آل عمران ٩٠
ترجمه
آل عمران ٨٩ | آیه ٩٠ | آل عمران ٩١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ضَآلُّونَ»: گمراهان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسى» گوید: عبدالله بن عباس گويد: فرقه اى پس از اسلام آوردن مرتد شده بودند سپس به صورت ظاهر توبه نموده و ابراز پشيمانى كرده بودند ولى البته ايمان نداشته و در باطن كافر بوده اند و خداوند با انزال و فرود آوردن اين آيه پيامبر خود را از ضماير اندرون آنها مطلع گردانيد.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«90» إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ
البتّه كسانى كه پس از ايمان آوردن، كافر شدند وسپس بر كفر خود افزودند، هرگز توبهى آنها پذيرفته نخواهد شد و آنها همان گمراهانند.
جلد 1 - صفحه 559
نکته ها
افراد مرتد و از دين برگشتگان دو نوعند:
الف: مرتدّ ملّى كه پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه او كافر باشند، و او بعد از بلوغ اظهار كفر كند و سپس اسلام بياورد و پس از آن مجدداً از اسلام دست بردارد. چون اين شخص مسلمان زاده نيست، مجازاتش خفيف و سبك است.
ب: مرتدّ فطرى كه پدر يا مادرش هنگام انعقاد نطفه مسلمان باشند، و او پس از بلوغ اظهار اسلام كند و سپس از دين و آيين خويش دست بردارد و به اسلام پشت كند. اين چنين شخصى مجازات سنگينى همانند اعدام را در پيش رو دارد.
از آيات متعدد قرآن استفاده مىشود كه هر يك از كمالات و يا انحرافات در انسان، قابل افزايش ويا كاهش است. ازدياد علم مانند: «رَبِّ زِدْنِي عِلْماً» «1» افزايش هدايت مانند:
«زادَهُمْ هُدىً» «2» افزايش گمراهى مانند آيه مورد بحث: «ازْدادُوا كُفْراً»
گرچه راه توبه بر احدى بسته نيست، امّا نبايد گروهى از اين توبهى مقدّس استفاده نادرست كنند. كسانى كه از ايمان خود دست برداشته ودائماً بر كفر و لجاجت خود مىافزايند و جز لحظهى مرگ يا غلبهى مسلمانان در جنگ، توبه نمىكنند، توبه اين گونه افراد قابل قبول نخواهد بود، زيرا توبه، آداب و شرايط و شيوهاى دارد كه شامل حال اين افراد نمىشود.
پیام ها
1- ايمانى ارزش دارد كه تا پايان عمر داوم داشته باشد. ايمانى كه با كفر پايان پذيرد، كارساز نيست. «كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ»
2- انسان مختار است، مىتواند ايمان آورد و يا كفر ورزد. مىتواند بر ايمان خود پايدار و يا در كفر خود پافشارى كند. مىتواند توبه كند يا بر گناه اصرار ورزد.
«كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ»
«1». طه، 114.
«2». محمّد، 17.
جلد 1 - صفحه 560
3- بدتر از كفر و ارتداد، لجاجت و پافشارى بر انحراف و كفر است. «ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً»
4- خداوند توبه پذير است، ولى گروهى زمينهها را از دست دادهاند. جرّاح هر چقدر هم ماهر باشد، تا زمينهى پيوند در مريض نباشد كارى پيش نمىبرد.
«لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ»
5- اصرار و تداوم كفر، سبب محروميّت از پذيرفته شدن توبه است. «ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ (90)
شأن نزول: چون حارث آيه قبل را تلاوت نمود، گفت: رسول خدا دروغ نمىگويد و خداوند هم از همه راستگوتر باشد، پس چرا توبه نكنم و نااميد باشم؟ در حال توبه، رجوع به مدينه نهاد و آيات را بر آن يازده نفر خواند. آنها از توبه ابا نموده، گفتند: حالا ما در مكّه اقامت و انتظار مغلوبيت پيغمبر را داريم، چنانچه مطلوب ما حاصل نشد به دين اسلام برمىگرديم و توبه ما پذيرفته باشد.
