الجن ١٦
ترجمه
الجن ١٥ | آیه ١٦ | الجن ١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الطَّرِیقَهِ»: راه. مراد راه خداشناسی و فرمانبرداری، یا به عبارت دیگر، آئین اسلام است. «غَدَقاً»: فراوان. زیاد. «مَآءً غَدَقاً»: آب فراوان، که نماد و سبب نعمت فراوان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ... (۱) وَ لَوْ أَنَ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا... (۰)
فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ... (۰) أَ يَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ... (۰) نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ... (۰)
نزول
مقاتل گوید: این آیه درباره کفار قریش نازل شده هنگامى که هفت سال از براى آنها باران نباریده بود.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۷، سوره جن
- شگفتى تعجب طائفه اى از جن از استماع قرآن كريم
- (آنچه درباره جنّ در آيات قرآن آمده است )
- وجوه مختلف درباره قرائت انّ به فتح همزه )) در ((وانّه تعالى جدّ ربّنا...)) و آياتبعد از آن كه حكايت سخنان جنّيان است بعد از ايمان آوردنشان
- مراد از پناهنده شدن مردانى از انس به مردانى از جنّ در آيه : ((و انّه كانرجال من النس يعوذون برجال من الجنّ))
- مفاد آيه : ((و انّا لمسنا السّماء...)) و آيه : ((و انّا كنّا نقعد منها...)) كه از ممنوع شدنجنّيان از صعود به آسمان و استراق سمع ، همزمان با بعثت پيامبر اسلام (صلى اللّهعليه وآله ) خبر مى دهد
- توضيح معناى اينكه مؤ منان جنّى گفتند: ((و انّا منّا الصّالحون و منّا دون ذالك و كنّا طرائققددا))
- امر به صبر و نهى از فسّاق و كفّار
- دو دستگى در طائفه جن : مسلمون و قاسطون و ويژگى هر كدام
- استقامت بر طريقه اسلام وسعت رزق ، و اعراض از ياد خدا عذاب رو به فزونى در پىدارد
- (رواياتى درباره استماع جنّ از رسول خدا، بيعت آنها با پيامبر(صلى اللّه عليه وآله وسلّم )...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً «16» لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً «17»
و اگر بر طريق (حق) استقامت كنند، آنان را با آبى فراوان سيراب مىكنيم، تا در آن (رفاه و آسايش) امتحانشان كنيم و هر كس از ذكر پرورگارش اعراض كند، او را در عذابى سخت در مىآورد.
نکته ها
«غدق» به معناى فراوانى و «صعد» به معناى سخت و مشكل است.
امام باقر عليه السلام مىفرمايد: مراد از «اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ» استقامت در مسير اهل بيت است. و از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه اگر مردم بر ولايت مااستقامت داشته باشند از علم كثير كامياب مىشوند. «1» «لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً»
از بهترين شيوههاى تربيتى، شيوه مقايسه است. در يك آيه مىفرمايد: استقامت و باران و در آيه بعد: اعراض و عذاب. با مقايسه اين دو حالت مسئله حق وباطل شفافتر مىشود.
اعراض از ذكر خدا هم در دنيا زندگى را سخت مىكند. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً» «2» وهم در آخرت انسان را گرفتار عذاب سخت و فراگير مىكند. «وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً»
پیام ها
1- مهمتر از ايمان، پايدارى و استقامت بر آن است. «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ»
2- در ميان راهها، تنها يك راه حق قابل قبول است. طَرائِقَ قِدَداً ... عَلَى الطَّرِيقَةِ
3- بيان آثار و بركات ايمان، بهترين شيوه دعوت است. لَوِ اسْتَقامُوا ... لَأَسْقَيْناهُمْ
4- آثار ايمان تنها در آخرت نيست، بلكه در دنيا نيز ظاهر مىشود. «لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً»
5- استقامت بر راه حق ارزش است. و هر استقامتى ارزش ندارد، زيرا بعضى
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». طه، 124.
