الأنبياء ٣
ترجمه
الأنبياء ٢ | آیه ٣ | الأنبياء ٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لاهِیَةً»: غافل و بیخبر. «أَسَرُّوا»: پنهان داشتند و پوشیدند. «الَّذِینَ»: بدل ضمیر (و) است یا فاعل است و از باب: «أَکَلُونِی الْبَرَاغِیثُ»: است. «أَسَرُّوا النَّجْوَی»: جنبه مبالغه در پنهان داشتن دارد. «هَلْ هذا»: استفهام انکاری است. «أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ»: آیا به سراغ سحر میروید؟ آیا سحر را میپذیرید؟
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۵ سوره انبياء
- غرض و مفاد كلى سوره مباركه انبياء
- معناى نزديك شدن حساب -قيامت -به مردم (اقترب للناس حسابهم )
- وجوهى كه درباره جمع بين غفلت (كه متضمن عدم توجه است ) و اعراض (كه مستلزم توجه است ) در جمله : ((و هم فى غفلة معرضون (( گفته شده است
- گفتارى پيرامون معناى حدوث و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...((
- تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست
- آيا كلام از جهت كلام بودن ، فعل متكم است يا صفت او يا هيچكدام ؟
- اشاره به معنايى ديگر براى كلام از جهت اينكه مكنونات ضماير را كشف مى كند
- بيان اينكه بحث درباره حدوث و قدم قرآن بى مورد بوده است
- نقل سخنان و افترائات مكذبان پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) در تكذيب و انكار آنحضرت (صلى الله عليه و آله )
- ترقى درجه به درجه افترائات كفار عليه پيامبر اسلام (ص )
- پاسخ خداوند به احتجاج مشركين بر نفى نبوت به بشر بودن پيامبر(ص )
- انحلال آيه شريفه به دو حجت حلى و نقضى
- مقصود از ((ذكر(( و ((اهل ذكر(( در (فسئلوااهل الذكر)
- بحث روايتى (حديثى از امام رضا عليه السلام درباره حادث و قديم بودن كلام خدا
- مقصود از اهل الذكر در آيه (فسئلوا اهل الذكر)اهل بيت عليهم السلام است
نکات آیه
۱- مشرکان، مردمى غافل از مسائل جدى و اصلى زندگى و دل مشغول به امور واهى و بى ارزش (و هم یلعبون . لاهیة قلوبهم ) «لهو» به معناى چیزى است که انسان را از کارهاى مهم و سودمند باز دارد (مفردات راغب). توصیف مشرکان به این که قلبشان به لهو و امور غیر مهم مبتلا شده، بیانگر برداشت یاد شده است.
۲- بیداردلى و هوشمندى، زمینه لازم براى فهم صحیح حقایق الهى و اثرپذیرى از وحى و کتاب هاى آسمانى (ما یأتیهم ... لاهیة قلوبهم )
۳- لهو و دل مشغولى به امور غیر مهم و بى ارزش، از بیمارى هاى قلب و امرى زشت و ناپسند (لاهیة قلوبهم ) آیه شریفه، در مقام بیان اوصاف ناپسند و ویژگى هاى منفى مشرکان و مذمت از آنان است.
۴- برپایى جلسات سرّى و گفت وگوهاى مشورتى، از سوى مشرکان ستمگر علیه پیامبر(ص) (و أسرّوا النجوى الذین ظلموا )
۵- برخورد ناشایست با وحى و بازى با آن، از مصداق هاى ظلم و ستم (و هم یلعبون . لاهیة قلوبهم ... الذین ظلموا )
۶- مشرکانِ ستم پیشه، داراى حرکت هاى جمعى و متشکل علیه دعوت پیامبر(ص) (و أسرّوا النجوى الذین ظلموا ) «أسرّوا» (از مصدر «اسرار»); یعنى، پنهان مى داشتند و «نجوى» به معناى گفت وگوهاى پنهانى و مفعول براى «أسرّوا» است. بنابراین نجواکردن، دلیل بر حرکت جمعى و متشکل است و پنهان داشتن آن بیانگر سعى و تلاش بر دور ماندن این حرکت از انظار دیگران (مسلمانان) است.
۷- توطئه چینى گروهى خاص از مشرکان ستم پیشه علیه پیامبر(ص) و دعوت او (و أسرّوا النجوى الذین ظلموا ) برداشت یاد شده مبتنى براین است که «الذین ظلموا» قید احترازى باشد; یعنى، آن دسته از مشرکانى که ستم پیشه اند و خوى تجاوزگرى دارند.
۸- اسلام، آیین ظلم ستیز و تعالیم قرآن در جهت زدودن ظلم و سیه کارى از چهره جامعه است. (ما یأتیهم من ذکر من ربّهم محدث إلاّاستمعوه و هم یلعبون... و أسرّوا النجوى الذین ظلموا) توطئه و مخالفت گروه ستم پیشه با پیامبر(ص) و قرآن، بیانگر این نکته است که اسلام در جهت زدودن ظلم از جامعه و قطع منافع ظالمانه طبقه استثمارگر است; وگرنه چه دلیلى داشت که تنها این قشر به مخالفت با اسلام برخیزند.
