ق ١٢
ترجمه
ق ١١ | آیه ١٢ | ق ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَصْحَابُ الرَّسِّ»: همان اصحاب اخدود مذکور در (بروج / است که در سرزمین یمن زندگی میکردند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۴، سوره ق
- محتواى سوره مباركه ق
- اقوال مختلف درباره جواب قسم ((و القرآن المجيد))
- مفاد آيه : ((قد علمنا ما تنقص الارض منهم ...)) كه در مقام ردّ سخن مشركين مبنى بر استبعادمعاد است
- مراد از كتاب در ((عندنا كتاب حفيظ)) لوح محفوظ است
- مقصود از اينكه فرمود تكذيب كنندگان قيامت حق را تكذيب كرده در ((امر مريج )) هستند
- اشاره به برهانى كه جمله : ((و احيينا به بلدة ميتا كذلك لك الخروج )) در ردّ استبعادمعاد توسط مشركين متضمن است
- (رواياتى درباره كوه قاف و بيان اينكه اين روايات غيرقابل اعتماد و مردودند)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ «12» وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ «13»
پيش از اينان، قوم نوح و اصحاب رس و قوم ثمود، (پيامبرانشان را) تكذيب كردند. و (نيز قوم) عاد و فرعون و برادران (قبيلهاى) لوط.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ «12»
بعد از آن به جهت تسلى خاطر مبارك سيد انبياء صلّى اللّه عليه و آله از تكذيب معاندان، حال مكذبان امم ماضيه را فرمايد:
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ: تكذيب كردند پيش از ايشان، قَوْمُ نُوحٍ: قوم نوح كه بنى شيث و بنى قابيل بودند حضرت نوح عليه السّلام را در مدت هزار و نهصد و پنجاه سال، و در صدد ايذاء و اذيت او برآمدند از سخريه و استهزاء و شتم و ضرب و بهيچ گونه متنبه نشدند تا عاقبت به غرق هلاك شدند. وَ أَصْحابُ الرَّسِ: و تكذيب كردند اصحاب رس پيغمبر خود را كه حنظلة بن صفوان بود.
معانى الاخبار «1»- ابن بابويه رحمه اللّه: اصحاب رس كسانيند كه زنده دفن كردند پيغمبر خود را در چاه بعد از حضرت سليمان، و صنوبر را مىپرستيدند كه يافث پسر نوح عليه السّلام آن را غرس كرده بود، و عمل فاحشه مساحقه زنان به زنان رواج يافت، خداى تعالى عذاب فرمود آنها را به باد شديد تند سرخ، و زمين
«1» بحار الانوار، ج 14 ص 153، روايت 3 بنقل از معانى الاخبار باب معنى اسماء الانبياء و الرسل ص 49- 48.
جلد 12 - صفحه 220
را سنگ كبريت سوزان، و فرا گرفت آنها را ابر سياه تاريك مانند قبه آتش، پس آب شد ابدان آنها مانند سرب در آتش «1».
قطب راوندى- در قصص: (رس) نهرى است آخر آذربيجان سر حد ارمنيه، و پرستش مىكردند صليان را، خداى تعالى مبعوث فرمود به آنها سى پيغمبر را در يك مشهد، پس كشتند تمام آنها را.
علامه مجلسى رحمه اللّه شرح مفصلى روايت نموده جلد 9، سوره فرقان آيه 38 بيان شده.