جلد 10 - صفحه 252
استقامتها لجاجت و يك دندگى است. «اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ»
6- توسعه رزق، يكى از اسباب آزمايش است. «لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ» (چنانكه حضرت سليمان نيز توسعه رزق خودش را سبب آزمايش دانست.
«هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي» «1»)
7- استقامت بر راه مستقيم در طبيعت اثر مىگذارد. «ماءً غَدَقاً»
8- رفاه زمينه غفلت است. «ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ»
9- با توسعه رزق مغرور نشويد. «لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ»
10- حتّى بعد از استقامت بر راه حق و دريافت پاداش، كار خود را پايان يافته ندانيد كه تازه آزمايش ديگرى شروع مىشود. ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ...
11- خداوند، هم مهر دارد و هم قهر. ماءً غَدَقاً ... عَذاباً صَعَداً
12- يكى از عوامل كشيده شدن به دوزخ اعراض از ذكر خداوند است. «وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً»
13- گاهى نزول باران وسيله آزمايش است كه اگر با ناشكرى و كفران همراه شود، قهر فراگير به دنبال دارد. «عَذاباً صَعَداً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً «16»
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا: و ديگر وحى شده به من كه اگر استقامت ورزيد اى اهل عالم از جن و انس، عَلَى الطَّرِيقَةِ: بر افضل طريق كه دين اسلام است و ثابت باشيد، لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً: هر آينه بدهيم ايشان را آب بسيار، كه كنايه است از توسعه و فراخى رزق و كثرت مال كه لازمه باران است. تخصيص آن به ذكر، به جهت آنست كه اصل معاش وسعت است. پس معنى آنكه: اگر اسلام آورند و استقامت نمايند، روزى را بر ايشان فراخ گردانيم و نعمت را بسيار نمائيم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً «11» وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً «12» وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً «13» وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً «14» وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً «15»
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً «16» لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً «17» وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً «18» وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً «19» قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً «20»
ترجمه
و بدرستيكه از ما شايستگانند و از ما هستند كسانيكه كمتر از اينند هستيم فرقههائى مختلف
و بدرستيكه ما دانستيم كه هرگز نميتوانيم عاجز كنيم خدا را در زمين و نميتوانيم عاجز كنيم او را بفرار
و بدرستيكه ما وقتى كه شنيديم قرآن را ايمان آورديم بآن پس هر كه ايمان آورد بپروردگارش پس نميترسد از نقصان جز او نه از ستمى
و بدرستى كه از ما هستند منقادان و از ما هستند متجاوزان پس هر كه منقاد شد پس آنگروه طلب نمودهاند راه راست را
و امّا متجاوزان
جلد 5 صفحه 287
پس باشند براى جهنم هيزم
و آنكه امر از اين قرار است اگر استقامت نموده بودند بر راه حق هر آينه ميداديم بآنها آبى فراوان
تا بيازمائيمشان در آن و هر كه روى گرداند از ياد پروردگارش در مىآورد او را در عذابى سخت
و بدرستيكه مواضع سجود براى خدا است پس نخوانيد با خدا هيچ كس را
و بدرستيكه چون برخاست بنده خدا كه بخواند او را نزديك بود آنها بوده باشند بر او متراكم و چسبنده
بگو جز اين نيست كه ميخوانم پروردگارم را و شريك نميسازم با او كسى را.
