إِبْلِيس
«ابلیس» اسم خاص براى شیطانى است که در برابر آدم(علیه السلام) قرار گرفت و در حقیقت رئیس همه شیاطین است! بنابراین «شیطان» اسم جنس و «ابلیس» اسم خاص (عَلَم) است.
ریشه کلمه
- إبليس (۱۱ بار)
قاموس قرآن
مراد از اين كلمه در قرآن مجيد، موجودى است زنده، با شعور، مكلّف، نامرئى، فريبكار و... كه از امر خداوند سر پيچيده و به آدم سجده نكرد، در نتيجه رانده شد و مستحق عذاب و لعن گرديد. او در قرآن اكثراًبه نام شيطان خوانده شده و فقط در يازده محلّ ابليس به كار رفته است. آيا اين كلمه شخص است و نام غير عربى است و قومى گفتهاند كه عربى است و از ابلاس مشتقّ است. در صحاح و قاموس آن را عربى و از ابلاس گرفته است و در قاموس عجمى بودن آن را نيز متحمّل دانسته است. اگر چنان كه نقل شده، ثابت شود كه اسم اصلى او عزازيل و كلمه ابليس عربى است صفت از حضرت بودن آن بهتر به نظر مىرسد در صافى از حضرت رضا «عليه السلام» نقل شد زيرا كه از رحمت خدا مأيوس گرديد. در قرآن مجيد، اِباء او از سجده بر آدم صريحاً نقل شده [بقره:34]، استثناء در آيه شريفه نشان مىدهد كه او از ملائكه بود و عبارت آن چنين است «كَلّا ما كانَ اللّه سُبْحانَهُ لِيدُخِلَ الْجنّةَ الْجّنة بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً» (نهج البلاغه عبده ج 2 ص162). طبرسى ذيل آيه 34 بقره اين قول را از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده نقل كرده و گويد: مختار شيخ طوسى نيز همين است و آن در ظاهر تفاسير از امام صادق «عليه السلام» نقل شده. اگر گوئى در قرآن آمده [كهف:50]، اين آيه صريح است كه او از جنّ بود! گوئيم: به نظر مىآيد كه ملائكه و جنّ از يك حقيقتاند، افراد نخبه و ممتاز آن مَلَك و افراد پائين آن جنّ است مانند انسان كه افراد ممتاز آن پيامبران و ائمه افراد ممتاز آن پيامبران و ائمّه و افراد پائين آن بشر معمولى است. در المنار ذيل آيه 34 بقره گويد: دليلى نداريم كه ميان ملائكه و جنّ اختلاف ذاتى هست فقط اختلاف صنفى از ملائكه است. اگر گوئى: درباره ملائكه هست [انبیاء:26-27] در اين صورت چطور ابليس مخالفت كرد با آنكه قرآن از اطاعت دائمى آنها خبر مىدهد. گوئيم جواب آن در «مَلَك» انشاءاللّه خواهد آمد. نا گفته نماند: سخن درباره ابليس زياد است و ما به خواست خدا آن را در «شَطَنَ - شيطان» خواهيم آورد.