الروم ٣٤
ترجمه
الروم ٣٣ | آیه ٣٤ | الروم ٣٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِیَکْفُرُوا»: کفران نعمت کنند. بیباور شوند. «بِمَا»: به چیزی که. به سبب آنچه. «لِیَکْفُرُوا بِمَا آتَیْناهُمْ»: بگذار نعمتهائی را که بدیشان دادهایم بیسپاس گذارند و آنها را کفران کنند. بگذار نعمتهای ما ایشان را به کفر سوق دهد و موجب بیدینی و بیبندوباری و سرمستی ایشان شود. «فَتَمَتَّعُوا»: خوش بگذرانید و از لذّات و نعمات بهره ببرید. واژههای (لِیَکْفُرُوا) و (تَمَتَّعُوا) هر دو امرند و برای تهدید به کار رفتهاند. اوّلی به صورت امر غائب و دومی به صورت امر حاضر است. گوئی خداوند در آغاز آنان را غائب فرض فرموده است، و سپس برای شدّت بخشیدن به تهدید، ایشان را رویاروی و مخاطب قرار داده است.
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۳۹، سوره روم
- طرح يك اشكال و بيان وجوه مختلفى در پاسخ به آن
- پاسخ ديگرى از صاحب كشاف و بيان چهار اشكال به آن
- جواب به اشكال فوق با بيان مفاد جمله : ((وللهالمثل الاءعلى ))
- تمثيلى متضمن رد و ابطال پندار مشركين درباره اينكه خدا از مخلوقات خود شركايى دارد
- شرح مفاد آيه : ((فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطر الناس عليها...))
- بيان اينكه فطرت انسان هادى همه افراد در هر عصر و مصر به سوى سعادت است
- اقوال مختلف مفسرين درباره مفردات و مفاد آيه ((فاقم وجهك للذين حنيفا...))
- كلام فخر رازى در مراد از ((لاتبديل لخلق الله )) و بياناشكال آن
- نهى از تخرب و تفرق در دين كه از صفات مشركين و ناشى از پيروى آنان از اهواء خوداست
- مراد آيه شريفه و بيان عدم منافات آن با آيه (و اذا مس الانسان ضردعوا...)
- وسعت و تنگى معيشت تابع مشيت خدا است (يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر)
- مراد از ((ربا)) و ((زكات )) در آيه : ((و ما آتيتم من ربا ليربوا...))
- بحث روايتى
- روايتى درباره شاءن نزول آيه : ((ضرب لكم مثلا من انفسكم ...)) كه در مقام نفى اعتمادبه شريك داشتن خدا است
- رواياتى در ذيل آيه : ((فطرة الله التى فطر الناس عليها...)) و بيان مراد از((فطرت ))
- چند روايت حاكى از اينكه كل مولود يولد على الفطرة ...
- فدك حق مسلم حضرت زهرا(س ) بوده است
- گفتارى در معناى فطرى بودن دين در چند فصل
- ۲ - زندگى اجتماعى و نياز به قانون ويژگى انسان است
- ۳- دين (مجموعه سنن قوانين )) بايد در جهت برآوردن حوائج حقيقى انسان و مطابق بافطرت و تكوين تشريع شده باشد.
- ۴ - اسلام ((دين فطرت ))، ((دين خدا)) و ((سبيل الله )) است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ «34»
تا سرانجام دربارهى آنچه به ايشان بخشيدهايم كفران پيشه كنند، پس كام بگيريد كه به زودى خواهيد دانست (نتيجهى كفر و كفران چيست).
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (34)
لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ: عاقبت و سر انجام نجات ايشان اين باشد كه كافر شوند به آنچه عطا فرموديم ايشان را از عافيت. نزد بعضى «ل» امر است براى تهديد، لقوله: فَتَمَتَّعُوا: پس برخوريد و بهرهور شويد و تمتع يابيد اى اهل كفر و كفران و از چند روزه نعم دنيويه محظوظ و متمتع شويد. التفات از غيبت به
جلد 10 - صفحه 299
خطاب به جهت مبالغه است. فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ: پس زود باشد كه بدانيد سر انجام تمتع خود را كه عقوبت اخروى باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (33) لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (34) أَمْ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمْ سُلْطاناً فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِما كانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ (35) وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذا هُمْ يَقْنَطُونَ (36) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (37)
ترجمه
و چون برسد مردم را سختيى ميخوانند پروردگارشان را در حاليكه بازگشت كنندگانند بسوى او پس چون چشانيد بآنان از خود رحمتى آنگاه گروهى از آنها بپروردگارشان مشرك ميشوند
تا كفران ورزند بآنچه داديمشان پس بهرهمند شويد پس زود باشد كه بدانيد
آيا فرستاديم بر آنها حجّتى پس او سخن ميگويد بآنچه هستند كه بآن شرك مىآورند
و چون بچشانيم مردم را رحمتى شاد ميشوند بآن و اگر برسد آنها را بدىء بسبب آنچه پيش فرستاد دستهاشان آنگاه آنها نوميد ميشوند
آيا نديدند كه خدا فراخ ميگرداند روزى را براى هر كه بخواهد و تنگ ميگرداند همانا در اين هر آينه نشانهها است براى گروهى كه ايمان مىآورند.