تفسير
جنّيان در تعقيب مقالات خودشان گويند كه بعضى از ما افراد صالح و شايستهاى هستيم كه بوظائف دينى خود كاملا عمل مينمائيم و بعضى از ما بپاى آنها نميرسيم و مراعات وظائف دينى را كمتر از آنها مينمائيم و ما داراى طريقه- هاى متفرّقهاى هستيم و صاحبان مذاهب مختلفه ميباشيم چنانچه قمّى ره فرموده و پيش از اين در شأن نزول سوره ذكر شد و ما ميدانيم كه هرگز نميتوانيم خدا را عاجز نمائيم و نگذاريم بر ما مسلّط شود اگر اراده عذاب ما را داشته باشد در زمين و نميتوانيم عاجز نمائيم او را از اينكه بگيرد ما را بفرار نمودن بآسمان يا بنفوذ نمودن در زمين و ما وقتى قرآن را كه موجب هدايت ما شد از پيغمبر اسلام شنيديم ايمان آورديم بآن و كسيكه ايمان آورد بپروردگار خود نميترسد از نقصان ثوابش و زيادى عذابش از ميزان استحقاق و بعضى از ما منقاد و مطيع و تسليم در مقابل اوامر خدايند و بعضى جابر متجاوز از حق پس كسيكه منقاد اوامر الهى باشد طلب نموده راه رشد و هدايت و صلاح را كه ميرساند او را بنعيم ابدى و اما اشخاص متعدّى و متجاوز از طريق حق هيزم آتش جهنّم خواهند بود ظاهرا تا اينجا كلام جنّيان ختم شد حال خداوند در وحى خود به پيغمبر اكرم عطف بر اخبار از استماع جنيّان و نقل اقوال آنها ميفرمايد كه و همانا امر از اين قرار است كه اگر جنّ و انس استقامت نمايند بر طريقه مرضيّه الهيّه ما آنها را مشروب نمائيم از آب فراوانى چون گفتهاند آنزمان مردم مكّه مبتلا بخشكى و سختى ارزاق عمومى بودند و خداوند به اين آيه وعده باران فراوان بآنها داده
جلد 5 صفحه 288
در صورت قبول اسلام و استقامت در آن و بعضى گفتهاند آب فراوان كنايه از توسعه رزق است و در روايات ائمه اطهار طالبان رشد و كسانيكه استقامت بر طريقه حقّه نمودند به آنانكه ثابت قدم در ولايت امير المؤمنين و اولاد معصومين او باشند و اطاعت اوامر ايشانرا نمايند و توصيف آب دادن فراوان بآشاماندن ايشان ايمانرا بدلهاى شيعيان خاص تفسير شده و اين باران فراوان يا توسعه رزق يا افاضه ايمان براى اختبار و امتحان بندگان است كه تا چه درجه در آن نعمت كه هستند شكرش را بجا ميآورند و كسيكه اعراض نمايد از شكر نعمت حق و ياد خدا و ولايت مولى چنانچه قمى ره نقل نموده خداوند او را داخل در عذاب شاقّ متصاعدى خواهد فرمود و همانا مساجد سبعه كه پيشانى و دو كف دست و دو سر زانو و دو شست پاى بندگان ميباشد از آن خدا و ملك او است و نبايد در سجود غير او صرف شود چنانچه در روايات متعدّده از ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و بر طبق حكم حضرت جواد عليه السّلام در مذهب ما بدليل اين آيه چهار انگشت دزد را ميبرند و كف را باقى ميگذارند كه بايد براى خدا باشد و اين مسلّم است مع الوصف مفسّرين شيعه مساجد را بمسجدهائيكه ساخته شده و ميشود يا تمام روى زمين تفسير نمىنمايند و مدلول روايات را بر سبيل احتمال ذكر كردهاند با آنكه ظاهر آيه شريفه آنستكه بودن مساجد از آن خدا موجب آنستكه عبادت غير او را هيچ جا ننمايند و بودن مساجد ساخته شده از آن خدا موجب آنستكه عبادت غير او را در آنجا نكنند نه در جاهاى ديگر و بر تمام روى زمين مساجد اطلاق نميشود بلى روى زمين مسجد است چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده جعلت لى الارض مسجدا و طهورا و نفرموده مساجدا و اين نيست جز اعراض از اخبار ائمه اطهار و تبعيّت از اقوال مردود بىاعتبار و گفتهاند وقتى حضرت ختمى مرتبت قيام بامر دعوت قريش بتوحيد و قرائت قرآن ميفرمود يا مشغول نماز ميشد آنها گرد حضرت جمع ميشدند و خود را باو مىچسباندند براى اذيت و آزار و باز داشتن از كار يا تماشاى افعال و اذكار و خداوند اينمعنى را باو وحى فرموده و آنكه بآنها بفرمايد من سخن تازهاى ندارم و كار تماشا دارى نميكنم من دعوت بتوحيد ميكنم كه پدران شما
جلد 5 صفحه 289
حضرت ابراهيم و اسمعيل ميكردند يا عبادت خداى يگانه را مينمايم و در مقابل بت سجده نميكنم و بعضى اين ازدحام و تهاجم را از جن براى تماشاى نماز و قرائت قرآن حضرت دانستهاند و بجاى قل قال قرائت نمودهاند ولى سوق آيه اخيره و آيات آتيه مؤيّد قول اوّل است و لبد بريال شير و هو متراكم و چسبنده از پشم و موى و غيره اطلاق ميشود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَن لَوِ استَقامُوا عَلَي الطَّرِيقَةِ لَأَسقَيناهُم ماءً غَدَقاً «16»
جلد 17 - صفحه 235
و اينكه اگر جن و انس استقامت داشتند بر طريقه حقه و اعوجاج پيدا نميكردند ما هم هر آينه آنها را سيراب ميكرديم آب فراوان بسيار.
