ص ١٥
ترجمه
ص ١٤ | آیه ١٥ | ص ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صَیْحَةً»: (نگا: هود / و ، حجر / و ، مؤمنون / ، یس / و و ). «فَوَاقٍ»: تکرار. رجوع و بازگشت. مهلت. «مَا لَهَا مِن فَوَاقٍ»: نیازی به تکرار ندارد. هیچ گونه رهائی و بارگشتی از آن نیست. یعنی این صیحه یکباره همهجا و همگان را فرا میگیرد و درها به روی انسانها بسته میشود. نه رهائی از آن ممکن است و نه پشیمانی سودی دارد و نه فریادها به جائی میرسد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۶ سوره ص
- محتواى كلى سوره مباركه ص
- توضيح معناى آيه : والقرآن ذى الذكر بل الذين كفروا فى عزة و شقاق
- بيان سخنان اشراف و بزرگان كفار در ردّ دعوت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسفارش به ادامه پرستش آلهه
- اعراض از سخنان آنان و تهديد و تحقيرشان
- رواياتى درباره شاءن نزول آيات : وعجبوا ان جائهم منذر منهم وقال الكافرون ... و درباره ص
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما يَنْظُرُ هؤُلاءِ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ «15»
گويا اين كفّار جز صيحهاى هلاكت بار كه به دنبالش بازگشتى براى آنان نيست، انتظار ندارند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما يَنْظُرُ هؤُلاءِ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ «15»
وَ ما يَنْظُرُ هؤُلاءِ: انتظار نمىكشند اين مكذبين، إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً:
مگر يك فرياد، يعنى نفخه اولى كه همه بدان بميرند. ما لَها مِنْ فَواقٍ: نيست صيحه را هيچ رجوعى، يعنى البته واقع شود و هيچكس نتواند آن را باز گرداند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ «11» كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ «12» وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ أُولئِكَ الْأَحْزابُ «13» إِنْ كُلٌّ إِلاَّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ «14» وَ ما يَنْظُرُ هؤُلاءِ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ «15»
ترجمه
لشگرى ناقابل در آنجا شكست خورده است از دستهها
تكذيب كردند پيش از آنها قوم نوح و عاد و فرعون صاحب ميخها
و ثمود و قوم لوط و اهل أيكه آنانند دستهها نبودند
همه مگر آنكه تكذيب كردند پيمبران را پس لازم شد عقوبت من
و انتظار نميبرند اينها مگر يك فرياد را نيست براى آن مهلتى.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب ردّ كفّار قريش و كسر صولت آنها بر سبيل تحقير فرموده كه لشگر مختصرى باشند در آنجا كه بر خلاف تو قيام نمايند كه شكست خورده باشند از قبيل دستجاتى كه بر خلاف انبياء گذشته قيام نمودند چنانچه مفسّرين فرمودهاند و قمّى ره فرموده يعنى آنانند دستجاتى كه برخلاف تو در وقت حفر خندق قيام نمايند و بنظر حقير چون آنجنگ را دستجات عرب بپا نمودند و لذا بجنگ احزاب ناميده شد و سورهاى بنام آن نازل شده خداوند خواسته اعجاز قرآن را ثابت فرمايد كه در مكّه از ابتداى امر دعوت خبر داده است از آن فتح كه بدون جنگ فقط بقتل عمرو بن عبد ود بدست امير المؤمنين و مرعوب شدن كفّار مكّه و كمك غيبى الهى آنها شكست خورده و متفرّق خواهند شد پس چگونه چنين مردم ناتوانى ميتوانند تصرّف در مقدّرات الهيه و اوضاع سماويّه نمايند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله نبايد بسخنان آنها اعتنا نمايد و از تكذيب آنها دلتنگ شود چون اقوام انبياء سلف هم ايشانرا