آيه شريفه نازل شد:
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 173
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا: بدرستى كه آن كسانى كه كافر شدند به خدا و رسول، بَعْدَ إِيمانِهِمْ: بعد از ايمان آوردن و اقرار كردن به دين اسلام، ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً: پس زياد نمودند كفر را به گفتار: ما انتظار مغلوبيت پيغمبر را داريم. يا مراد يهودند كه به حضرت عيسى و انجيل كافر شدند بعد از ايمان به حضرت موسى عليه السّلام، و زياد كردند كفر را به انكار حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قرآن. يا مراد جميع اهل كتابند كه كافر شدند به حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از آنكه ايمان آورده بودند به آن حضرت، و بعد زياده كردند كفر به اصرار و عناد و منع مردمان و نقض عهد و ميثاق؛ اين جماعت متصفه، لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ: هرگز قبول نشود توبه ايشان، وَ أُولئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ: و آن گروه مستقيمه در كفر، ايشانند گمراهان از طريق هدايت و ثابت در ضلالت، يا هلاك شدگان و عدم قبول توبه ايشان به جهت آنست كه توبه آنها زبانى است نه قلبى، از روى نفاق يا در موقع الجاء و اضطرار. و قبول توبه در حال اختيار باشد نه اضطرار، يا آنكه به همين حال مرده باشند.
تبصره: آيه شريفه شامل است كسانى را كه كافر شوند به ديانت حقه و زياد كنند كفر خود را به سبب گمراه نمودن و باز داشتن مردمان را از پيروى حق، يعنى ديگران را هم كافر كنند؛ چنين اشخاص، توبه آنها قبول نشود، مگر آنكه كسانى را كه گمراه نمودهاند از دين حق و اسلام، آنها را ثانيا برگردانند به راه حق؛ و اين امر به غايت مشكل است، زيرا بسا شود بعضى به حال كفر مرده باشند، و اين گمراه كنندگان مسئول آنها هستند؛ چنانچه علامه مجلسى رضوان اللّه عليه روايت نموده از حضرت صادق عليه السّلام كه:
شخصى در زمان اول طلب دنيا نمود از حلال، قدرت نيافت بر آن؛ و از حرام طلب كرد، قادر نشد. شيطان آمد نزد او، گفت: تو از حلال و حرام خواستى، نتوانستى؛ مىخواهى تو را دلالت كنم بر چيزى كه بسيار شود دنياى تو و زياد گردند تابعان تو؟ گفت: بلى. شيطان گفت: بدعتى در دين بگذار و مردم را دعوت كن به آن. آن شخص اين كار را كرد. مردم پيروى او نمودند و
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 174
مالش بسيار شد. بعد فكر كرد و با خود گفت: بدعتى در دين گذاردى و مردم را گمراه نمودى، توبه تو ممكن نيست مگر آنكه برگردانى آنها را كه پيروى دعوت تو نمودند. پس اصحاب خود را گفت: آنچه من دعوت كردم شما را به آن، باطل بوده و من بدعت گذاردم. اصحاب تكذيب او را نموده، گفتند: حق همين بوده و تو به شك افتادى در دين خود. وقتى چنين ديد، زنجيرى به ميخى و به گردن خود بسته، گفت: باز نكنم آن را تا آنكه خدا قبول فرمايد توبه مرا.
پس خداى تعالى وحى فرمود به پيغمبرى از پيغمبران: بگو به فلان به عزّت خودم قسم اگر بخوانى مرا به حدى كه قطع گردد رگهاى تو، اجابت نكنم تا اينكه برگردانى كسانى را كه مردند بر باطل و بدعت تو. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ (90)
ترجمه
همانا آنانكه كافر شدند بعد از ايمانشان پس افزودند كفر را هرگز پذيرفته نشود توبه ايشان و آنگروه آنانند گمراهان..
