الأنبياء ٢٤
ترجمه
الأنبياء ٢٣ | آیه ٢٤ | الأنبياء ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِن دُونِهِ»: علاوه از خدا. غیر از خدا. «هذا»: این. مراد وحی یا قرآن و سائر کتابهای آسمانی است. «ذِکْرُ»: تذکّر و رهنمود. یادآور و راهنمای مردم به خدا و دین (نگا: أعراف / و ، طه / ).
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۳۳ سوره انبياء
- استدلال بر حقيقت معاد و حقانيت دعوت پيامبر(صلى الله عليه و آله )
- آفرينش آسمان و زمين عبث و به انگيزه لهو و لعب نبوده است
- بيان ملازمه بين لهو و لعب نبودن خلقت زمين و آسمان با حقانيت معاد و نبوت
- وجوهى كه مفسرين در معناى آيه :((لو اردنا ان نتخذ لهوا لا تخذناه من لدنا(( گفته اند
- توضيح معنى و مفاد آيه : ((بلنقذف بالحق على الباطل ...(( و اشاراتى درباره حق وباطل
- سنت جارى الهى درباره حق و باطل در جهان
- حال مقربان درگاه الهى (استغراق در عبوديت و استمرار در عبادت ) از آثار مالكيت مطلقه الهى است
- اشاره به معتقد بودن بت پرستان به واجب الوجود، و مورد اختلاف آنان باموحدين
- تقرير و توضيح استدلال بر نفى وجود آلهه جز خدا، در جمله :((لو كان فيهما آلهة الاالله لفسدتا(( و پاسخ به دو شبهه
- بررسى وجوهى كه مفسرين در معناى (لا يسئل عمايفعل و هم يسئلون ) گفته اند
- اختيار اين وجه كه عدم سؤ ال ناشى از مالكيت مطلقه خداوند است
- گفتارى فلسفى و قرآنى پيرامون حكمت خداى تعالى و اينكه افعال او داراى مصلحت است
- معناى حكمت و مصلحت در افعال انسان
- افعال خداوند عين حكمت و مصلحت است لذا مورد سئوال واقع نمى شود
- قول خداوند و فعل او يكى است
- مطالبه ((برهان (( از مشركين در مقابل قرآن و كتب آسمانى پيشين
- بيان حال و وصف ملائكه ، كه نه آلهه بل عباد مكرمون خدايند
- اراده و عمل ملائكه تابع اراده خداوند است
- تقرير برهانى بر توحيد خداى تعالى در ربوبيت و تدبير
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته مربوط به : قذف به حق برباطل ، وصف ملائكه ، استدلال بر نفى آلهه و...)
- وصف ملائكه از زبان مبارك اميرالمؤ منين (ع ) در نهج البلاغه
- حديث پرمعنائى از پيامبر اكرم (ص ) درباره افعال خداوند و حكمتها و مصالح
- رواياتى درباره شفاعت در قيامت در ذيل (و لا يشفعون الا لمن ارتضى )
نکات آیه
۱- مشرکان در عصر بعثت، معتقد به خدایان و معبودهاى متعدد بودند. (أم اتّخذوا من دونه ءالهة ) «ءالهة» جمع «إله» به معناى خدایان و معبودها است.
۲- هیچ معبود و خدایى جز «اللّه» در جهان وجود ندارد. (أم اتّخذوا من دونه ءالهة )
۳- بازخواست و زیر سؤال بردن عقیده و اندیشه باطل، روشى در هدایت و بیان عقیده و اندیشه درست. (أم اتّخذوا من دونه ءالهة ) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که «أم» منقطعه، بر استفهام توبیخى دلالت مى کند.
۴- پیامبر(ص)، موظف به مطالبه برهان و دلیل روشن از مشرکان در زمینه شرک آنان (قل هاتوا برهنکم ) «برهان» به معناى حجّت و دلیل روشن و فیصله دهنده میان حق و باطل است.
۵- پیامبر(ص) و مبلغان الهى، موظف به برخورد استدلالى و منطقى با مخالفان (قل هاتوا برهنکم )
۶- دلیل و برهان، ملاک صحت اندیشه و اعتقاد (قل هاتوا برهنکم )
۷- شرک، اندیشه و باورى بى دلیل، پوچ و غیر قابل اثبات است. (قل هاتوا برهنکم ) امرِ «هاتوا» تعجیزى است که نشان مى دهد مشرکان، از آوردن دلیل و برهان ناتوان اند.