تكذيب نمودند مانند قوم نوح و عاد و فرعون كه آنحضرت و هود و موسى على نبيّنا و آله و عليهم السلام را تكذيب نمودند و فرعون را ذو الاوتاد گفتند براى آنكه كسيرا كه عذاب ميكرد بچهار ميخ چهار دست و پاى او را بزمين يا تختهاى محكم ميكوبيد و ميگذارد به اين باشد تا بميرد چنانچه در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و همچنين قوم ثمود و قوم لوط و اهالى أيكه يعنى جنگل كه حضرت صالح و لوط و شعيب انبياء خود را تكذيب نمودند اينها دستجات مختلفى هستند كه هر يك بنوبه خود پيغمبران را تكذيب نموده و مستحق عقوبت شدند و بسزاى خود رسيدند و جند مهزوم از پيغمبر آخر الزمان هم يكى از آنها است اگرچه خودش هم مؤتلف از احزاب باشد و انتظار نميبرند اين
جلد 4 صفحه 461
جماعت قريش يا اين جماعت مخالفين انبياء و دين حق در هر زمان باشند مگر يك صيحه و بانگ نفخه اولى از اسرافيل را كه همه بدون مهلت بميرند يا رجوعى بدنيا براى آنها نباشد چنانچه گفتهاند و آنكه فواق فاصله ميان دو دوشيدن شير است يعنى باين اندازه هم تأخيرى در مرگ يا رجوعى براى آنها نباشد و خداوند عذاب سماوى را از اين امّت برداشته و عذاب آنها را محوّل بآخرت فرموده و بنظر حقير آيه ناظر بخصوصيّت حال اين امّت براى شرافت پيغمبر آخر الزمان نيست ميخواهد بفرمايد و اين جماعت مخالفين انبيا كه مستحق عقاب شدند بايد منتظر صيحه آسمانى و عذاب ناگهانى خدا باشند كه افاقه و فتور و مهلتى براى آن نيست تا باين بيان انذار و تخويف براى مخالفين پيغمبر خاتم حاصل شود اگر چه خداوند باحترام پيغمبر عذاب بر آنها نازل نفرمايد و ظاهرا فواق مأخوذ از افاقه و مستعمل در هر مهلتى براى استراحت است و بضمّ فاء نيز قرائت شده و لغتى است در آن و بعضى كلمه ما در جند ما را زائده دانستهاند و جند مبتدا و مهزوم خبر آن است و مجوّز ابتداء بنكره توصيف آن بما يا بهنا لك يا بيان آن بمن الاحزاب است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما يَنظُرُ هؤُلاءِ إِلاّ صَيحَةً واحِدَةً ما لَها مِن فَواقٍ «15»
و نميبينند اينکه كفار و مشركين و معاندين مگر يك صيحه که نيست از براي اينکه صيحه هيچ مهلتي و زيستي.
(ناگهان بانگي برآمد خواجه مرد) فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم لا يَستَأخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَستَقدِمُونَ- اعراف آيه 32- و بمجرد رسيدن اجل قامت قيامته، چنانچه در خبر است «
اذا مات إبن آدم قامت قيامته
» بلكه در همين دنيا هم بجزاي خود ميرسند تمام بلاهاي الهي آني الحصول است همين چند روزه يك قسمت زلزله يك قسمت برق سوزنده يك قسمت خرابي زياد وارد شده يك قسمت صيحه، باري بدانند آثار كفر و فسق و ظلم بسيار است و از بين نميرود.
وَ ما يَنظُرُ هؤُلاءِ إِلّا صَيحَةً واحِدَةً بيك صيحه تمام هلاك ميشوند که ميفرمايد وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّماواتِ وَ مَن فِي الأَرضِ إِلّا مَن شاءَ اللّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخري فَإِذا هُم قِيامٌ يَنظُرُونَ- زمر آيه 68- و ميفرمايد يا أَيُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُم إِنَّ زَلزَلَةَ السّاعَةِ شَيءٌ عَظِيمٌ يَومَ تَرَونَها تَذهَلُ كُلُّ مُرضِعَةٍ عَمّا أَرضَعَت وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَملٍ حَملَها وَ تَرَي النّاسَ سُكاري وَ ما هُم بِسُكاري وَ لكِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدِيدٌ- حج آيه 1 و 2-.
