التوبة ٨
ترجمه
التوبة ٧ | آیه ٨ | التوبة ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِن یَظْهَرُوا ...»: اگر پیروز و چیره شوند. «لا یَرْقُبُوا»: مراعات نمیدارند. مواظبت نمیکنند. «إِلاّ»: قرابت و خویشاوندی. «ذِمَّةً»: عهد و پیمان. «تَأبَی»: سر باز میزند. خودداری میکند. «فَاسِقُونَ»: افراد نافرمانبردار و دررونده از پذیرش دستور خدا.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۱، سوره توبه
- اشاره به اختلاف در اينكه سوره توبه سوره اى مستقليا ملحق به سوره انفال مى باشد
- اعلائم برائت در: (( برائة من الله و رسوله ... )) صرف تشريع نيست بلكه انشاء حكم و قضاء بر برائت است
- عهد شكنى مشركين ، مجوز مقابله به مثل به آنان بوده است
- اقوام مفسرين درباره مراد از چهار ماه در آيه : (( فسيحوا فى الارض اربعة اشهر ))
- مراد از (( يوم الحج الاكبر )) در آيه : (( و اذان من الله و رسوله ... )) و اقوال مختلف در اين مورد
- عهد و پيمانى كه با مشركينى كه به پيمان خود وفادار بوده اند منعقد شده تا پايان مدت محترم است
- امر به از ميان برداشتن مشركين پيمان شكن و منقرض ساختن آنان بعد از انقضاء مهلت چهار ماهه، مگر آنكه توبه كنند...
- چنانچه مشركين توبه كردند آنان را رها كنيد
- امر به امان دادن به مشركى كه امان مى طلبد تا به بحث و بررسى درباره دين حق بپردازد
- هشت مطلب كه از بيانات گذشته معلوم مى گردد
- حكم وجوب امان دادن براى استماع كلام خدا، قابل نسخ نيست
- پذيرش دين حق بايد با اختيار باشد و در اصول اعتقادى بايد علم يقينىحاصل شود
- مشركين به هيچ ميثاق طبيعى يا قراردادى در برابر مؤ منين وفادار نيستند هر چند چربزبانى كنند.
- برادر خوانده شدن مؤ منين در قران كريم به نحو مجاز و استعاره نيست بلكه آثارى بر آنمترتب است
- تحريك و تشويق مسلمين به قتال و كارزار با بيان اينكه جهاد صحنه آزمون است و...
- حديث مزبور از مصادر اهل سنت
- اعلام برائت چند حكم ديگر را نيز اعلام نمود
- علاوه بر اين وظيفه اعلان برائت ، على (ع ) در آن سال اميرالحاج نيز بوده است
- پيامبر اسلام (ص ) امير المؤ منين (ع ) را با چهار پيغام براى مشركين روانه مكه مى كند
- سخن مغرضانه ابن كثير كه گفته است مخصوص به حكم برائت است و احكام ديگر راابوبكر و ابوهريره رساندند و...
