بينائيم را بمن بازگردانى، و نيز جوانيم را بمن باز پس دهى، و نيز مرا در بهشت همراه خود گردانى كه با تو باشم، پس اين خواسته‏هاى پيرزن بر حضرت موسى بزرگ و سنگين نمود، و خداوند عزّ و جلّ باو وحى فرمود كه تو اين همه را از جانب من ميدهى پس دريغ ندار و آنچه ميخواهد به او بده، و حضرت موسى آنچنان كرد و آن پيرزن او را به محلّ قبر يوسف عليه السّلام راهنمائى كرد و آن حضرت جسد يوسف را كه در صندوقى مرمرين بود از كناره رود نيل بيرون كشيد و چون آن را بيرون آورد ماه نيز بر دميد و موسى عليه السّلام تابوت را جهت دفن بسوى شام برد، و بهمين جهت است كه اهل كتاب مردگان خود را بسرزمين شام مى‏برند. و او همان يوسف فرزند يعقوب عليهما السّلام است و خداوند عزّ و جلّ در قرآن يوسف ديگرى غير از او ياد نكرده است.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)