الزمر ٨
ترجمه
الزمر ٧ | آیه ٨ | الزمر ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الإِنسَانَ»: مراد از ذکر جنس، بعضی از افراد است. مانند: إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ (ابراهیم / ). «ضُرٌّ»: گزند. زیان و ضرر مالی و بدنی. (نگا: یونس / ، نحل / و ، مؤمنون / ، روم / ). «مُنِیباً»: توبهکنان. برگردنده با تضرّع و زاری. حال است. «خَوَّلَهُ»: (نگا: انعام / ). «نَسِیَ مَا»: خدا را فراموش میکند. در این صورت (مَا) به معنی (مَنْ) و برای تفخیم و تعظیم است. گزند و بلا را فراموش میکند. دعا کردن و به فریاد خواستن را از یاد میبرد. در این صورت (مَا) مصدریّه است (نگا: تفسیر آلوسی). «یَدْعُو»: الف زائدی در رسمالخطّ قرآنی دارد. «أَندَاداً»: امثال و نظائر. خداگونهها.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِذَا مَسَ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ... (۶) وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَاداً... (۷) وَ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِي... (۸) نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَ... (۳)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۰ سوره زمر
- محتواى كلى سوره مباركه زمر و زمينه نزول آن
- اشاره به معناى انزال و تنزيل قرآن كريم
- معناى اينكه دين خالص براى خداست
- بيان مبناى اعتقادى بت پرستان درباره عبادت ارباب و آلهه و مقصود از اينكه آنان غير خدارا اولياءاتخاذ كرده اند
- تقرير احتجاج بر ردّ و نفى فرزند گرفتن خدا براى خود چه فرزندى حقيقى و چهاعتبارى در آيه : لوارادالله يتخذولدا لا صطفى مما يخلق مايشاء...
- احتجاج بر وحدت خداوند در الوهيت و ربوبيت ، با بيان انحصار خلق و تدبير در اوعزوجل
- تفسير آيه : و ان تكفروا فان الله غنى عنكم ولايرضى لعباده الكفر و ان تشكروايرضه لكم ... كه راجع به كفران نعمت و شكر آن است
- گفتارى در معناى خشم و رضاى خدا
- انسان بالفطره خداشناس است و در حال اضطرار رو به اوست ولى درحال تنعم و خوشى ، غافل از او
- برابر نبودن انسان متنعم غافل از خدا با مؤ من متهجد، و عدم تساوى عالم به خدا باجاهل به او
- صابران اجر بى حساب در پيش رو دارند
- رواياتى درباره اخلاص ، الذين يعلمون ، و شاءننزول آيه : امن هو قانت ...، و اجر صابران
نکات آیه
۱ - نیایش خالصانه انسان با خداوند، به هنگام گرفتارى ها و مصیبت ها (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه) «ضرّ» (ضد «نفع») به معناى مطلق آسیب است.
۲ - توحید ربوبى، باورى فطرى و غریزى انسان (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه) از این که انسان ها در مواقع اضطرار و هنگامه هاى سخت، به خدا پناه مى برند و نجات خود را تنها در گرو مشیت او مى دانند; معلوم مى شود که این، باورى غریزى و ایمانى فطرى است.
۳ - گرفتارى ها و مصیبت ها، مایه بیدارى و تجلى فطرت توحیدى انسان (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه)
۴ - انسان ها، به هنگام گرفتارى و رنج، روى به خدا آورده و او را به فریادرسى مى خوانند. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه منیبًا إلیه) «إنابة» (مصدر «منیباً») به معناى رجوع است و «منیباً إلیه»; یعنى، بازگشت به خدا با توبه و اخلاص (مفردات راغب).
۵ - انسان ها، به هنگام گرفتارى و رنج، به ناتوانى خود و قدرت یارى رسانى خداوند پى برده و اعتراف مى کنند. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه منیبًا إلیه)
۶ - نیایش خالصانه شرک پیشگان به درگاه خداوند، هنگام گرفتارى و مصیبت ها، دلیلى روشن بر پوچى اندیشه شرک و حقانیت توحید ربوبى (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه منیبًا إلیه) روى سخن در این سوره، با مشرکان مکه است و آیه شریفه در مقام بیان یکى از دلایل روشن بر اثبات توحید الهى و پوچى اندیشه شرک است.
۷ - نیایش خالصانه به درگاه خدا، عامل جلب رحمت او و بر طرف کننده گرفتارى ها است. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه منیبًا إلیه ثمّ إذا خوّله نعمة منه) «تخویل» (مصدر «خول») به معناى اعطا و بخشش است و مقصود از جمله «إذا خوّله نعمة منه»، رفع گرفتارى و اعطاى نعمت آسودگى است که پس از دعا و نیایش بندگان به درگاه الهى تحقق مى پذیرد.
۸ - رهایى انسان از گرفتارى ها و مصیبت ها، در گرو مشیت خداوند و بسته به لطف و رحمت او است. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه منیبًا إلیه ثمّ إذا خوّله نعمة منه)
۹ - انسان در برابر نعمت ها و لطف هاى خداوند، موجودى ناسپاس است. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه ... ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما کان یدعوا إلیه من قبل)
۱۰ - انسان باید در حال آسایش و سختى، متوجه خدا بوده و تنها به درگاه او نیایش داشته باشد. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه ... ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما کان یدعوا إلیه من قبل)
۱۱ - انسان، در معرض انواع گرفتارى ها و مصیبت ها (و إذا مسّ الإنسن ضرّ ... ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما کان یدعوا إلیه من قبل)
۱۲ - رفاه و آسایش بسیار و برکنار بودن از گرفتارى ها و مصیبت هاى روزگار، زمینه غفلت از یاد خداوند است. (ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما کان یدعوا إلیه من قبل)
۱۳ - انسان ها هنگام رهایى از مشکلات و دستیابى به آسودگى، موقعیت گذشته خود را فراموش کرده و ناسپاس مى شوند. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ ... ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما کان یدعوا إلیه من قبل)
۱۴ - آسایش و آسودگى از گرفتارى ها و رنج ها، نعمتى است الهى. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ ... ثمّ إذا خوّله نعمة منه) برداشت یاد شده از تعبیر نعمت درباره آسودگى و رفع گرفتارى، به دست مى آید.
