محمد ٢

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ الَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ‌ وَ آمَنُوا بِمَا نُزِّلَ‌ عَلَى‌ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُ‌ مِنْ‌ رَبِّهِمْ‌ کَفَّرَ عَنْهُمْ‌ سَيِّئَاتِهِمْ‌ وَ أَصْلَحَ‌ بَالَهُمْ‌

ترجمه

و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به آنچه بر محمد (ص) نازل شده -و همه حقّ است و از سوی پروردگارشان- نیز ایمان آوردند، خداوند گناهانشان را می‌بخشد و کارشان را اصلاح می‌کند!

ترتیل:
ترجمه:
محمد ١ آیه ٢ محمد ٣
سوره : سوره محمد
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَ آمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ»: عطف خاص بر عام است. یعنی خصوصاً ایمان بیاورند به چیزی که بر محمد نازل شده است که قرآن است. «وَ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ»: جمله معترضه و برای حصر است. یعنی در حال حاضر آنچه حق است و دست نخورده مانده است و درست همان چیزی است که از جانب پروردگارشان آمده است. «بَالَ»: حال. وضع (نگا: یوسف / ، طه / ).


نزول

شأن نزول آیات ۱ تا ۲:

«شیخ طوسى» گویند: از ابن عباس روایت شده که منظور از آیه اول اهل مکه بوده و براى آن‌ها نازل شده است و مقصود از آیه دوم انصار بوده و درباره آن‌ها نازل گردیده است.[۱]

تفسیر

نکات آیه

۱- مؤمنان صلاح پیشه و معتقد به حقانیت راه محمد(ص)، مورد غفران و لطف الهى (و الذین ءامنوا و عملوا الصلحت ... کفّر عنهم سیّئاتهم و أصلح بالهم)

۲- لزوم پیوستگى ایمان با عمل صالح (و الذین ءامنوا و عملوا الصلحت )

۳- صلاح پیشگى و حضور در همه میدان هاى ارزشى، داراى ارج و ثمربخشى (و الذین ... عملوا الصلحت ... کفّر عنهم سیّئاتهم) تعبیر «الصالحات» با واژه جمع داراى الف و لام - که مى تواند فراگیرى و استغراق راافاده کند - مى رساند که آنچه مایه تکفیر سیّئات و ثمربخشى است، حضور در همه میدان هاى صلاح و ارزشى است و نه روى آورى مقطعى و کوتاه مدت به بعضى از اعمال نیک.

۴- عمل نیک، نمود و مظهر ایمان (و الذین ءامنوا و عملوا الصلحت ) در صورتى که عطف در «و عملوا الصالحات»، تفسیرى باشد; از آیه شریفه استفاده مى شود که ایمان و عمل صالح، حقیقتى است واحد، گرچه به لحاظ لفظ و اعتبار متغایر مى نمایند. بنابر این، ایمان واقعى را در قامت عمل باید جست.

۵- ایمان به پیامبر اسلام و قرآن، شرط ثمربخشى عقیده به خداوند و عمل صالح (و الذین ءامنوا ... و ءامنوا بما نزّل على محمّد) از تکرار «آمنوا...» استفاده مى شود که «آمنوا» - در «الذین آمنوا» - به معناى اعتقاد به خداى یگانه است; چه این که در «آمنوا بما...» به معناى ایمان به قرآن و رسالت پیامبر(ص) است. از قرین آمدن ایمان و عمل صالح، اعتقاد به پیامبر(ص) و قرآن، مطلب بالا استفاده مى شود.

۶- اعتقاد واقعى به خداوند و پایبندى به ارزش ها، مستلزم پذیرش قوانینى است که از سوى خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده است. (و الذین ءامنوا ... و ءامنوا بما نزّل على محمّد) قید «و آمنوا بما نزّل...» - به عنوان سومین حلقه در پى «آمنوا» و «عملوا الصالحات» - مى تواند بیانگر این برهان باشد که اگر کسى معتقد به خداوند است باید به قوانین و دستورات او - که به وسیله پیامبران ابلاغ مى شود - نیز مؤمن باشد و بدون آن، در حقیقت به خدا ایمان ندارد و پایبند ارزش ها نیست.

۷- قرآن، حقایقى نازل شده از سوى خداوند، بر پیامبر(ص) (نزّل على محمّد و هو الحقّ من ربّهم) تصریح به «نزّل»، بیانگر این حقیقت است که شخص پیامبر(ص) مفاهیم و حقایق قرآن راابداع نکرده; بلکه قرآن به همین صورت از جانب خداوند بر آن حضرت نازل شده است.