اينکه آيه شريفه مربوط بكلام جن نيست كلمات آنها تا آيه قبل تمام شد و اينکه آيه را نيز دو نحوه تفسير شده يك نحوه که بسيار از مفسرين و مأخوذ از اخبار است چنانچه در ترجمه بيان شد اينكه مراد از استقامت بر طريقه طريقه حقه است چنانچه از أبي بصير است که گفت:
(قلت لابي جعفر (ع): قول اللّه عز و جل: ان الّذين قالوا ربنا اللّه ثم استقاموا!- قال: هو و اللّه ما انتم عليه و لو استقاموا علي الطريقه سقيناهم ماء غدقا)
و مراد ما انتم عليه اعتصام بامامت ائمه اثنا عشر ائمه طاهرين صلوات اللّه عليهم اجمعين و استقامت بر اينکه طريقه عمل بر طبق فرمايشات آنها و طبق دستورات آنها و اينکه امر بسيار مشكل است که انسان قدمي بر خلاف آن نگذارد چنانچه از پيغمبر اكرم است فرمود:
شيبتني سورة هود لمكان قوله تعالي: فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَكَ
آيه 114. زيرا استقامت در دين مجرد عمل بدستورات ديني نيست بلكه وظيفه هر فردي است که باندازه توانايي خود ديگران را هم مستقيم نمايد و همين حضرت رسالت را پير كرد.
تفسير دوم اينكه مراد از وَ أَن لَوِ استَقامُوا عَلَي الطَّرِيقَةِ يعني بر همان كفر و شرك که بودند باقي باشند و بشرف اسلام مشرف نشوند ما دنيا را رو بآنها ميآوريم تا عذاب آنها زيادتر گردد که مفاد آيه شريفه: وَ لَو لا أَن يَكُونَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلنا لِمَن يَكفُرُ بِالرَّحمنِ لِبُيُوتِهِم سُقُفاً مِن فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيها يَظهَرُونَ وَ لِبُيُوتِهِم أَبواباً وَ سُرُراً عَلَيها يَتَّكِؤُنَ وَ زُخرُفاً ... الايه زخرف آيه 32، و مفاد آيه شريفه: وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ آل عمران آيه 172 لكن تفسير اول صحيح است.
لَأَسقَيناهُم ماءً غَدَقاً اينکه جمله هم دو نحوه تفسير شده يك نحوه که اشاره باشد بامر معنوي چنانچه از بريد عجلي از حضرت صادق (ع) که فرمود:
(معناه
جلد 17 - صفحه 236
لافضناهم علما كثيرا يتعلمونه من الأئمه)
و نحوه ديگر اينكه مراد نزول باران است که تمام بركات روي زمين در اثر باران است حيات انسان و جميع حيوانات و اشجار و حبوبات از بركات باران است که اگر خداي نخواسته نباريد تمام هلاك ميشوند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 16)- شما را با این نعمتهای فراوان میآزمائیم! در آیات گذشته سخن از پاداشهای مؤمنان در قیامت بود، و در اینجا سخن از پاداشهای دنیوی آنهاست.
