ق ١١
کپی متن آیه |
---|
رِزْقاً لِلْعِبَادِ وَ أَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً کَذٰلِکَ الْخُرُوجُ |
ترجمه
ق ١٠ | آیه ١١ | ق ١٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رِزْقاً»: مفعولبه فعل محذوف و یا مفعولله است، و یا حال و به معنی اسم مفعول، یعنی مرزوق است. «بَلْدَةً»: سرزمین. ناحیه. «الْخُرُوجُ»: بیرون آمدن از گورها در روز قیامت.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنَّکَ تَرَى... (۲)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَ اللَّهَ... (۲) لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ... (۰)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
رِزْقاً لِلْعِبادِ وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ الْخُرُوجُ «11»
تا رزق بندگان باشد و به باران، زمين مرده را زنده كرديم، خروج (از گور نيز) اين گونه است.
نکته ها
«حصيد» به معناى درو شده، «باسِقاتٍ» به معناى بلندقامت، «طَلْعٌ» شكوفهاى است كه تازه به خرما تبديل شده، «نَضِيدٌ» به معناى متراكم و برهم چيده شده است.
از بهترين و لذّتبخشترين حالات كشاورز، هنگام رسيدن و درو كردن محصول است.
«حَبَّ الْحَصِيدِ»
در اين آيات، براى تبيين معاد، از نزول باران و رويش گياهان استفاده شده است.
امام باقر عليه السلام درباره «نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ» از پيامبراكرم فرمودند: هيچ آبى در زمين نيست مگر آنكه با آب آسمان مخلوط گشته است. «1»
حضرت على عليه السلام هنگام بارش باران، آب باران را بر سر و روى خود مىريختند و مىفرمودند: اين بركتى از آسمان است كه هيچ دست و ظرفى به آن برخورد نكرده است. «2»
پیام ها
1- باريدن باران، اگرچه از طريق عوامل طبيعى است، امّا با اراده خداست. «نَزَّلْنا»
2- باران، وسيله حيات و بركت زمين است. نابودى آفات، رويش گياهان، لطافت هوا و جارى شدن چشمهها، از خيرات و بركات باران است. «مُبارَكاً»
3- در ميان ميوهها، خرما حساب ديگرى دارد. (درخت خرما جداگانه نام برده شده است) جَنَّاتٍ ... وَ النَّخْلَ
4- پيدايش محصولات كشاورزى، حكيمانه و هدفدار است. «رِزْقاً لِلْعِبادِ»
5- رزق انسان بايد زمينهى بندگى او باشد. «رِزْقاً لِلْعِبادِ»
«1». كافى، ج 6، ص 387.
«2». بحار، ج 59، ص 270.
جلد 9 - صفحه 213
6- براى بيان معقولات، از محسوسات استفاده كنيم. أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ
7- نگاهى به قدرت خدا، مسئله زنده شدن مردگان را براى انسان آسان مىكند.
بَنَيْنا، زينا، مددنا، أَلْقَيْنا، أَنْبَتْنا، نَزَّلْنا، فَأَنْبَتْنا، أَحْيَيْنا ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ
8- كارهاى الهى از جامعيّت ويژهاى برخوردار است؛ خداوند، صنعت و حكمت و معرفت و هدايت را بهم درآميخته است. (بلندى نخل و زيبايى شكوفههايش، نشانه صنعت و هنر الهى است. رزق بودن ميوهها، نشانه حكمت الهى و از زمين مرده اين همه سرسبزى و محصول پديد آوردن، زمينه هدايت و معرفت انسان به قدرت الهى بر رستاخيز است.) باسِقاتٍ ...
نَضِيدٌ ... رِزْقاً ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
رِزْقاً لِلْعِبادِ وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ الْخُرُوجُ «11»
اين همه را برويانيديم:
رِزْقاً لِلْعِبادِ: به جهت روزى براى بندگان، وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً: و زنده
«1» توحيد المفضل، ص 149.