وَ ثَمُودُ: و تكذيب نمودند قوم ثمود پيغمبر خود حضرت صالح را و ناقه سرخ را كه خود معجزه خواستند عاقبت پى نمودند و به عذاب صيحه آسمانى معذب شدند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ «12» وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ «13» وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ «14» أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ «15» وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ «16»
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ «17» ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ «18» وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ «19» وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ «20»
جلد 5 صفحه 52
ترجمه
تكذيب كردند پيش از آنها قوم نوح و اصحاب رس و ثمود
و عاد و فرعون و برادران لوط
و اصحاب ايكه و قوم تبّع هر يك تكذيب كردند پيغمبران را پس لازم شد وعيد من
آيا درمانده و عاجز شديم بآفرينش اوّل بلكه آنها در شك و شبهه از آفرينش جديدند
و بتحقيق آفريديم انسانرا و ميدانيم آنچه را وسوسه ميكند بآن نفس او و ما نزديكتريم باو از رگ گردن
هنگاميكه ميگيرند و ضبط ميكنند دو ملك ضبط كننده از راست و از چپ نشسته
تلفظ نميكند به سخنى مگر آنكه نزد او است نگهبان و مراقبى مهيّا و آماده
و بيامد بيهوشى مرگ براستى و درستى اينست آنچه كه از آن ميگريختى
و دميده شود در صور آن است روز وعيد.
تفسير
خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر خود و تهديد كفّار مكّه بمانند عذابهائى كه بر امم سابقه نازل شده بود باز اشاره باحوال آنها فرموده ميفرمايد قوم نوح و عاد و ثمود كه قصص آنها مكرّر ذكر شده و اصحاب رس كه گفته شده پيغمبر خودشان را در چاهيكه كندند و بنام رس معروف شده انداختند و قصّه آن در سوره فرقان گذشت و قوم فرعون و خويشاوندان لوط و اصحاب بيشه و جنگل كه قوم شعيب پيغمبر بودند و در سوره حجر شرح آن ذكر شد و قوم تبّع كه در سوره دخان مذكور گرديد هر يك از اين اقوام كه سابقه ذكر دارند اجمالا و تفصيلا تكذيب نمودند پيغمبرانى را كه مبعوث بر آنها شدند بنوبه خودشان پس واجب و لازم شد بر آنها وعيد من يعنى سزاوار وعده عذاب خدا شدند بانواع مختلفه كه در محلّ خود بيان شد و بعد از اين باز استدلال بر معاد فرموده باين تقريب كه آيا ما خسته و مانده و عاجز شديم از خلق نمودن بواسطه خلق اوّل با آن كه آنها قبول دارند آن از ما صادر شده و خلقت دوباره براى هر كس آسانتر از ابتداء است و مسلّم است كه خداوند عاجز نميشود ولى قبول نميكنند معاد را از ما و از اين انكار
جلد 5 صفحه 53
در اشتباه بزرگ غير مترقبى هستند با آن اقرار و منشأ اين شبهه جريان عادت بر آن و عدم جريان بر اين است در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از اين آيه فرمود تأويل آن آنستكه خداوند وقتى اين مردم و اين عالم را فانى نمود و اهل بهشت ببهشت رفتند و اهل جهنّم بجهنّم عالم ديگرى و مردم ديگرى را از نو مىآفريند كه عبادت كنند او را و آسمان و زمين آنها غير از اين آسمان و زمين است شما تصوّر ميكنيد خدا همين يك عالم را خلق كرده يا بشرى غير از شما خلق نفرموده قسم بخدا بتحقيق خلق فرموده هزار عالم و هزار هزار آدم و شما در اواخر اين عوالم و آن آدميانيد و در خصال و عيّاشى نيز قريب به اين معنى را از آن حضرت نقل نموده و شمّهاى از اينمقال در سوره ابراهيم عليه السّلام گذشت و مطالب سابقه اعاده نميشود و براى اثبات احاطه علميّه خود ببواطن خلق و خفاياى امور ميفرمايد كه ما خلق نموديم بنى