تفسير
بعضى گفتهاند مراد آنكسانى هستند كه كافر شدند بعيسى و انجيل بعد از ايمان بموسى و تورية پس زياد كردند كفر را به محمد (ص) و قرآن بعد از ايمان بآن در زمان جاهليت بواسطه علامات نبوت پس اصرار نمودند در كفر و عناد و طعن در دين و منع از ايمان و نقض عهد چنانچه به مردم ميگفتند مرتد شويد و برگرديد به مكه و مبالغه نمودند در كفر و نفاق وقتى كه گفتند ميرويم بمكه منتظر ميشويم ببينيم كار اين مرد بكجا ميرسد يا برميگرديم و اظهار توبه مينمائيم و با او به نفاق رفتار مىكنيم و اين اشخاص چون توبه آنها از روى اخلاص نبوده حالشان مانند كسى است كه در حال احتضار و معاينه موت توبه كند لذا توبه آنها قبول نميشود و ثابت بر ضلال و گمراهى خواهند بود ولى بنظر حقير اين قبيل اشخاص بواسطه كثرت معصيت و شدت جهالت و تراكم طغيان و كفر و عناد بكلى قلبشان فاسد ميشود كه موفق بتوبه نمىشوند و خداوند هم ميخواهد همين را بفرمايد لذا نسبت ثبات در ضلالت را بآنها داده است و اينكه فرموده است توبه آنها قبول نميشود براى آنستكه چون مكرر وعده قبول توبه را داده و معلوم است كه توبه اگر محقق شد قبول ميشود معلوم ميشود كه مراد آنستكه اينها موفق بتوبه نميشوند و اگر اظهار توبه نمايند بايد مسلمين گول نخورند و نه پذيرند و بگويند توبه شما قبول نميشود مطلب دقيق است تامل لازم دارد پس
جلد 1 صفحه 455
اى برادر عزيز مبادا باميد توبه يا ساير توسلات مرتكب معاصى شوى زيرا كه اگر قلبت بواسطه تراكم حجابهاى معصيت سياه و فاسد شد ميترسم موفق بتوبه نشوى و وقتى از بدبختى خود خبردار شوى كه دسترس بهيچ جا نداشته باشى نميدانم چه بگويم از تأثير معصيت در تيرگى و فساد قلب بايد بخدا پناه برد شايد خودش كمك فرمايد در اصلاح حال بندگانش.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعدَ إِيمانِهِم ثُمَّ ازدادُوا كُفراً لَن تُقبَلَ تَوبَتُهُم وَ أُولئِكَ هُمُ الضّالُّونَ (90)
محقّقا كساني که پس از ايمان كافر شدند و زيادهروي كردند در كفر هرگز توبه آنها قبول نخواهد شد و آنها گمراهان هستند.
جماعتي باين آيه استشهاد كردند که توبه مرتد قبول نميشود لكن اينکه حرف خلاف تحقيق است زيرا ادله اربعه: كتاب، سنّة، اجماع و عقل قائم است بر قبولي توبه، بلكه ميگوييم اگر توبه مرتد قبول نشود آيا مكلف بتكاليف شرعيه مثل نماز و ساير عبادات هست يا نيست اگر بگويي هست تكليف ما لا يطاق لازم ميآيد زيرا ايمان شرط صحت كليه عبادات است و اگر نيست خلاف ضرورت اسلام است، بعلاوه اينکه آيه هم دلالت بر عدم قبول توبه مرتد ندارد ببياني که در شرح الفاظ آيه ذكر ميشود.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعدَ إِيمانِهِم مراد ارتداد است که اولا مؤمن بود سپس كافر شد و احتياج بتأويلات بعض مفسرين نداريم که بگوئيم ايمانش ظاهري بوده
جلد 4 - صفحه 279
و در واقع منافق بوده زيرا خلاف ظاهر آيه است و منافق را تعبير بايمان نميكنند بلكه اشدّ كفار است و همچنين بعضي گفتند اينکه در مورد يهود است که قبل از بعثت بشارت بآمدن آن حضرت ميدادند و پس از بعثت انكار نمودند اينهم خلاف ظاهر آيه است زيرا يهود ايمان نياوردند بلكه ميگفتند که ايمان ميآوريم پس از بعثت او.
ثُمَّ ازدادُوا كُفراً ازدياد كفر با توبه مرتد که مورد بحث بود نميسازد زيرا مرتد اگر توبه كند كفر را نابود ميكند نه آنكه ازدياد كند و اينکه جمله دلالت دارد که تا آخر عمر روز بروز كفر او شديدتر ميشود.
لَن تُقبَلَ تَوبَتُهُم زمان معاينه مرگ است چنانچه در آيه شريفه ميفرمايد وَ لَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِينَ يَعمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتّي إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ إِنِّي تُبتُ الآنَ الاية نساء آيه 22، و در حقّ فرعون ميفرمايد حَتّي إِذا أَدرَكَهُ الغَرَقُ تا آنجايي که ميفرمايد آلآنَ وَ قَد عَصَيتَ قَبلُ الاية يونس آيه 90 و 91، و اخبار هم در اينکه مورد رسيده که
(التوبة قبل المعاينة).