جلد 12 - صفحه 219
گردانيديم به آن آب زمين مرده را، يعنى خشك بىنبات را، پس همچنانكه زمين را زنده گردانيديم به آب، كَذلِكَ الْخُرُوجُ: همچنين است بيرون آمدن شما از قبر يعنى زنده گشتن شما و به عرصه محشر حاضر شدن، زيرا هر كه امعان نظر كند و نيك تأمل نمايد در احياى دانه كه مانند مردهاى است كه در خاك مدفون است و پس از مدتى به قدرت خالق متعال به كيفيت خاصه سر از خاك بيرون آرد، هر آينه عقل او را دلالت كند به آن ذات قادرى كه آثار قدرتش هويداست قادر خواهد بود بر اخراج مردگان از قبرها و زنده نمودن آنان براى جزاى اعمال.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ «6» وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ «7» تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ «8» وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ «9» وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضِيدٌ «10»
رِزْقاً لِلْعِبادِ وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ الْخُرُوجُ «11»
ترجمه
آيا نظر نكردند بآسمان بالاى سرشان كه چگونه بنا كرديم آنرا و آراستيمش و نيست براى آن هيچ شكافى
و زمين را گسترده و پهن نموديم و افكنديم در آن كوههاى استوار و رويانديم در آن از هر صنف نيكو منظرى
بجهت بينائى و تذكّر براى هر بنده بازگشت كننده
و فرو فرستاديم از آسمان آبى با بركت پس رويانديم بآن بوستانها و حبوبات درو شدنى را
و درختان خرماى بلند بارور را كه براى آنها است شكوفه رويهم چيده شده
براى روزى بندگان
جلد 5 صفحه 51
و زنده گردانديم بدان آب زمين مرده را اينچنين است بيرون آمدن مردگان.
تفسير
خداوند سبحان بعد از نفى استبعاد از معاد در آيات سابقه اثبات فرموده است آنرا باين تقريب كه آيا منكرين معاد نظر ننمودند بسوى آسمان در بالاى سرشان كه چگونه سقف مرتفع سبز نقّاشى شده بستارگانرا بدون عمود و ستون و خلل و فرج خداوند براى بندگان بنا فرموده و چگونه خوان احسان خود را كه زمين پهناور است براى آنها گسترده و بكوههاى راسخ ثابت آنرا ميخكوب نموده كه متزلزل نشود و در آن خوان از هر نوع گل و ريحان و هر صنف ميوه و سبزيجات خوش منظر بهجت آوريرا رويانده و مهيّا فرموده براى بصيرت و بينائى و تذكّر و تنبّه هر بندهئى كه بفكر معرفت حق و تشكّر از نعمت او افتد و در اين ميدان بكوشد تا شربت مراد بنوشد و فرود آورده از آسمان باران پرخير و بركت را و رويانده بوسيله آن بوستانهاى پردرخت و بستانهاى پرزرع و حبوبات قابل درو شدن را و چون در جزيرة العرب بيشتر از هر درخت ميوهاى درخت خرما است كه از ساير درختها بلندتر و باشكوهتر و پرفائدهتر است آنرا مخصوص بذكر فرموده با اشاره بجلوه مخصوصى كه براى آن حاصل ميشود در وقت شكوفه كردن و بسته شدن حبّههاى خرما در خوشه بنظم و ترتيب موزون خوشى كه انظار را بخود جلب مينمايد و طلع در لغت عرب بر شكوفه خرما و بر حبههاى منعقد متراكم رويهم چيده شده آن در خوشهها اطلاق ميشود و ظاهرا اينجا مراد اين معنى است و تمام اين نعم و اين تشريفات براى ارتزاق بندگان و شكر گذارى از خداوند منّان است و خداوند زمين موات خشك بىآب و علف را بوسيله ريزش باران رحمت خود زنده و رخشنده نموده همچنين در قيامت بوسيله آن اجساد خاك شده را زنده نموده از زمين بيرون ميآورد و صفحه محشر را از آنها پر ميكند آيا ميشود كسى قادر بر آن اموريكه ديدهايد و مىبينيد باشد و قادر بر اين امر كه نديدهايد و مانند آنها است نباشد با آنكه حكم امثال عقلا يكى است و كسيكه قادر بر امرى باشد لابد قادر بر مثل آنهم هست.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
رِزقاً لِلعِبادِ وَ أَحيَينا بِهِ بَلدَةً مَيتاً كَذلِكَ الخُرُوجُ «11»
اينکه نخل خرما براي رزق بندگان است که از قامت او تا هسته او استفاده كنند و بهرهبرداري كنند، و زنده كرديم باين باران زمين مرده را و همين نحو است خروج در قيامت که پس از مردن روئيده ميشوند.