۱۵ - شرک به خداوند، کفران نعمت هاى الهى است. (ثمّ إذا خوّله نعمة منه ... و جعل للّه أندادًا) «ندّ» (مفرد «انداد») به معناى مثل و نظیر است و مقصود از آن شریک در کار خداوند است.
۱۶ - رهایى از گرفتارى و برخوردارى از نعمت آسودگى، زمینه شرک ورزى و مؤثر دانستن غیر خدا در وضعیت خویش (إذا خوّله نعمة منه ... و جعل للّه أندادًا)
۱۷ - آیین شرک، آیینى راه زن و گمراه کننده (و جعل للّه أندادًا لیضلّ عن سبیله)
۱۸ - ناسازگارى راه شرک با راه خدا (و جعل للّه أندادًا لیضلّ عن سبیله)
۱۹ - حالت «رفاه و خوشى» و «سختى و محرومیت»، عرصه بروز و ظهور شخصیت و باطن انسان ها (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه ... ثمّ إذا خوّله نعمة منه ... و جعل للّه أندادًا لیضلّ عن سبیله)
۲۰ - اندک و ناپایدار بودن بهره ورى کافران و ناسپاسان، در سایه کفر و ناشکرى خویش (قل تمتّع بکفرک قلیلاً)
۲۱ - شرک و ناسپاسى خدا، موجب گرفتارى به آتش جهنم (قل تمتّع بکفرک قلیلاً إنّک من أصحب النار)
۲۲ - آتش، از وسایل عذاب دوزخیان (إنّک من أصحب النار)
۲۳ - بهره هاى دنیایى تحت لواى کفر و ناسپاسى خدا، در مقایسه با عذاب دایمى دوزخ بسى اندک و ناپایدار است. (قل تمتّع بکفرک قلیلاً إنّک من أصحب النار) جمله «إنّک من أصحاب النار» براى تعلیل و بیان چرایى ناچیز بودن و ناپایدارى بهره دنیایى شرک و ناسپاسى است.
موضوعات مرتبط
- آسایش: آثار آسایش ۱۲، ۱۶، ۱۹; دعا در آسایش ۱۰
- اقرار: اقرار به عجز ۵; اقرار به قدرت خدا ۵
- امکانات دنیوى: بى ارزشى امکانات دنیوى ۲۳; ناپایدارى امکانات دنیوى ۲۳
- انسان: انسان ها هنگام آسایش ۱۳; صفات انسان ۴، ۵; غفلت انسان ها ۱۳; فطریات انسان ۲; کفران انسان ۹، ۱۳
- توحید: دلایل توحید ربوبى ۶; فطریت توحید ربوبى ۲
- جهنم: آتش جهنم ۲۲; جاودانگى جهنم ۲۳; سختى عذاب جهنم ۲۳; عذابهاى جهنم ۲۲; موجبات جهنم ۲۱
- خدا: آثار رحمت خدا ۸; آثار لطف خدا ۸; آثار مشیت خدا ۸; زمینه رحمت خدا ۷; نعمتهاى خدا ۱۴
- دعا: آثار اخلاص در دعا ۷; اخلاص در دعا ۱; زمینه دعا ۴
- رفاه: آثار رفاه ۱۲، ۱۹; دعا در رفاه ۱۰
- سختى: آثار سختى ۳، ۵، ۱۹; آثار نجات از سختى ۱۶; خطر سختى ۱۱; دعا در سختى ۱، ۴، ۱۰; عوامل نجات از سختى ۸
- شخصیت: عوامل بروز شخصیت ۱۹
- شرک: آثار شرک ۲۱; حقیقت شرک ۱۵، ۱۷; دلایل بى منطقى شرک ۶; زمینه شرک ۱۶; شرک و سبیل الله ۱۸
- عذاب: ابزار عذاب ۲۲
- غفلت: زمینه غفلت از خدا ۱۲
- فطرت: زمینه تنبه فطرت ۳; فطرت توحیدى ۳
- کافران: بى ارزشى امکانات مادى کافران ۲۰; ناپایدارى امکانات کافران ۲۰
- کفر: آثار کفر ۲۰، ۲۳
- کفران: آثار کفران نعمت ۲۰، ۲۱، ۲۳; زمینه کفران نعمت ۱۳; کفران نعمت ۹، ۱۵
- کفران کنندگان: بى ارزشى امکانات مادى کفران کنندگان ۲۰; ناپایدارى امکانات کفران کنندگان ۲۰
- گمراهى: عوامل گمراهى ۱۷
- مشرکان: دعاى مشرکان ۶; مشرکان هنگام سختى ۶; مشرکان هنگام مصیبت ۶
- مصیبت: آثار مصیبت ۳، ۴، ۵; خطر مصیبت ۱۱; دعا در مصیبت ۱، ۴; زمینه رفع مصیبت ۷; عوامل نجات از مصیبت ۸
- نعمت: نعمت آسایش ۱۴