محمد ٢
ترجمه
محمد ١ | آیه ٢ | محمد ٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَ آمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ»: عطف خاص بر عام است. یعنی خصوصاً ایمان بیاورند به چیزی که بر محمد نازل شده است که قرآن است. «وَ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ»: جمله معترضه و برای حصر است. یعنی در حال حاضر آنچه حق است و دست نخورده مانده است و درست همان چیزی است که از جانب پروردگارشان آمده است. «بَالَ»: حال. وضع (نگا: یوسف / ، طه / ).
تفسیر
- آيات ۱ - ۶، سوره محمد
- اضلال و ابطال اعمال كافران ، و در مقابل ، پرده كشيدن بر سيئات مؤ منان صالح العمل و اصلاح قلب ايشان
- امر به كشتن بسيار كفار در رويارويى و جنگ با آنها، و سپس اسير گرفتن آنان
- اشكالاتى كه متوجه گفتار بعضى از مفسرين است
- معناى اينكه خداوند كسانى را كه در راه او كشته شدند هدايت و اصلاحبال مى نمايد
- (رواياتى درباره اسير گرفتن كفار، و شاءننزول آيه : ((و الذين قتلوا فى سبيل الله ...)))
نکات آیه
۱- مؤمنان صلاح پیشه و معتقد به حقانیت راه محمد(ص)، مورد غفران و لطف الهى (و الذین ءامنوا و عملوا الصلحت ... کفّر عنهم سیّئاتهم و أصلح بالهم)
۲- لزوم پیوستگى ایمان با عمل صالح (و الذین ءامنوا و عملوا الصلحت )
۳- صلاح پیشگى و حضور در همه میدان هاى ارزشى، داراى ارج و ثمربخشى (و الذین ... عملوا الصلحت ... کفّر عنهم سیّئاتهم) تعبیر «الصالحات» با واژه جمع داراى الف و لام - که مى تواند فراگیرى و استغراق راافاده کند - مى رساند که آنچه مایه تکفیر سیّئات و ثمربخشى است، حضور در همه میدان هاى صلاح و ارزشى است و نه روى آورى مقطعى و کوتاه مدت به بعضى از اعمال نیک.
۴- عمل نیک، نمود و مظهر ایمان (و الذین ءامنوا و عملوا الصلحت ) در صورتى که عطف در «و عملوا الصالحات»، تفسیرى باشد; از آیه شریفه استفاده مى شود که ایمان و عمل صالح، حقیقتى است واحد، گرچه به لحاظ لفظ و اعتبار متغایر مى نمایند. بنابر این، ایمان واقعى را در قامت عمل باید جست.
۵- ایمان به پیامبر اسلام و قرآن، شرط ثمربخشى عقیده به خداوند و عمل صالح (و الذین ءامنوا ... و ءامنوا بما نزّل على محمّد) از تکرار «آمنوا...» استفاده مى شود که «آمنوا» - در «الذین آمنوا» - به معناى اعتقاد به خداى یگانه است; چه این که در «آمنوا بما...» به معناى ایمان به قرآن و رسالت پیامبر(ص) است. از قرین آمدن ایمان و عمل صالح، اعتقاد به پیامبر(ص) و قرآن، مطلب بالا استفاده مى شود.
۶- اعتقاد واقعى به خداوند و پایبندى به ارزش ها، مستلزم پذیرش قوانینى است که از سوى خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده است. (و الذین ءامنوا ... و ءامنوا بما نزّل على محمّد) قید «و آمنوا بما نزّل...» - به عنوان سومین حلقه در پى «آمنوا» و «عملوا الصالحات» - مى تواند بیانگر این برهان باشد که اگر کسى معتقد به خداوند است باید به قوانین و دستورات او - که به وسیله پیامبران ابلاغ مى شود - نیز مؤمن باشد و بدون آن، در حقیقت به خدا ایمان ندارد و پایبند ارزش ها نیست.
۷- قرآن، حقایقى نازل شده از سوى خداوند، بر پیامبر(ص) (نزّل على محمّد و هو الحقّ من ربّهم) تصریح به «نزّل»، بیانگر این حقیقت است که شخص پیامبر(ص) مفاهیم و حقایق قرآن راابداع نکرده; بلکه قرآن به همین صورت از جانب خداوند بر آن حضرت نازل شده است.