۸- مفاهیم عالى وحى، تنزل یافته از سوى خداوند، در سطح فهم بشر * (و ءامنوا بما نزّل على محمّد) بدان احتمال که واژه «نزّل» اشاره به تنزل و پایین آمدن سطح مفاهیم در حد درک بشر داشته باشد; از آیه شریفه استفاده مى شود که این تنزل از سوى خداوند صورت گرفته است; نه این که مفاهیم کلى بر پیامبر(ص) وحى شده و آن حضرت خود آنها را در سطح فهم مردم بیان کرده باشد.

۹- قرآن، حقایق و قوانینى در جهت رشد و تکامل بشر (و هو الحقّ من ربّهم) با توجه به این که ضمیر «هو» به «ما نزّل...» (قرآن) بازمى گردد; از تعبیر «من ربّهم» استفاده مى شود که قرآن نشأت یافته از مقام ربوبیت خدا و در جهت رشد و تکامل انسان ها است.

۱۰- مفاهیم و معارف قرآن، حق، و به دور از پوچى و تضاد با ارزش ها و واقعیت هاى هستى (و ءامنوا بما نزّل على محمّد و هو الحقّ) از اطلاق واژه «حقّ» بر قرآن (مانزّل على محمّد)، مطلب بالا استفاده مى شود.

۱۱- ربوبیت الهى، مقتضى فرو فرستادن برنامه و قانون حق براى بشر (بما نزّل على محمّد و هو الحقّ من ربّهم) از ارتباط «ما نزّل»، «الحقّ» و «من ربّهم» مطلب بالا استفاده مى شود.

۱۲- حق و حقیقت، منحصر در معارف نازل شده بر پیامبر(ص) است. (و هو الحقّ من ربّهم) از تقدیم «هو» بر «الحقّ» انحصار و از الف و لام «الحقّ» استغراق و تمامیت استفاده مى شود.

۱۳- آمرزش گناهان و سامان یافتن شؤون حیات، پاداش الهى به مؤمنان صالح پیرو قرآن (و الذین ءامنوا ... کفّر عنهم سیّئاتهم و أصلح بالهم) «أصلح بالهم» یا به معناى اصلاح مطلق شؤون زندگى و یا اصلاح قلب و دل مؤمنان است، برداشت یاد شده براساس معناى اول است.

۱۴- گناهان، پدید آورنده مشکلات و نابسامانى ها در شؤون زندگى انسان * (کفّر عنهم سیّئاتهم و أصلح بالهم) از تقدم «سیّئات» استفاده مى شودکه وجود گناهان عامل نابسامانى ها است و با آمرزش آنها، امور دیگر نیز سامان مى یابد.

۱۵- اندیشه و قلب مؤمنان راستین، تحت تربیت و هدایت ویژه پروردگار (و الذین ءامنوا ... و أصلح بالهم) چنانچه واژه «بال» در «أصلح بالهم» به معناى قلب و فکر باشد; از این که خداوند اصلاح قلب و اندیشه مؤمنان را به خود نسبت داده است، تربیت و هدایت ویژه استفاده مى شود.

۱۶- گناه، مایه تیرگى قلب و رخت بستن صلاح از فکر و اندیشه انسان * (کفّر عنهم سیّئاتهم و أصلح بالهم) میان سیّئات و عدم صلاح قلب، مى تواند رابطه علّى و سببى باشد. از تقدم سیّئات استفاده مى شود که عامل فساد فکر و اندیشه، گناهان است و با زدایش گناهان، اندیشه صلاح مى یابد. این احتمال مبتنى است بر این که «بال» به معناى قلب باشد.

۱۷- دلجویى و حمایت خداوند از مؤمنان، در برابر توطئه هاى کافران دین ستیز (الذین کفروا ... أضلّ أعملهم . و الذین ءامنوا ... کفّر عنهم سیّئاتهم و أصلح بالهم) از مجموع آیه شریفه، استفاده مى شود که خداوند، در کنار تهدید و توبیخ کافران دین ستیز، در این آیه به دلجویى و حمایت از مؤمنان راستین پرداخته است.

۱۸- گرایش به ایمان و عمل صالح، زمینه ساز بخشایش و غفران خطاهاى گذشته انسان (و الذین ءامنوا ... کفّر عنهم سیّئاتهم) «کفّر عنهم سیّئاتهم» مى تواند صرفاً نظر به گناهان قبل از ایمان و اسلام داشته باشد.

۱۹- بخشش لغزش ها از سوى خدا، منوط به پایبندى انسان به اصول عقیدتى و اعمال ارزشى است. (و الذین ءامنوا و عملوا الصلحت ... کفّر عنهم سیّئاتهم) از ترتّب «کفّر عنهم سیّئاتهم» بر «آمنوا و عملوا الصالحات و آمنوا بمانزّل»، مطلب بالا استفاده مى شود.