- نقد و رد آن گفته ها
- خود عبارت (لا يودى عنك الا انت او رجل منك ) اشتراك در رسالت را مى رساند
- سخن صاحب المنار در مورد ابلاغ آيات برائت و بدگوئى او از شيعه و كوششى كه براىاثبات افضل بودن ابوبكر به عمل آورده است
- اشكالات وارده بر گفته هاى صاحب المنار
- موضوع امارت حاج با مساءله وحى آسمانى كه احدى حتى رسول خدا (ص ) هم حق مداخله و دخل و تصرف در آن را نداشته است فرق دارد
- اضطراب و اختلاف روايات راجع به اعلان آيات برائت
- خدشه اى كه صاحب المنار خواسته است بر يكى بودن نفس پيامبر (ص ) و على (ع ) كه ازجمله وحى استفاده مى شود وارد كند و جواب او
- اشكال سوم بر سخن صاحب المنار
- اشكال چهارم بر سخن صاحب تفسير المنار
- رواياتى درباره اينكه اعلام كننده آيات برائت على (ع ) بوده است
- در روايات شيعه روز حج اكبر، روز عيد قربان دانسته شده است
- روايتى درباره چهار ماه مهلت دادن به مشركين در ذيل آيات گذشته
- چند روايت در ذيل آيه (( فقاتلوا ائمة الكفر... ))
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( الا تقاتلون قوما نكثوا ايمانهم ... ))
- بررسى و ريشه يابى انعقاد عقود و معاهدات (به معناى اعم ) بين اشخاص
- نياز اجتماعات به پيمانها و معاهدات
- اعتبار معاهدات در اسلام و لزوم احترام به آنها
- نقض ابتدائى عهد جايز نيست ولى مقابله به مثل تجويز شده است
- مقايسه بين اسلام و جوامع متمدن غير دينى از لحاظ احترام به پيمانها و تعهدات
- در ذيل جمله : (( قاتلوهم يعذبهم الله بايديكم ))
- انتساب افعال به اسباب طولى در قرآن كريم
- استدلال اشاعره به آيه : (( قاتلوهم يعذبهم الله بايديكم ... )) براى اثبات جبر و اينكهافعال انسان و آثار آن فقط مستند به خدا است
- جواب به اشاعره و بيان اشكال عمده مذهب آنان كه اصل عليت مى باشد
- سخن جبرى مذهبان از ماديون و پاسخ بدان
- جواب معتزله به اشاعره و اختيارشان قول به تفويض و استقلال انسان در اعمالش را
- رد مذهب تفويض و بيان اينكه عناوين گناه منسب به داوند نيست
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ «8»
چگونه (مىتوان با آنان پيمانى داشت) در حالى كه اگر بر شما دست يابند، هيچ خويشاوندى و پيمانى را دربارهى شما مراعات نمىكنند. شما را با زبانِ (نرم) خويش راضى مىكنند، ولى دلهايشان پذيرا نيست و بيشترشان فاسق و (پيمان شكن) اند.
نکته ها
«ال»، به معناى خويشاوندى، همسايگى و روابط عاطفى و انسانى و عرفى است. «1»
«ذِمَّةً»، به معناى عهد و پيمانى است كه وفاى به آن لازم است و اگر نقض شود، مردم، عهدشكن را مذّمت مىكنند.
اين آيات نيز دليل فرمان سختگيرى نسبت به پيمان شكنان مشرك است.
به صرف اينكه اگر دشمن بر ما غالب شود چنين و چنان خواهد كرد، نمىتوان به او حمله كرد، بلكه بايد قرائنى بر توطئه و تجاوز او باشد وگرنه قصاص قبل از جنايت مىشود.
پیام ها
1- عمق كينهى دشمن را هنگام قدرتش بايد شناسايى كرد، نه هنگام ضعف او.
«إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ»
2- سكوت و سادهانديشى دربارهى دشمنى كه اگر چيره شود مراعات هيچ مسألهاى را نمىكند، گناه است. «لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً»
«1». ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان، قرابت و خويشاوندى وجود داشت.
جلد 3 - صفحه 383
3- مشركان، نه مراعات مسائل عاطفى و همسايگى را مىكنند، نه به پيمانها و تعهّدات احترام مىگذارند. «إِلًّا وَ لا ذِمَّةً»
4- ظاهرسازى و بازىهاى سياسى و تبليغاتى دشمنان، ما را فريب ندهد.
«يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ»
5- پيمان شكنى، نفاق، تظاهر و سياستبازى، فسق است. «تَأْبى قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ»
6- اكثريّت مشركان فاسقند، ولى افراد سالم هم ميانشان پيدا مىشود. «أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ» (در نسبتدادنها، انصاف داشته باشيم)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ «8»
كَيْفَ: چگونه براى مشركان عهدى است. وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ: و حال آنكه اگر ظفر يابند بر شما. لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ: مراعات نكنند و نگاه ندارند در باب شما. إِلًّا وَ لا ذِمَّةً: قرابت و نه وفاى به عهد را. يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ:
خشنود مىكنند شما را به زبانهاى خود، يعنى وعده مىدهند به ايمان و طاعت، يا سخنان شيرين گويند. وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ: و ابا دارد قلبهاى آنها آنچه را كه به لسان گويند، يعنى دل و زبان ايشان يكى نيست. وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ: و بيشتر ايشان خارجند از دائره ايمان و طاعت، و قليلى به سبب بدنامى از نقض
«1» مجمع البيان ج 3 ص 9.
ج5، ص 26
عهد و مخالفت دورى تحرز نمايند.
نكات ادبيه- قوله «الّا» اصل «الّ» در لغت به معنى «جوار» يعنى بانگ نمودن «كما يقال له البلّ اى انين» چه عادت عرب آن بود چون تحالف مىكردند، صداى خود را به آن بلند مىنمودند و تشهير مىكردند، بعد مستعار شده براى قرابت؛ زيرا عقد قرابت ميان اقارب زياده از عقد تحالف است. و بعد مستعار شده براى ربوبيت به جهت فرط عقد آن و مبالغه در آن. و يا مشتق از الل الشّىء اذا حدّده يا الل الشّىء اذا لمع. و نزد بعضى عبرت است به معنى «اله» و قرائت «ايلاء» دال بر اين معنى است چون «جبرال» و «جبرئيل» چه جبر به معنى عبد است به لغت عبرى يعنى بنده خدا.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِينَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ «7» كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ «8»
ترجمه
چگونه ميباشد از براى مشركان عهدى نزد خدا و نزد پيغمبرش مگر آنانكه عهد بستيد با آنها نزد مسجد الحرام پس ماداميكه استقامت نمودند براى شما استقامت كنيد براى آنها همانا خدا دوست ميدارد پرهيزكاران را
چگونه باشد با آنكه اگر ظفر يابند بر شما مراعات نكنند در باره شما سوگندى و نه پيمانى را خوشنود ميكنند شما را بزبانهاشان و امتناع مينمايد دلهاشان و بيشتر آنها متمرّدانند.
تفسير
استفهام براى انشاء تعجب است از احتمال بقاء عهد نزد خدا و پيغمبر (ص) براى اهل شرك با ثبوت نقض از طرف آنها و ظهور امارات آن مگر براى كسانيكه با آنها معاهده نمودند مسلمانان در مكه معظمه يا حوالى آن كه در ذيل آيه الّا الّذين عاهدتم من المشركين بيان شد و در اين آيه تأكيد شده است مراعات عهد آنها ماداميكه تخلّف ننمودند و ذيلا اشاره شده است كه نقض عهد خلاف تقوى است و در آيه دوم بيان امارات نقض عهد شده است از طرف آنها براى اثبات جواز نقض از طرف مسلمانان
جلد 2 صفحه 559
و كلمه كيف از آيه سابقه تكرار شده براى ربط دليل بمدّعى و از تكرار بقيّه صرف نظر شده است براى وجود آن در سابق و عدم احتياج بذكر يعنى چگونه ميباشد براى آنها عهدى با آنكه تصميم دارند اگر غلبه و ظفر پيدا كنند بر شما مراعات ننمايند قرابت و حق قسم و عهد را چون الّ باين معانى استعمال شده و نيز مراعات ننمايند پيمان و امان و زنهار را چون ذمّه در اين معانى استعمال ميشود فقط آنها بدهانها و زبانهاى خودشان ميخواهند دل شما را بدست بياورند كه ميگويند ما با شما عهد مودّت بستهايم و متعرّض شما نمىشويم و بعد از اين ايمان مىآوريم و امثال اين كلمات فريبنده كه دلهاى آنها ابا و امتناع از قبول آن دارد و در خاتمه اخبار فرموده از حال آنها براى تأكيد كه بيشتر اهل شرك متمرّد و ناقض عهد و مكّار و غدّار و جفاكارند نبايد باظهارات آنها فريفته شد و فرصت ترويج اسلام را از دست داد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَيفَ وَ إِن يَظهَرُوا عَلَيكُم لا يَرقُبُوا فِيكُم إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرضُونَكُم بِأَفواهِهِم وَ تَأبي قُلُوبُهُم وَ أَكثَرُهُم فاسِقُونَ «8»
چگونه اينها مشركين بعهد خود وفا ميكنند و حال آنكه اگر بر شما مسلط شدند مراعات نميكنند نه قسم و سوگندهاي خود را و نه عهد و پيمان خود را شما را بزبان راضي ميكنند ولي قلوب آنها اباء و امتناع دارد از وفاي بعهد و قسم و اكثر آنها از حدّ خود خارج ميشوند و اهل فساد هستند که معناي فسق خروج از طاعت است يعني بر هيچ امري ثبات ندارند و تعدّي ميكنند.