۸- لزوم مبتنى بودن عقاید و باورها بر برهان و دلیل قاطع (قل هاتوا برهنکم )
۹- توحید و نفى شرک، پیام تمامى پیامبران، موحدان و کتاب هاى آسمانى (هذا ذکر من معى و ذکر من قبلى ) مشارالیه «هذا» به قرینه آیات قبل، توحید و نفى شرک است.
۱۰- قرآن و کتاب هاى آسمانى (تورات، زبور و انجیل)، مایه احیاى فطرت خفته و یادآور دانستنى هاى فراموش شده انسان ها (هذا ذکر من معى و ذکر من قبلى ) «ذکر» از نظر معنا، مانند «حفظ» است; با این تفاوت که حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و ذکر شىء به اعتبار استحضار و یادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراین توصیف قرآن و دیگر کتاب هاى آسمانى به «ذکر»، ممکن است به این اعتبار باشد. که یادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بیدارگر فطرت انسان غافل است.
۱۱- بیشتر مشرکان صدراسلام، ناآگاه و جاهل به حق بودند. (بل أکثرهم لایعلمون الحقّ )
۱۲- جهل و ناآگاهى، عامل روى گردانى اکثریت مشرکان از حق و روى آوردن آنان به شرک است. (بل أکثرهم لایعلمون الحقّ فهم معرضون ) «فاء» در «فهم معرضون» عاطفه و براى ربط میان مسبب و سبب است; یعنى، به دلیل این که آنان جاهل اند، از حق اعراض مى کنند.
۱۳- جهل و ناآگاهى، عامل گریز بسیارى از انسان ها از حق و حقیقت است. (بل أکثرهم لایعلمون الحقّ فهم معرضون )
۱۴- گروه بسیارى از مشرکان در صدراسلام - على رغم شناخت حق - مردمى حق گریز بودند. (بل أکثرهم لایعلمون الحقّ ) واژه «أکثر» افعل التفضیل است و نقطه مقابل آن، کثیر مى باشد - نه قلیل - و بدین جهت گروه بسیار استفاده شده است; یعنى، هر چند مشرکان دانا و حق گریز، در مقایسه با نادانان کمتر بودند; ولى خود جمعیتى چشم گیر و بسیار بودند.
۱۵- شناخت حق و جست وجو براى فهم صحیح حقایق دینى، امرى است لازم و بایسته. (بل أکثرهم لایعلمون الحقّ فهم معرضون ) آیه بالا صرفاًبراى حکایت از وضعیت مشرکان نیست; بلکه علاوه براین درصدد محکومیت و سرزنش آنان نیز هست و این مى رساند که شناخت حق، امرى لازم است; زیرا سرزنش بر امر غیر لازم معقول نیست.
موضوعات مرتبط
- انبیا: شرک ستیزى انبیا ۹; هماهنگى انبیا ۹
- انجیل: تذکرات انجیل ۱۰; نقش انجیل ۱۰
- پرسش: فواید پرسش ۳
- توحید: توحید عبادى ۲; دعوت به توحید ۹
- تورات: تذکرات تورات ۱۰; نقش تورات ۱۰
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۲
- جهل: آثار جهل ۱۲، ۱۳
- حق: اهمیت تشخیص حق ۱۵; عوامل حق ناپذیرى ۱۳
- دین: اهمیت دین شناسى ۱۵
- زبور: تذکرات زبور ۱۰; نقش زبور ۱۰
- شرک: پوچى شرک ۷; عوامل شرک ۱۲
- عقیده: اهمیت برهان در عقیده ۸; برهان در عقیده ۶; پرسش از عقیده باطل ۳; عقیده باطل ۷; ملاک درستى عقیده ۶
- فطرت: عوامل تنبه فطرت ۱۰
- قرآن: تذکرات قرآن ۱۰; نقش قرآن ۱۰
- کتب آسمانى: تذکرات کتب آسمانى ۱۰; شرک ستیزى کتب آسمانى ۹; نقش کتب آسمانى ۱۰; هماهنگى کتب آسمانى ۹
- مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۵
- محمد(ص): مسؤولیت محمد(ص) ۴، ۵
- مخالفان: روش برخورد با مخالفان ۵
- مشرکان: جهل اکثریت مشرکان صدراسلام ۱۱; حق ناپذیرى اکثریت مشرکان صدراسلام ۱۱، ۱۴; درخواست برهان از مشرکان ۴; عقیده باطل مشرکان صدراسلام ۱; لجاجت مشرکان صدراسلام ۱۴; معبودان مشرکان صدراسلام ۱
- موحدان: شرک ستیزى موحدان ۹; هماهنگى تعالیم موحدان ۹
- هدایت: روش هدایت ۳