نوع بشر را و ميدانيم سخنهاى درونى و حديث نفس آنها را كه چه در دل راه ميدهند و با خود مخفيانه صحبت ميدارند و ما بآدمى از رگ گردن كه متّصل است بوتين كه آن رگ قلب است نزديكتريم مقصود بيان استيلاء و احاطه تامّه است بعلم و قدرت كه جانش در دست قدرت ما است و افكار درونيش در نزد ما حاضر است مانند روح يا كسيكه باين درجه نزديك باو باشد حتّى در وقتى كه دو ملك مقرّب با دو قوّه گيرنده از طرف راست و چپش جايگزين شده هر سخنى كه از دهان او بيرون آيد ثبت و ضبط مينمايند و مراقب و آماده براى اخذ اقوال و اعمال اويند ما از آندو مطلعتريم ولى براى تأكيد و تشديد در نگهدارى بندگان خودشان را از معصيت و الزام بر آنها بحجّت در روز قيامت آن دو را بر آنها گماشتهايم و ضمير در لديه يا راجع است بقول يا راجع بلافظ كه يلفظ دلالت بر آن دارد يا بانسان كه در صدر كلام ذكر شده بود و احتمال اخير اقوى است چون مأموريت آن دو ملك اختصاص بثبت قول ندارد چنانچه در جوامع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه نويسنده حسنات در طرف راست مرد و نويسنده سيّئات در جانب چپ او جاى دارد و ملك دست راست امير است بر ملك دست چپ وقتى كه او كار خوبى كند ملك دست راست ده برابر مينويسد و وقتى كار بدى كند بملك دست چپ ميگويد هفت ساعت
جلد 5 صفحه 54
مهلت بده او را شايد استغفار كند و در كافى از امام صادق عليه السّلام نيز قريب به اين معنى را نقل نموده و ظاهر آنستكه رقيب و عتيد صفت هر يك از آن دو است نه آنكه رقيب نام يكى و عتيد نام ديگرى باشد كه بر السنه و افواه جارى شده و خداوند بعد از دفع استبعاد كفّار از معاد در آيات سابقه تأكيد فرموده آنرا بتحقّق مقدّمهاش كه مرگ است و آنقيامت صغرى ميباشد چون خبر داده از تحقّق آن بلفظ ماضى با آن كه مراد وقوع آن در آتيه است و سكرة الموت شدّت مرگ است كه عقل را زايل نمايد و جاءت سكرة الحق بالموت نيز قرائت شده و آنرا در مجمع و قمّى ره نسبت بائمه اطهار داده يعنى و آمد بيهوشى كه حقّ است با مرگ خدا ميخواهد بفرمايد مقدّمه زنده شدن كه مردن است محقق شده آماده زنده شدن باشيد اى آدميزاد اين مرگ همان است كه تو از آن ميگريختى و همچنين خبر داده از تحقق وقوع نفخه دوم اسرافيل كه نفخه بعث است و آنكه آن روز انجاز وعيد يعنى وعده عذاب الهى است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نُوحٍ وَ أَصحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ «12» وَ عادٌ وَ فِرعَونُ وَ إِخوانُ لُوطٍ «13» وَ أَصحابُ الأَيكَةِ وَ قَومُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ «14»
تكذيب كردند پيش از اينکه كفار و مشركين قوم نوح، و اصحاب رس، و ثمود امت صالح، و عاد امت هود، و فرعون، و قوم لوط، و اصحاب الايكه قوم شعيب، و قوم تبع و تمام اينها تكذيب كردند پيغمبران را پس ثابت و محقق شد وعيدهاي ما که هلاك شدند بانحاء مختلف.
كَذَّبَت قَبلَهُم قبل از قوم شما از مشركين و كفار امم ماضيه قَومُ نُوحٍ که تمام غرق شدند و فقط اصحاب سفينه که حدود هفتاد نفر بودند نجات پيدا كردند که حضرت نوح را آدم ثاني خواندند که تمام افراد بشر از نسل او باقي مانده.
وَ أَصحابُ الرَّسِّ گفتند: رس اسم چاهي است و اصحاب رس بقيه قوم ثمود که قوم صالح بودند پس از صالح قبل از ابراهيم که اينها پيغمبر خود را كشتند و در آن چاه انداختند و آن قدر سنك بر او زدند تا آن چاه مملو از حجاره شده و خداوند آنها را هلاك كرد.
وَ ثَمُودُ قوم صالح که ناقه صالح را پي كردند و فصيل آن را كشتند و بصيحه و صاعقه و رجفه هلاك شدند.
و عاد قوم هود که بباد صرصر تمام هلاك شدند.