۲۰- نیاز همیشگى انسان، به لطف و خطاپوشى خداوند (و الذین ءامنوا ... کفّر عنهم سیّئاتهم) از این که خداوند به موحدان نیک کردار و مؤمن به قرآن و خط پیامبر(ص)، نوید غفران داده است; استفاده مى شود که حتى چنین مؤمنانى نیز نیازمند غفران خداوند هستند.

۲۱- اراده الهى، حاکم بر تحولات تاریخ و نصرت دهنده مؤمنان در برابر هجوم کفر (الذین کفروا ... أضلّ أعملهم . و الذین ءامنوا ... و أصلح بالهم) با توجه به شأن نزول آیه - که در کوران مشکلات مسلمانان نازل شده و بدانان نوید پیروزى داده است - مطلب بالا استفاده مى شود. در این صورت «بال» به معناى شؤون مادى و معنوى زندگى خواهد بود.

موضوعات مرتبط

  • آمرزش: زمینه آمرزش ۱۸; شرایط آمرزش ۱۹; مشمولان آمرزش ۱
  • ارزشها :۳ آثار پایبندى به ارزشها ۶ ۳، ۱۹
  • اسلام: حقانیت اسلام ۱۲; زمینه قبول اسلام ۶
  • انسان: نیازهاى معنوى انسان ۲۰
  • ایمان: آثار ایمان ۱۸; آثار ایمان به قرآن ۵; آثار ایمان به محمد(ص) ۵; ایمان و عمل صالح ۲; نشانه هاى ایمان۴
  • تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۲۱
  • تکامل: ابزار تکامل ۹
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۱; حاکمیت اراده خدا ۲۱; حمایتهاى خدا ۱۷; نصرت خدا ۲۱
  • دین: توطئه دین ۱۷; منشأ دین ۱۱
  • شخصیت: آسیب شناسى شخصیت ۱۶
  • صالحان: آمرزش صالحان ۱، ۱۳; اصلاح زندگى صالحان ۱۳; پاداش صالحان ۱۳
  • عقیده: آثار عقیده ۱۹; آثار عقیده به خدا ۵، ۶
  • عمل صالح: آثار عمل صالح ۴، ۱۸، ۱۹; ارزش عمل صالح ۳; شرایط قبولى عمل صالح ۵
  • قرآن: حقانیت قرآن ۷، ۹، ۱۰; نقش قرآن ۹; وحیانیت قرآن۷
  • قلب: عوامل قساوت قلب ۱۶
  • کافران: توطئه کافران ۱۷
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۱۶
  • گناه: آثار گناه ۱۴، ۱۶; آمرزش گناه ۱۳
  • مؤمنان: آمرزش مؤمنان ۱، ۱۳; اصلاح زندگى مؤمنان ۱۳; پاداش مؤمنان ۱۳; تربیت مؤمنان ۱۵; توطئه علیه مؤمنان ۱۷; حامى مؤمنان ۱۷; دلدارى به مؤمنان ۱۷; فضایل مؤمنان ۱۵; نصرت مؤمنان ۲۱
  • محمد(ص): حقانیت تعالیم محمد(ص) ۱۲; فضایل محمد(ص) ۱۲; مؤمنان به محمد(ص) ۱; نزول قرآن بر محمد(ص) ۷
  • مشکلات: زمینه مشکلات ۱۴
  • مهتدین :۱۵
  • نیازها: نیاز به تکفیر گناه ۲۰; نیاز به لطف خدا ۲۰
  • وحى: سهولت فهم وحى ۸; نزول وحى ۸

منابع

  1. طبرسى صاحب مجمع البیان چنین افزوده و گوید: آیه اول درباره کسانى نازل شده که به دشمنان اسلام در جنگ بدر اطعام می‌نمودند و اینان ده نفر بودند که هر یک به نوبه در هر روز آنان را اطعام می‌نمودند و صاحب کشف الاسرار اسامى آن‌ها را بدین قسم ذکر نموده. ابوجهل، عتبة، شیبة، ولید بن عتبة، عقبة بن ابى معیط، امیة بن خلف، منبّه، نبیه، حکیم بن حزام، زمعة بن الاسود، حارث بن عامر و ابوالبخترى چنان که در تفسیر ابن ابى‌ حاتم نیز از ابن عباس روایت شده است و نیز در تفسیر على بن ابراهیم چنین آمده که آیه اول درباره آن عده از اصحاب رسول خدا نازل شده که بعد از پیامبر از دین مرتد شدند و حق اهل بیت او را غصب نمودند و از ولایت امیرالمومنین على علیه‌السلام جلوگیرى به عمل آوردند و با این کار اعمال پیشین خود را از جهاد و نصرت پیامبر باطل گردانیدند و نیز آیه دوم درباره ابوذر غفاری و عمار یاسر و سلمان فارسی و مقداد نازل شده که نقض عهد ننمودند و بر ولایت امیرالمؤمنین على ثابت قدم ماندند.