وَ أُولئِكَ هُمُ الضّالُّونَ گمراهي اينها اينست که نه در دسته كفار هستند زيرا برگشتند و نه در دسته مسلمين زيرا توبه نشد يعني بدون عقيده بهيچ طرفي هستند و همين است معني گمراهي.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 90)
شأن نزول:
بعضی گفتهاند این آیه در مورد اهل کتاب که قبل از بعث پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله به او ایمان آورده بودند، اما پس از بعثت به او کفر ورزیدند نازل شده است.
تفسیر:
توبه بیفایده- در آیات قبل سخن از کسانی در میان بود که از راه انحرافی خود پشیمان شده و توبه حقیقی نموده بودند و لذا توبه آنها قبول شد ولی در این آیه سخن از کسانی است که توبه آنها پذیرفته نیست، میفرماید: «کسانی که بعد از ایمان آوردن کافر شدند سپس بر کفر خود افزودند (و در این راه اصرار
ج1، ص306
ورزیدند) هیچ گاه توبه آنان قبول نمیشود (چرا که از روی ناچاری صورت میگیرد) و آنها گمراهانند» چرا که هم راه خدا را گم کردهاند و هم راه توبه را (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الضَّالُّونَ).
توبه آنها ظاهری است چرا که وقتی پیروزی طرفداران حق را ببینند از روی ناچاری اظهار پشیمانی و توبه میکنند و طبیعی است که چنین توبهای پذیرفته نشود.
نکات آیه
۱ - ازدیاد کفر مرتدّ (اصرار بر کفر)، موجب محرومیّت او از پذیرش توبه (انّ الذین کفروا بعد ایمانهم ثمّ ازدادوا کفراً لن تقبل توبتهم)
۲ - ارتداد و اصرار بر کفر، موجب محرومیّت از هدایت خداوند (انّ الذین کفروا ... لن تقبل توبتهم)
۳ - مرتدانى که پس از توبه به کفر بازگردند، توبه مجدّدشان پذیرفته نخواهد شد.* (الا الذین تابوا ... ان الذین کفروا ... لن تقبل توبتهم) به نظر مى رسد منظور از «ان الذین» پس از «الا الذین تابوا»، آن گروه مرتدانى باشند که توبه کردند و مجدّداً کافر شدند.
۴ - مرتدانى که بر کفر اصرار ورزند، هرگز موفق به توبه نخواهند شد.* (انّ الذین کفروا ... لن تقبل توبتهم) بنابراینکه جمله «لن تقبل»، کنایه از عدم توبه آنها باشد; یعنى توبه نخواهند کرد تا پذیرفته شود.
۵ - مرتدانى که بر کفر اصرار ورزند، گمراهان واقعى هستند. (اولئک هم الضّالّون)
موضوعات مرتبط
- ارتداد: آثار ارتداد ۲
- توبه: ۱، ۳، ۴ موارد عدم پذیرش توبه ۱، ۳ ; موانع توبه ۴
- خدا: هدایت خدا ۲
- کفر: آثار کفر ۱، ۲، ۳، ۴ ; اصرار بر کفر ۴، ۵
- گمراهان: ۵
- مرتد: توبه مرتد ۱، ۳، ۴ ; کفر مرتد ۵ ; مرتد ملى ۳
- هدایت: موانع هدایت ۲
منابع
- ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۲، ص ۶۹۳.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۳۲.
- ↑ صاحبان روض الجنان و مجمع البيان گويند: درباره اهل كتاب نازل شده كه قبل از بعثت به رسول خدا صلی الله علیه و آله ايمان آورده بودند و سپس بعد از بعثت كافر شدند. چنان كه حسن بصرى گفته است و نيز گويند درباره يهود نازل شده كه به عيسى كافر شدند و سپس به ايمان نياوردن به محمد به كفر خود افزودند چنان كه عطا و قتادة گفته اند و نيز گويند: درباره يازده نفر از ياران حارث بن سويد نازل شده كه وقتى كه حارث توبه كرد و به مدينه برگشت، آنان گفتند: ما برنمى گرديم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله بميرد سپس وقتى كه پيامبر مكه را فتح كرد. عده اى از آنها توبه كردند و به اسلام درآمدند و توبه آنها قبول گرديد و عده اى نيز قبل از فتح مكه مرده بودند.