ما لَها مِن فَواقٍ فواق از ماده افاقه است مريض و عليل موقعي که رفع مرض و علّت او ميشود ميگويي افاقه پيدا كرد ميفرمايد بعد از صيحه ديگر اينها افاقه پيدا نميكنند که برگردند بدنيا و از عذاب
جلد 15 - صفحه 224
الهي نجات پيدا كنند و كساني که فواق بضم فاء قرائت كردند معني اينکه ميشود که ديگر اينها مهلت ندارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- آیا این مشرکان مکه با این کارهای خود سرنوشتی بهتر از آنها میتوانند داشته باشند؟ در حالی که اعمال آنها همان اعمال است و سنت خداوند همان سنت؟! لذا در این آیه به عنوان یک تهدید قاطع و کوبنده میگوید: «اینها (با این اعمالشان) جز یک صیحه آسمانی را انتظار نمیکشند که هیچ مهلت و بازگشتی برای آن وجود ندارد» و همگی را نابود میسازد (وَ ما یَنْظُرُ هؤُلاءِ إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ).
ج4، ص179
این صیحه ممکن است همانند صیحههایی باشد که بر اقوام پیشین فرود آمد، صاعقهای وحشتناک، یا زمین لرزهای پر صدا، که زندگی آنها را درهم کوبید.
و نیز ممکن است اشاره به «صیحه عظیم پایان جهان» باشد که از آن تعبیر به «نفخه صور اول» میشود.
نکات آیه
۱ - تهدید سران کفر و شرک عصر بعثت، به عذاب ناگهانى (بانگ سهمگین) از سوى خداوند (و ما ینظر هؤلاء إلاّ صیحة وحدة) «ینظر» (از مصدر «نظر») به معناى «انتظار» است و مقصود از «صیحة» عذاب استیصال مى باشد که ممکن است به صورت صاعقه و بانگ سهمگین باشد. آمدن کلمه «واحدة» نیز براى اشاره به ناگهانى و یکباره بودن نزول عذاب است.
۲ - سران کفر و شرک، آن چنان لجوج و حق ستیز بودند که تنها نزول عذاب ناگهانى پایان بخش تکذیب آنان بود. (و ما ینظر هؤلاء إلاّ صیحة وحدة) بیشتر مفسران بر این عقیده اند که مقصود از این که کافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگین هستند، بیان این حقیقت است که آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پایان عمر پاى مى فشرند و به حقیقت اسلام تن درنمى دهند.
۳ - صیحه (بانگ سهمگین)، از عذاب هاى الهى در دنیا (و ما ینظر هؤلاء إلاّ صیحة)
۴ - با قطعى شدن عذاب استیصال بر کافران، هیچ مهلتى براى گریز آنان نخواهد بود. (ما لها من فواق) در زبان عرب به مدت زمانى که دوشنده شیر - در فاصله میان دو بار دوشیدن - به بچه شتر مهلت مى دهد تا شیر بنوشد، «فواق» گفته مى شود و مقصود از آن، مدت کوتاه و زودگذر است.
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱
- خدا: تهدیدهاى خدا ۱
- رهبران: تهدید رهبران شرک ۱; تهدید رهبران کفر ۱; حق ستیزى رهبران شرک ۲; حق ستیزى رهبران کفر ۲; راههاى تنبه رهبران شرک ۲; راههاى تنبه رهبران کفر ۲; لجاجت رهبران شرک ۲; لجاجت رهبران کفر ۲
- عذاب: آثار عذاب استیصال ۲; ابزار عذاب ۳; تهدید به عذاب استیصال ۱; عذاب با صیحه آسمانى ۱، ۳
- کافران: حتمیت عذاب کافران ۴; رد استمهال کافران ۴; عذاب استیصال کافران ۴