وَ فِرعَونُ و اتباعش که در رود نيل غرق شدند.
وَ إِخوانُ لُوطٍ تعبير باخوان اخوت نسبي داشتند که بامطار حجاره و خسف که شهرهاي آنها سرنگون شد.
وَ أَصحابُ الأَيكَةِ که قوم شعيب باشند و اصحاب مدين که بصاعقه هلاك شد.
وَ قَومُ تُبَّعٍ تعبير بتبع براي كثرت اتباع آنها بود و اينها سلاطيني بودند که گفتند: فقط تبع وسط مؤمن صالح بود بلكه بعضي گفتند: نبي بود که ذي القرنين نام نهادند که دو قرن سلطنت داشت، و حضرت خضر و الياس نزد او
جلد 16 - صفحه 244
بودند، و بقيه آنها چه قبل از ذي القرنين تبع اول و چه بعد از آن تكذيب انبياء خود كردند و بعذاب الهي هلاك شدند.
كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ تمام اينها تكذيب پيغمبران سلف كردند.
فَحَقَّ وَعِيدِ تو عيدهايي که انبياء براي كفار خبر دادند از عذابهاي مهلكه بر آنها ثابت و محقق شد اينکه كفار و مشركين بترسند که اينها عزيزتر از آنها نيستند و قوت و قدرت اينها بيشتر از آنها نيست، و سنت الهي هم تغيير پذير نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 12)- تنها تو نیستی که گرفتار دشمنی! قرآن همچنان ادامه بحثهای مربوط به معاد از دریچههای مختلف را دنبال میکند، نخست برای دلداری پیامبر صلّی اللّه علیه و اله میفرماید: فقط تو نیستی که این گروه کافر تو و محتوای دعوتت را- خصوصا در باره معاد- تکذیب کردند «پیش از آنان قوم نوح و اصحاب الرّاس و قوم ثمود (پیامبرانشان را) تکذیب کردند» (کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ).
«قوم ثمود» همان قوم صالح پیامبر بزرگ خداست، که در سرزمین «حجر» در شما حجاز زندگی داشتند، و در مورد «اصحاب الرّسّ»، بسیاری عقیده دارند که آنها طائفهای بودند که در سرزمین «یمامه» میزیستند و پیامبری به نام «حنظله» داشتند که او را تکذیب کردند و سر انجام در چاهش افکندند.
نکات آیه
۱ - تکذیب فرستادگان الهى، داراى دیرینه اى بس دور در تاریخ اقوام و جوامع (کذّبت قبلهم قوم نوح)
۲- دلجویى خداوند از پیامبر(ص) در برابر تکذیب، حق ناپذیرى و عناد کافران (کذّبت قبلهم قوم نوح و أصحب الرسّ و ثمود) یادآورى روحیه حق ستیز بسیارى از امت ها در طول تاریخ در برابر پیام رسولان الهى، مى تواند از آن جهت باشد که پیامبر(ص) در برابر تکذیب کافران، احساس نگرانى نداشته باشد.
۳- قوم نوح، اصحاب رسّ و ثمود، از اقوام حق ستیز و تکذیب کننده رسولان الهى (کذّبت قبلهم قوم نوح و أصحب الرسّ و ثمود)
موضوعات مرتبط
- اصحاب رس: تاریخ اصحاب رس ۳; تکذیبگرى اصحاب رس ۳; حق ستیزى اصحاب رس ۳
- انبیا: تاریخ انبیا ۱; تکذیب انبیا ۱; مکذبان انبیا ۳
- قوم ثمود: تاریخ قوم ثمود ۳; تکذیبگرى قوم ثمود ۳
- قوم نوح: تاریخ قوم نوح ۳; تکذیبگرى قوم نوح ۳; حق ستیزى قوم نوح ۳
- کافران: حق ناپذیرى کافران ۲; دشمنى کافران ۲
- محمد(ص): تکذیب محمد(ص) ۲; دشمنان محمد(ص) ۲; دلجویى از محمد(ص) ۲