۸- مفاهیم عالى وحى، تنزل یافته از سوى خداوند، در سطح فهم بشر * (و ءامنوا بما نزّل على محمّد) بدان احتمال که واژه «نزّل» اشاره به تنزل و پایین آمدن سطح مفاهیم در حد درک بشر داشته باشد; از آیه شریفه استفاده مى شود که این تنزل از سوى خداوند صورت گرفته است; نه این که مفاهیم کلى بر پیامبر(ص) وحى شده و آن حضرت خود آنها را در سطح فهم مردم بیان کرده باشد.
۹- قرآن، حقایق و قوانینى در جهت رشد و تکامل بشر (و هو الحقّ من ربّهم) با توجه به این که ضمیر «هو» به «ما نزّل...» (قرآن) بازمى گردد; از تعبیر «من ربّهم» استفاده مى شود که قرآن نشأت یافته از مقام ربوبیت خدا و در جهت رشد و تکامل انسان ها است.
۱۰- مفاهیم و معارف قرآن، حق، و به دور از پوچى و تضاد با ارزش ها و واقعیت هاى هستى (و ءامنوا بما نزّل على محمّد و هو الحقّ) از اطلاق واژه «حقّ» بر قرآن (مانزّل على محمّد)، مطلب بالا استفاده مى شود.
۱۱- ربوبیت الهى، مقتضى فرو فرستادن برنامه و قانون حق براى بشر (بما نزّل على محمّد و هو الحقّ من ربّهم) از ارتباط «ما نزّل»، «الحقّ» و «من ربّهم» مطلب بالا استفاده مى شود.
۱۲- حق و حقیقت، منحصر در معارف نازل شده بر پیامبر(ص) است. (و هو الحقّ من ربّهم) از تقدیم «هو» بر «الحقّ» انحصار و از الف و لام «الحقّ» استغراق و تمامیت استفاده مى شود.
۱۳- آمرزش گناهان و سامان یافتن شؤون حیات، پاداش الهى به مؤمنان صالح پیرو قرآن (و الذین ءامنوا ... کفّر عنهم سیّئاتهم و أصلح بالهم) «أصلح بالهم» یا به معناى اصلاح مطلق شؤون زندگى و یا اصلاح قلب و دل مؤمنان است، برداشت یاد شده براساس معناى اول است.
۱۴- گناهان، پدید آورنده مشکلات و نابسامانى ها در شؤون زندگى انسان * (کفّر عنهم سیّئاتهم و أصلح بالهم) از تقدم «سیّئات» استفاده مى شودکه وجود گناهان عامل نابسامانى ها است و با آمرزش آنها، امور دیگر نیز سامان مى یابد.
۱۵- اندیشه و قلب مؤمنان راستین، تحت تربیت و هدایت ویژه پروردگار (و الذین ءامنوا ... و أصلح بالهم) چنانچه واژه «بال» در «أصلح بالهم» به معناى قلب و فکر باشد; از این که خداوند اصلاح قلب و اندیشه مؤمنان را به خود نسبت داده است، تربیت و هدایت ویژه استفاده مى شود.
۱۶- گناه، مایه تیرگى قلب و رخت بستن صلاح از فکر و اندیشه انسان * (کفّر عنهم سیّئاتهم و أصلح بالهم) میان سیّئات و عدم صلاح قلب، مى تواند رابطه علّى و سببى باشد. از تقدم سیّئات استفاده مى شود که عامل فساد فکر و اندیشه، گناهان است و با زدایش گناهان، اندیشه صلاح مى یابد. این احتمال مبتنى است بر این که «بال» به معناى قلب باشد.
۱۷- دلجویى و حمایت خداوند از مؤمنان، در برابر توطئه هاى کافران دین ستیز (الذین کفروا ... أضلّ أعملهم . و الذین ءامنوا ... کفّر عنهم سیّئاتهم و أصلح بالهم) از مجموع آیه شریفه، استفاده مى شود که خداوند، در کنار تهدید و توبیخ کافران دین ستیز، در این آیه به دلجویى و حمایت از مؤمنان راستین پرداخته است.