كيف بيان وجه آيه قبل است که فرمود كَيفَ يَكُونُ لِلمُشرِكِينَ عَهدٌ که حال آنها و قلوب آنها داراي اينکه صفت خبيثه است که وَ إِن يَظهَرُوا
جلد 8 - صفحه 182
عَلَيكُم يك قوه و قدرتي در خود ديدند و ضعفي در شما مشاهده كردند لا يَرقُبُوا فِيكُم هيچ رقبت و عطوفتي درباره شما ندارند الّا از ماده ايلاء بمعني قسم است که اگر قسمهاي مغلظه ياد كرده باشند که بر ضرر شما اقدامي نكنند تمام را كنار ميگذارند و نقض ميكنند و لا ذمّة و بر عهد و ميثاقي که با شما بستهاند صرف نظر ميكنند و نقض ميكنند.
يُرضُونَكُم بِأَفواهِهِم زبان بازي ميكنند ما چنين و چنانيم با شما ولي باطنا اعدا عدوّ شما هستند وَ تَأبي قُلُوبُهُم ابدا قلب آنها با شما نيست و تمام چاپلوسي است وَ أَكثَرُهُم فاسِقُونَ فقط قليلي از آنها که در آيه قبل استثناء شده بعهد و قرارداد خود پابند باشند و چهار صباحي مراعات كنند و لكن اكثر آنها بهيچ امري مستقيم نخواهند شد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- در این آیه موضوع فوق با صراحت و تأکید بیشتری بیان شده است، و باز به صورت استفهام انکاری میگوید: «چگونه (ممکن است عهد و پیمان آنها را محترم شمرد) در حالی که اگر آنها بر شما غالب شوند هیچ گاه نه
ج2، ص181
مراعات خویشاوندی با شما را میکنند و نه پیمان را» (کَیْفَ وَ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ لا یَرْقُبُوا فِیکُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً).
بعد قرآن اضافه میکند که هیچ گاه فریب سخنان دلنشین و الفاظ به ظاهر زیبای آنها را نخورید زیرا: «آنها میخواهند شما را با دهانها (و سخنان) خود راضی کنند، ولی دلهای آنها از این موضوع ابا دارد» (یُرْضُونَکُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبی قُلُوبُهُمْ).
و در پایان آیه اشاره به ریشه اصلی این موضوع کرده، میگوید: «و بیشتر آنها فاسق و نافرمانبردارند» (وَ أَکْثَرُهُمْ فاسِقُونَ)
نکات آیه
۱ - وجود ناخرسندى میان مسلمانان صدر اسلام، نسبت به لغو اعتبار پیمان عدم تعرض و تردید و دودلى آنان در پیکار با مشرکان پیمان شکن (کیف و إن یظهروا علیکم) کلمه «کیف» - که براى استفهام انکارى است - مفید برداشت فوق است.