مسألة علمية: حكما گفتند. اعاده معدوم محال است زيرا ميگويند انفكاك معلول از علت محال است و لذا عالم را قديم ميدانند زيرا تا علت باقي است معلول هم باقي است و اينکه كلام مفاسد زيادي دارد زيرا موجب سلب اختيار و قدرت و علم از خدا ميشود زيرا علت نه اختيار دارد و نه علم و نه قدرت.
و ما ميگوييم: اينکه كلام در علت ذاتيه تمام است لكن اطلاق علت بر خداوند غلط است خداوند فاعل بالاختيار است ان شاء فعل و ان شاء لم يفعل، و تمام از روي علم و حكمت و صلاح است، و عالم حادث است اطلاق موجود خالق بر او ميشود بعلاوه و بناء بر قول آنها بايد هيچگونه تغييري در عالم پيدا نشود و اينکه خلاف حس و و جدان است و خود آنها هم در حيص و بيص افتاده و در ربط حادث بقديم دست پاهايي ميزنند.
رِزقاً لِلعِبادِ ممكن است اشاره بنخل باشد چنانچه در ترجمه بيان شد، ممكن است بلكه بعيد نيست که اشاره بمذكورات قبل باشد از نزول باران و انبات اشجار و حبوب و احياء ارض بعد موتها و ساير مذكورات بقرينه.
وَ أَحيَينا بِهِ بَلدَةً مَيتاً که زمين مرده زنده ميشود.
كَذلِكَ الخُرُوجُ انسان مرده هم زنده ميشود بلكه امر انسان اسهل است نه بدنش فاني شده فقط تبديل بخاك شده و نه روحش فقط تعلق بقالب مثالي پيدا كرده، و آنكه قدرت دارد بدن را خاك كند قدرت دارد خاك را بدن كند، و آن که تعلق روح را از اينکه بدن قطع ميكند و تعلق بقالب مثالي دهد ميتواند تعلق از او را قطع كند و بهمين بدن تعلق دهد جل الخالق.
243
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 11)- در پایان این بخش میگوید: «همه اینها برای روزی بخشیدن به بندگان است، و به وسیله باران زمین مرده را زنده کردیم (آری) زنده شدن مردگان (و خروج آنها از قبرها) نیز همین گونه است»! (رِزْقاً لِلْعِبادِ وَ أَحْیَیْنا بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً کَذلِکَ الْخُرُوجُ).
و به این ترتیب ضمن یاد آوری نعمتهای عظیمش به بندگان، و تحریک حس
ج4، ص520
شکر گزاری آنها در مسیر شناخت او، به آنها یادآور میشود که شما نمونه معاد را همه سال در برابر چشمان خود در همین جهان میبینید، زمینهای مرده و خشک و خالی از هر گونه آثار زندگی بر اثر نزول قطرات باران به حرکت در میآیند، و غوغای رستاخیز را سر میدهند، از هر گوشه که گیاهی میروید «وحده لا شریک له» میگوید! این جنبش عظیم و حرکت به سوی حیات و زندگی در عالم گیاهان بیانگر این واقعیت است که آفریدگار عالم میتواند موجودات مرده را بار دیگر حیات بخشد چرا که «وقوع» چیزی اقوی دلیل بر «امکان» آن است.
نکات آیه
۱- تأمین روزى خلق، از اهداف مهم ریزش باران و رویش درخت ها و گیاهان (و نزّلنا من السماء ... فأنبتنا به جنّ-ت و حبّ الحصید ... رزقًا للعباد)
۲- اهمیت خرما و درخت هاى نخل، در تغذیه آدمیان * (و النخل باسقت ... رزقًا للعباد) از این که «النخل» به گونه مجزّا یاد شده است، اهمیت خرما در تغذیه خلق استفاده مى شود.
۳- زیبایى، شگفتى و ثمربخشى، آمیخته به هم در مظاهر طبیعت و آفریده هاى خدا * (زوج بهیج . تبصرة و ذکرى ... ماء مبرکًا ...و النخل باسقت لها طلع نضید . رزقًا للعباد ) خداوند در این آیات، با یادآورى هر یک از نعمت هاو مظاهر طبیعت وصفى حاکى از زیبایى و شگفتى علمى نیز براى آن آورده است و در پایان به ثمر بخشى عینى آنها - که تغذیه خلق باشد - اشاره کرده است; یعنى، رزق هاى آفریده خداوند یک بُعدى نیست و خداوند به وسیله آنها تنها تغذیه نمى کند; بلکه این روزى را با هنر و اسرار در مى آمیزد.