تفسير
خداوند متعال در اين آيات شريفه اشاره فرموده بآنكه دين فطرى كه خلقت اصليّه الهيّه مىباشد و در آيات سابقه اشاره بآن شد توحيد است كه مردم بارتكاز اوّلى معتقد بوجود خداى عالم قادر يگانه ميباشند لذا وقتى كه برسد
جلد 4 صفحه 257
بآنها ضرر و بلا و فقر و شدّت و محنتى كه نتوانند آنرا از خود دفع نمايند منقطع از خلق شده و رجوع بحقّ مينمايند بتوبه و انابه و چون از طرف خداوند رحمت و وسعت بآنها افاضه گشت و چشانيد او حلاوت نعمت و فراغت و عافيت خود را بآنها ناگهان دستهاى از آنها براى پروردگارشان شريك قرار ميدهند و نتيجه اين شرك كفران نعمت حقّ است پس خداوند براى تهديد آنها فرموده بهرهبردارى كنيد از نعمت خدا پس زود باشد كه بسزاى كفر و كفران خود برسيد و بدانيد كه ناسپاسى و حق ناشناسى چه خسران و وبالى دارد آيا خداوند براى آنها حجّت و دليلى فرستاده يا پيغمبرى كه ناطق و گويا باشد بشرك و حقّ بودن دين آنها نه چنين است بلكه اهل شرك بهواى نفس خودشان و وسوسه شيطان مشرك شدند و يكى از امارات جهل و نادانى آنها آنستكه وقتى از طرف خداوند رحمت و نعمتى بآنها و اصل شود خرسند و شاد شوند بآن غافل از آنكه ممكن است خداوند آن نعمت و عافيت را از آنها سلب فرمايد و اگر براى اعمال بدشان مبتلا ببلا و محنت و شدّتى شوند ناگهان مأيوس از رحمت و فضل الهى گردند در دفع آن غافل از آنكه ممكن است خداوند آن محنت را بر طرف فرمايد پس در هيچ حال متوجّه بحقّ نباشند و زمام امور را از خير و شرّ بدست او ندانند با آنكه در هر حال بايد متوجّه بحقّ بود در وقت نعمت براى اداء شكر آن و درگاه محنت براى توسّل در دفع آن آيا اين قوم جهول ندانستند و نديدند كه خداوند وسعت رزق ميدهد بهر كس بخواهد و تنگ ميكند روزى هر كس را كه بخواهد و تمام امور باختيار او است و بايد هر خيرى را از او دانست و از هر شرّى باو پناه برد لذا اهل ايمان تمام امور را از جانب خدا ميدانند و بر نعمت شاكر و در نقمت صابرند و باين احوال استدلال مينمايند بر قدرت و حكمت و رحمت و غضب خداوند و در هر حال از او خير و صلاح خود را خواهانند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِيَكفُرُوا بِما آتَيناهُم فَتَمَتَّعُوا فَسَوفَ تَعلَمُونَ (34)
سبب اينكه متنبه نميشوند و همان طريقه باطله خود را ميگيرند براي اينست که كافر ميشوند بآنچه ما بآنها عنايت كرديم پس متمتع ميشوند بآن هواهاي نفساني خويش، زود باشد که بدانند عاقبت كار آنها بكجا انجام ميگيرد.
لِيَكفُرُوا بِما آتَيناهُم اگر مريض سخت بوده رفع مرضش را بطبيب و دكتر و دارو ميداند، اگر در حبس و زندان و شكنجه بوده نجاتش را بتوسط فلان، و اقدام فلان، ميپندارد، اگر فقير و بي بضاعت بوده رفع آن را مستند بكسب خود و همراهي ديگران و بالجمله باسباب ظاهريه
جلد 14 - صفحه 387
استناد ميدهد يا به بخت و پيشاني خود ميدهد و كافر ميشود بآنچه خداوند باو تفضل فرموده و غافل از اينكه اسباب هم مقهور تحت قدرت قادر متعال است «اي سبب از تو، مسبب هم زتو».
