حُسُوما
«حُسُوماً» از مادّه «حسم» (بر وزن رسم) به معناى از بین بردن آثار چیزى است; و اگر به شمشیر «حُسام» (بر وزن غلام) گفته مى شود به همین مناسبت است. و گاه به داغ نهادن بر زخم، براى سوزاندن ریشه آن نیز، «حسم» گفته مى شود، و در اینجا منظور این است که این هفت شب و هشت روز پى درپى زندگى گسترده و با رونق این قوم عظیم را درهم کوبید، متلاشى کرد و ریشه کن ساخت.
ریشه کلمه
- حسم (۱ بار)
قاموس قرآن
از بين بردن اثر شىء. گويند: «قَطَعَهُ فَحَسَمَهُ» يعنى آن را بريد و مادّهاش را زايل كرد به همين علّت شمشيررا حسام گفتهاند (مفردات) [حاقة:7] طبرسى و زمخشرى گفتهاند: ممكن است آن مصدر و يا جمع حاسم باشد مثل شهود و رقود كه جمع شاهد و راقداست. بنابر فرض اوّل مفعول مطلق يعنى «يحسمهم حسوماً و بنابر فرض دوّم صفت «سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ اَيّامٍ»است . معنى آيه چنين مىشود: خدا باد را هفت شب و هشت روز بر آنها مسلّط كرد كه به طرز عجيبى آنها را ريشه كن مىنمود. و نيز آن را به معنى متوالى گفتهاند در مجمع كويد: ريشه آن از حسم الداء است كه باداغ پى در پى آن را معالجه مىكنند. على هذا «حسوماً» حال است از «ريح« در آيه ما قبل. يعنى خدا باد را در حاليكه هفت شب و هشت روز مرتّب و پى در پى آنها را از بين مىبرد مسلّطشان كرد. در اين فرض حسوم به معنى حاسم است .