۴- مظاهر طبیعت با گستردگى و تنوع، در خدمت منافع انسان (و نزّلنا ... فأنبتنا ... و النخل ... رزقًا للعباد)
۵- بهرهورى خلق از روزى خداوند، مقتضى سر نهادن آنان به بندگى او * (فأنبتنا به ... و النخل باسقت ... رزقًا للعباد) برداشت یادشده بدان احتمال است که آمدن «للعباد»، به جاى هر عنوان دیگرى (مانند «للخلق»، «للناس» یا «لکم») بیانگر وجود رابطه مستحکم میان رزّاقیت خدا و عبودیت انسان باشد.
۶- اراده الهى، حاکم بر نزول باران و رویش زندگى در سرزمین هاى مرده (و نزّلنا من السماء ... و أحیینا به بلدة میتًا) انتساب فعل «نزّلنا» و «أحیینا» به خداوند و عوامل تحت فرمان او، تأکیدى بر حاکمیت اراده او بر هستى است.
۷- پیدایشِ حیات به وسیله باران، آیتى الهى و دلیلى بر امکان معاد (و أحیینا به بلدة میتًا کذلک الخروج)
۸- رویشِ دوباره گیاهان در پى خزان، نمودى از حیات دوباره انسان ها پس از مرگ (و أحیینا به بلدة میتًا کذلک الخروج)
۹- کارایى و تأثیر وسایط طبیعى، در تحقق معاد و حیات مجدد انسان ها * (و أحیینا به بلدة میتًا کذلک الخروج) از این که در «مشبّه به» تعبیر «به» آمده است - که واسطه بودن باران در حیات زمین را مى رساند - این احتمال جان مى گیرد که در «مشبّه» نیز وسایط مؤثّر باشند; یعنى، معاد انسان ها نیز، در نتیجه تحولاتى طبیعى به تدبیر و اراده خداوند صورت مى گیرد.
۱۰- معارف دین در زمینه مسائل و مصادیق «غیب»، داراى مثال هاى عینى در جهان محسوس (و أحیینا به ... کذلک الخروج) مسأله معاد از امور غیبى است; یعنى، حقیقت آن اکنون بر بشر نامعلوم است. ولى خداوند براى نزدیک کردن این معرفت غیبى به ذهن بشر، نمونه هاى مثالى از آن را در جهان طبیعت قرار داده است تا راه درک آن را هموارتر سازد.
۱۱- توجّه به علم و قدرت الهى و نمودهاى رستاخیز در طبیعت، زداینده هر شک در امکان معاد (قد علمنا ما تنقص الأرض منهم ... أفلم ینظروا إلى السماء فوقهم کیف بنینها ... و أحیینا به بلدة میتًا کذلک الخروج) خداوند در پاسخ به شبهات منکران معاد، در این آیات به سه نکته اشاره کرده است: ۱- علم، ۲- قدرت، ۳-نمودهاى رستاخیز در طبیعت.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: تنوع موجودات آفرینش ۴; خالق آفرینش ۳; زیبایى آفرینش ۳; شگفتیهاى آفرینش ۳; فلسفه آفرینش ۴
- انسان: فضایل انسان ۴; منافع انسان ۴
- باران: فلسفه بارش باران ۱; منشأ باران ۶; نقش باران ۷
- تشبیهات قرآن: تشبیه به محسوسات ۱۰; تشبیه حقایق غیبى ۱۰; تشبیه معقول به محسوس ۱۰
- تغذیه: منابع تغذیه ۲
- حیات: عوامل حیات ۷
- خدا: حاکمیت اراده خدا ۶; خالقیت خدا ۳
- خرما: اهمیت خرما ۲; نقش خرما ۲
- درختان: اهمیت درخت خرما ۲; فلسفه رویش درختان ۱
- ذکر: آثار ذکر علم خدا ۱۱; آثار ذکر قدرت خدا ۱۱
- روزى: آثار استفاده از روزى ۵; زمینه روزى ۱
- زمین: منشأ احیاى زمین ۶
- عبودیت: زمینه عبودیت ۵
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۹
- گیاهان: آثار رویش گیاهان ۸; فلسفه رویش گیاهان ۱
- مردگان: زمینه احیاى مردگان ۹
- معاد: دلایل معاد ۷، ۸; زمینه رفع شبهات معاد ۱۱; زمینه معاد ۹; نشانه هاى معاد ۱۱
منابع