۲ - لزوم هشیارى و بیدارى مسلمانان نسبت به ترفندها و ظاهرسازیهاى دشمنان اسلام (کیف و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمة)
۳ - غیر قابل اعتماد بودن کافران و مشرکان، در پیمان و پیوند دوستى با مسلمانان (کیف و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمة) «إلّ» در لغت به معناى عهد، قسم و قرابت (خویشاوندى) آمده است (قاموس المحیط) ولى در این آیه - به قرینه آمدن واژه «ذمة» که به معناى عهد است - معناى قرابت و خویشاوندى مقصود است.
۴ - جلوگیرى از تسلط مشرکان و کافران حق ستیز بر مسلمانان، فلسفه فرمان الهى مبنى بر کشتن، اسارت، محاصره و کمین زدن به آنان (فإذا انسلخ ... فاقتلوا المشرکین ... کیف و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً)
۵ - دشمنى و کینه توزى شدید مشرکان صدر اسلام نسبت به مسلمانان (کیف و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمة)
۶ - دشمنان اسلام و کافران حق ستیز در صورت تسلط بر مسلمانان هرگز بر پیمان و پیوند دوستى و خویشاوندى پایبند نخواهند بود. (کیف و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمة)
۷ - شرک پیشگان صدر اسلام در صورت پیروزى بر مسلمانان، از زیر پا گذاشتن حقوق خویشاوندى و شکستن پیمان، باکى نداشتند. (و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمة)
۸ - وجود پیوندهاى قرابت و خویشاوندى میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان (و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمة)
۹ - رعایت حقوق خویشاوندان - اگر چه دشمن باشند - لازم است. (و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً) خداوند مشرکان را به خاطر رعایت نکردن حق خویشاوندى خود با مسلمانان که درحال ستیز و دشمنى با آنان بودند محکوم کرد و آنها را متجاوز خواند (هم المعتدون); این مى رساند که حق خویشاوندى را در هر شرایط (جنگ و دشمنى و ...) باید رعایت کرد.
۱۰ - وفادارى و التزام به عهد و پیمان، واجب است. (و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمة)
۱۱ - شرک پیشگان صدر اسلام تلاش مى کردند تا با ظاهر سازى و خوش زبانى (رفتار منافقانه) افکار عمومى مسلمانان را فریب داده و رضایت و خوشبینى آنان را نسبت به خود جلب کنند. (یرضونکم بأفوههم و تأبى قلوبهم)
۱۲ - رفتارهاى فریبکارانه (ظاهرسازیها و خوش زبانیهاى) مشرکان صدر اسلام، خوشبینى هایى را در میان مسلمانان نسبت به آنان به وجود آورده بود. (کیف یکون للمشرکین عهد ... کیف ... یرضونکم بأفوههم و تأبى قلوبهم)
۱۳ - افشاى رفتارهاى فریبکارانه و کینه قلبى مشرکان صدر اسلام نسبت به مسلمانان از سوى خداوند (و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمة ... و تأبى قلوبهم) آمدن فعلهاى «یظهروا»، «یرقبوا» و «تأبى» به صورت فعل مضارع که دلالت بر حال و آینده مى کند، مى تواند حاکى از این حقیقت باشد که آیه در صدد افشاى رازهاى منافقان علیه مسلمانان است.