میفرماید: «اگر آنها [- جن و انس] در راه ایمان استقامت ورزند با آب فراوان سیرابشان میکنیم»! (و ان لو استقاموا علی الطریقة لاسقیناهم ماء غدقا).
باران رحمت خود را بر آنها فرو میباریم، و منابع و چشمههای آب حیاتبخش را در اختیارشان میگذاریم، و از آنجا که آب فراوان است همه چیز فراوان است، و به این ترتیب آنها را مشمول انواع نعمتها قرار میدهیم.
ج5، ص302
این برای چندمین بار است که قرآن مجید روی این مطلب تکیه میکند که «ایمان و تقوا» نه تنها سر چشمه «برکات معنوی» است که موجب فزونی ارزاق مادی و وفور نعمت و آبادی و عمران و «برکت مادی» نیز میباشد.
البته طبق این آیه آنچه مایه وفور نعمت میشود، استقامت بر ایمان است نه اصل ایمان.
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، مأمور اعلام فایده و نقش ایمان و دین دارى در زندگى انس و جن (و ألّوِاستقموا على الطریقة لأسقینهم ماء غدقًا) جمله «و ألّوِاستقاموا...» عطف بر «أنّه استمع...» است; یعنى، «قل اُوحى إلىّ ألّوِاستقاموا...». گفتنى است که مقصود از «طریقة»، راه ایمان و اسلام و پیروى از قرآن کریم است.
۲ - ایمان و دین دارى، موجب نزول باران و فراهم آمدن آب فراوان (و ألّوِاستقموا على الطریقة لأسقینهم ماء غدقًا)
۳ - ایمان و دین دارى، موجب وفور نعمت و برکت و رفاه عالى است. (و ألّوِاستقموا على الطریقة لأسقینهم ماء غدقًا)
۴ - تأثیر مثبت بیان فواید و نتایج ایمان و دین دارى در گرایش بیشتر مردم به دین (و ألّوِاستقموا على الطریقة لأسقینهم ماء غدقًا) مأموریت پیامبر(ص) به بیان فواید دین، بیانگر مطلب یاد شده است.
۵ - بیان فواید و نتایج ایمان و دین دارى، از روش هاى هدایتى و تبلیغى قرآن (و ألّوِاستقموا على الطریقة لأسقینهم ماء غدقًا)
۶ - تأثیر و نقش اساسى استقامت و پایدارى بر مواضع دینى، در به ثمر نشستن ایمان و دین دارى (و ألّوِاستقموا على الطریقة لأسقینهم ماء غدقًا)
۷ - تأثیر عقاید و رفتار انسان ها، در تحولات طبیعت (و ألّوِاستقموا على الطریقة لأسقینهم ماء غدقًا)
موضوعات مرتبط
- آب: زمینه فراوانى آب ۲
- ایمان: آثار ایمان ۲، ۳; آثار تبیین فواید ایمان ۴; اعلام نقش ایمان۱; تبیین فواید ایمان ۵; عوامل مؤثر در ایمان ۶
- باران: زمینه بارش باران ۲
- برکت: موجبات برکت ۳
- دین: آثار استقامت در دین ۶
- دیندارى: آثار تبیین فواید دیندارى ۴; آثار دیندارى ۲، ۳; اعلام نقش دیندارى۱; تبیین فواید دیندارى ۵; عوامل مؤثر در دیندارى ۶
- رفاه: عوامل رفاه ۳
- طبیعت: عوامل مؤثر در طبیعت ۷
- عقیده: آثار عقیده ۷
- عمل: آثار عمل ۷
- گرایشها: زمینه گرایش به دین ۴
- محمد(ص): رسالت محمد(ص) ۱
- نعمت: عوامل وفور نعمت ۳
- هدایت: روش هدایت ۵
منابع
- ↑ کتاب هو اتف الجانّ از خرائطى.