۱۸- گرایش به ایمان و عمل صالح، زمینه ساز بخشایش و غفران خطاهاى گذشته انسان (و الذین ءامنوا ... کفّر عنهم سیّئاتهم) «کفّر عنهم سیّئاتهم» مى تواند صرفاً نظر به گناهان قبل از ایمان و اسلام داشته باشد.
۱۹- بخشش لغزش ها از سوى خدا، منوط به پایبندى انسان به اصول عقیدتى و اعمال ارزشى است. (و الذین ءامنوا و عملوا الصلحت ... کفّر عنهم سیّئاتهم) از ترتّب «کفّر عنهم سیّئاتهم» بر «آمنوا و عملوا الصالحات و آمنوا بمانزّل»، مطلب بالا استفاده مى شود.
۲۰- نیاز همیشگى انسان، به لطف و خطاپوشى خداوند (و الذین ءامنوا ... کفّر عنهم سیّئاتهم) از این که خداوند به موحدان نیک کردار و مؤمن به قرآن و خط پیامبر(ص)، نوید غفران داده است; استفاده مى شود که حتى چنین مؤمنانى نیز نیازمند غفران خداوند هستند.
۲۱- اراده الهى، حاکم بر تحولات تاریخ و نصرت دهنده مؤمنان در برابر هجوم کفر (الذین کفروا ... أضلّ أعملهم . و الذین ءامنوا ... و أصلح بالهم) با توجه به شأن نزول آیه - که در کوران مشکلات مسلمانان نازل شده و بدانان نوید پیروزى داده است - مطلب بالا استفاده مى شود. در این صورت «بال» به معناى شؤون مادى و معنوى زندگى خواهد بود.
موضوعات مرتبط
- آمرزش: زمینه آمرزش ۱۸; شرایط آمرزش ۱۹; مشمولان آمرزش ۱
- ارزشها :۳ آثار پایبندى به ارزشها ۶ ۳، ۱۹
- اسلام: حقانیت اسلام ۱۲; زمینه قبول اسلام ۶
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۲۰
- ایمان: آثار ایمان ۱۸; آثار ایمان به قرآن ۵; آثار ایمان به محمد(ص) ۵; ایمان و عمل صالح ۲; نشانه هاى ایمان۴
- تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۲۱
- تکامل: ابزار تکامل ۹
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۱; حاکمیت اراده خدا ۲۱; حمایتهاى خدا ۱۷; نصرت خدا ۲۱
- دین: توطئه دین ۱۷; منشأ دین ۱۱
- شخصیت: آسیب شناسى شخصیت ۱۶
- صالحان: آمرزش صالحان ۱، ۱۳; اصلاح زندگى صالحان ۱۳; پاداش صالحان ۱۳
- عقیده: آثار عقیده ۱۹; آثار عقیده به خدا ۵، ۶
- عمل صالح: آثار عمل صالح ۴، ۱۸، ۱۹; ارزش عمل صالح ۳; شرایط قبولى عمل صالح ۵
- قرآن: حقانیت قرآن ۷، ۹، ۱۰; نقش قرآن ۹; وحیانیت قرآن۷
- قلب: عوامل قساوت قلب ۱۶
- کافران: توطئه کافران ۱۷
- گمراهى: عوامل گمراهى ۱۶
- گناه: آثار گناه ۱۴، ۱۶; آمرزش گناه ۱۳
- مؤمنان: آمرزش مؤمنان ۱، ۱۳; اصلاح زندگى مؤمنان ۱۳; پاداش مؤمنان ۱۳; تربیت مؤمنان ۱۵; توطئه علیه مؤمنان ۱۷; حامى مؤمنان ۱۷; دلدارى به مؤمنان ۱۷; فضایل مؤمنان ۱۵; نصرت مؤمنان ۲۱
- محمد(ص): حقانیت تعالیم محمد(ص) ۱۲; فضایل محمد(ص) ۱۲; مؤمنان به محمد(ص) ۱; نزول قرآن بر محمد(ص) ۷
- مشکلات: زمینه مشکلات ۱۴
- مهتدین :۱۵
- نیازها: نیاز به تکفیر گناه ۲۰; نیاز به لطف خدا ۲۰
- وحى: سهولت فهم وحى ۸; نزول وحى ۸