خواجه پندارد که روزي ده دهدبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 34)- در این آیه به عنوان تهدید به این افراد کم ظرفیت مشرک که به هنگام نیل به نعمتها خدا را به دست فراموشی میسپارند میگوید: بگذار «نعمتهایی را که ما به آنها دادهایم کفران کنند» و هر کار از دستشان ساخته است انجام دهند (لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ).
«پس (تا میتوانید از این نعمتهای زود گذر دنیا) بهره گیرید» (فَتَمَتَّعُوا).
ج3، ص537
«اما به زودی (نتیجه شوم اعمال خویش را) خواهید دانست» (فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ).
نکات آیه
۱ - پیدایش روحیه کفران و ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى، پیامد شرک است. (یشرکون . لیکفروا بما ءاتینهم) لام در «لیکفروا» لام عاقبت است.
۲ - بازگشت رهیدگان از ناملایمات به شرک ربوبى، کفران نعمت هاى خداوند است. (بربّهم یشرکون . لیکفروا بما ءاتینهم) به قرینه «ما آتیناهم» مراد از «لیکفروا» کفران نعمت است.
۳ - فرجام مشرکان، ناگوار است. (بربّهم یشرکون ... فسوف تعلمون)
۴ - امکانات موجود در دست مشرکان، نعمت هاى خدادادى است. (بربّهم یشرکون ... بما ءاتینهم)
۵ - هدف رهیدگان از ناگوارى ها، از گرایش به شرک، انکار خدایى بودن نجات شان است. (إذا مسّ الناس ضرّ ... ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة ... یشرکون . لیکفروا) «لام» در «لیکفروا» لامِ عاقبت است و مفید این نکته است که آنان، مشرک شدند تا سرانجام کفران نعمت کنند.
۶ - مشرکان ناسپاس، مورد غضب خداوندند. (ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة ... بربّهم یشرکون ... فتمتّعوا فسوف تعلمون) التفات از غیبت به خطاب احتمال دارد به جهت یاد شده باشد.
۷ - تمامى انسان ها، حتّى مشرکان ناسپاس از رحمت خداوند، برخوردارند. (إذا أذاقهم منه رحمة ... لیکفروا بما ءاتینهم)
۸ - نجات انسان ها از تنگناها و ناملایمات، از نعمت هاى الهى است. (ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة ... لیکفروا بما ءاتینهم)
۹ - مشرکان، به رغم کفران نعمت هاى الهى، از آن نعمت ها، برخوردار مى شوند و مهلت زندگى مى یابند. (فتمتّعوا فسوف تعلمون)
۱۰ - مشرکان ناسپاس ، از سزاى ناسپاسى شان، مطّلع خواهند شد. (بربّهم یشرکون ... فسوف تعلمون)
۱۱ - مشرکان، مورد تهدید سخت خداوندند. (فتمتّعوا فسوف تعلمون) امر «فتمتّعوا» به قرینه «فسوف تعلمون» و نیز توصیف آنان به روى آوردن به شرک، پس از نیل به رفاه، براى توبیخ است.
۱۲ - زندگى دنیوى انسان ها، آمیزه اى از ناملایمات و برخوردارى از نعمت ها است. (إذا مسّ الناس ضرّ ... ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة ... فتمتّعوا)
موضوعات مرتبط
- خدا: تهدیدهاى خدا ۱۱; عمومیت رحمت خدا ۷; نعمتهاى خدا ۴، ۸
- رحمت: مشمولان رحمت ۷
- زندگى: رفاه در زندگى دنیوى ۱۲; سختى در زندگى دنیوى ۱۲
- سختى: نجات از سختى ۸
- شرک: آثار شرک ۱
- کافران: مهلت به کافران ۹
- کفران: زمینه کفران نعمت ۱; کفران نعمت ۲; کیفر کفران نعمت ۱۰
- مشرکان: تهدید مشرکان ۱۱; علم مشرکان ۱۰; فرجام مشرکان ۳; کفران مشرکان ۹، ۱۰; مغضوبیت مشرکان ۶; منشأ امکانات مادى مشرکان ۴; نعمتهاى مشرکان ۹
- مغضوبان خدا :۶
- نجات: منشأ نجات ۵
- نجات یافتگان: شرک نجات یافتگان از سختى ۲; فلسفه شرک نجات یافتگان از سختى ۵