۱۴ - خداوند، به ضمایر، نیات و مقاصد آدمیان، آگاه و از آنها باخبر است. (کیف و إن یظهروا علیکم ... یرضونکم بأفوههم و تأبى قلوبهم)
۱۵ - اکثریت مشرکان صدر اسلام بر پیمان عدم تعرض خود با مسلمانان پایبند نمانده و آن را نقض کردند. (و أکثرهم فسقون)
۱۶ - اکثریت مشرکان صدر اسلام، مردمى فاسق و بیرون از مسیر حق بودند. (و أکثرهم فسقون)
۱۷ - پیمان شکنى، کردارى برخاسته از روحیه فسق و حق گریزى است. (لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمة ... و أکثرهم فسقون)
۱۸ - پیمان شکنان، مردمانى فاسق و منحرف از مسیر حق (لایرقبوا فیکم ... ذمة ... و أکثرهم فسقون)
۱۹ - عدم رعایت حقوق خویشاوندى، برخاسته از روحیه فسق و حق گریزى است. (لایرقبوا فیکم إلّاً ... و أکثرهم فسقون)
موضوعات مرتبط
- احکام: ۱۰ فلسفه احکام ۴
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۱۱، ۱۲، ۱۵، ۱۶; دشمنان اسلام ۶
- انسان: نیات انسان ها ۱۴
- جنگ: عوامل سستى در جنگ ۱
- حق: آثار حق ناپذیرى ۱۷، ۱۹; حق ناپذیران ۱۸
- خدا: افشاگرى خدا ۱۳; علم غیب خدا ۱۴
- خویشاوندان: اهمیّت حقوق خویشاوندان ۹
- خویشاوندى: بى اعتنایى به حقوق خویشاوندى ۱۹; تضییع حقوق خویشاوندى ۷
- دشمنان: آثار سلطه دشمنان ۶; بى اعتبارى دوستى دشمنان ۶
- فاسقان: ۱۶، ۱۸
- فسق: آثار فسق ۱۷، ۱۹
- کافران: آثار سلطه کافران ۶; بى اعتبارى خویشاوندى کافران ۶; بى اعتبارى دوستى کافران ۳، ۶; بى اعتبارى معاهده کافران ۳; فلسفه اسارت کافران ۴; فلسفه قتل کافران ۴; فلسفه کمین به کافران ۴; فلسفه محاصره کافران ۴; کافران حق ستیز ۶; کافران ناقض معاهده ۶; ممانعت از سلطه کافران ۴
- مسلمانان: تزلزل در مسلمانان صدر اسلام ۱; خوشبینى مسلمانان صدر اسلام ۱۲; دشمنان مسلمانان ۵; مسؤولیت مسلمانان ۲; مسلمانان صدر اسلام و مشرکان ۸; ناخشنودى مسلمانان صدر اسلام ۱
- مشرکان: آثار پیروزى مشرکان ۷; افشاى مشرکان صدر اسلام ۱۳; اکثریت مشرکان صدر اسلام ۱۵; بى اعتبارى خویشاوندى مشرکان ۶، ۷; بى اعتبارى دوستى مشرکان ۳; بى اعتبارى معاهده مشرکان ۳، ۷; تظاهر مشرکان صدر اسلام ۱۱، ۱۲; خویشاوندى با مشرکان صدر اسلام ۸; دشمنى مشرکان صدر اسلام ۵; روش برخورد مشرکان صدر اسلام ۱۱، ۱۲; فسق اکثریت مشرکان صدر اسلام ۱۶; فلسفه اسارت مشرکان ۴; فلسفه قتل مشرکان ۴; فلسفه کمین به مشرکان ۴; فلسفه محاصره مشرکان ۴; کینه مشرکان صدر اسلام ۱۳; مشرکان ناقض معاهده ۱۵; مشرکان و مسلمانان ۱۱; مشرکان و مسلمانان صدر اسلام ۵، ۱۲; مکر مشرکان صدر اسلام ۱۱; ممانعت از سلطه مشرکان ۴
- معاهده: آثار فسخ معاهده ۱; احکام معاهده ۱۰; انحراف ناقضان معاهده ۱۸; فسق ناقضان معاهده ۱۸; معاهده عدم تعرض ۱; منشأ نقض معاهده ۱۷; وجوب وفاى به معاهده ۱۰
- منحرفان: ۱۶
- واجبات: ۱۰
- هوشیارى: اهمیّت هوشیارى ۲