۹- بشر بودن پیامبر(ص) محتواى نجواى توطئه آمیز مشرکان و دستاویز آنان علیه اسلام و قرآن (و أسرّوا النجوى الذین ظلموا هل هذا إلاّبشر مثلکم )
۱۰- ناسازگارى بشر بودن با دستیابى به مقام نبوت، از دیدگاه مشرکان (هل هذا إلاّبشر مثلکم )
۱۱- پیامبر(ص) حضورى مستقیم و ملموس در میان مردم داشت و مانند آنان زندگى مى کرد. (هل هذا إلاّبشر مثلکم ) «مثلکم» صفت براى «بشر» است. توصیف پیامبر(ص) به مثل شما بودن (علاوه بر بشر بودن) مى تواند بیانگر مطلب یاد شده باشد.
۱۲- نسبت نارواى سحر به قرآن و جادوگرى به پیامبر(ص) از سوى مشرکان ستم پیشه (أفتأتون السحر و أنتم تبصرون )
۱۳- مشرکان ستم پیشه، ضمن ایراد اتهام سحر به قرآن، آن را هرگز شایسته پیروى نمى دانستند. (أفتأتون السحر و أنتم تبصرون ) استفهام در جمله «أفتأتون السحر» انکارى است و جمله «و أنتم تبصرون» حال براى فاعل «تأتون» مى باشد. بنابراین معناى آیه چنین مى شود: آیا شما با چشم باز و آگاهى به دنبال قرآن - که سحر است - مى روید؟ یعنى این که شایسته نبودن قرآن براى پیروى، امرى است روشن و بدیهى.
۱۴- تأثیر شگرف و فوق العاده قرآن، در مردم روزگار پیامبر(ص) (أفتأتون السحر ) از این که اتهام سحر را به قرآن روا مى داشتند، برمى آید که قرآن تأثیرى فوق العاده داشته است.
۱۵- سحر بودن قرآن و ساحر بودن پیامبر(ص)، دلیل واهى و بهانه دیگر مشرکان ستم پیشه براى ایمان نیاوردنشان (أفتأتون السحر و أنتم تبصرون ) مشرکان براى ردّ ادعاى نبوت پیامبر(ص)، دو دلیل واهى و بهانه جویانه مى آوردند: ۱- بشر بودن آن حضرت (هل هذا إلاّ بشر مثلکم)، ۲- ساحر بودن ایشان (أفتأتون السحر).
۱۶- مشرکان صدراسلام، پیروى از سحر را با عقل و خرد ناسازگار مى دیدند. (أفتأتون السحر و أنتم تبصرون )
۱۷- تکذیب پیامبر(ص) و نسبت هاى ناروا (جادوگرى و...) به او ظلم است. (و أسرّوا النجوى الذین ظلموا هل هذا إلاّبشر... أفتأتون السحر و أنتم تبصرون) جمله «هل هذا إلاّ بشر... أفتأتون السحر...» بدل براى «النجوى» است; یعنى، محتواى نجواى ستمگران این بود که نسبت سحر به پیامبر(ص) مى دادند. با توصیف این افراد به «ظالمان»، نشانگر این است که نسبت ناروا به پیامبر(ص)، مصداق بارز ظلم است.
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۴، ۶، ۷; توطئه علیه اسلام ۹; ظلم ستیزى اسلام ۸; ویژگیهاى اسلام ۸
- بصیرت: آثار بصیرت ۲
- بیماردلى: زمینه بیماردلى ۳
- جادو: موانع پیروى از جادو ۱۶
- حقایق: زمینه فهم حقایق ۲
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۳
- صفات: صفات ناپسند ۳
- ظالمان: توطئه ظالمان صدراسلام ۶، ۷
- ظلم: موارد ظلم ۵، ۱۷
- عقل: نقش عقل ۱۶
- غافلان :۱
- قرآن: توطئه علیه قرآن ۹; تهمت جادو به قرآن ۱۲، ۱۳، ۱۵; ظلم ستیزى قرآن ۸; معرضان از قرآن ۱۳; نقش قرآن ۱۴
- کتب آسمانى: زمینه فهم کتب آسمانى ۲
- لهو: آثار لهو و لعب ۳
- محمد(ص): بشر بودن محمد(ص) ۹، ۱۱; توطئه علیه محمد(ص) ۴، ۶، ۷; تهمت جادو به محمد(ص) ۱۲; تهمت جادوگرى به محمد(ص)۱۲ ۵ ۱، ۱۷; سیره محمد(ص) ۱۱; ظلم به محمد(ص) ۴; ظلم تکذیب محمد(ص) ۱۷
- مردم: مردم صدراسلام و قرآن ۱۴
- مشرکان: بهانه جویى مشرکان ۵ ۱; بینش مشرکان ۱۰; بینش مشرکان صدراسلام ۱۶; بى منطقى مشرکان ۵ ۱; پوچى زندگى مشرکان ۱; تشکل مشرکان صدراسلام ۶; توطئه مشرکان صدراسلام۴ ۶، ۷، ۹; توطئه هاى مشرکان صدراسلام ۴; تهمتهاى مشرکان۱۲ ۱۳، ۱۵; جلسات مخفى مشرکان صدراسلام ۴، ۶; جلسات مشورتى مشرکان صدراسلام ۴; غفلت مشرکان ۱; نجواى مشرکان صدراسلام ۹
- نبوت: مکذبان نبوت بشر ۱۰
- وحى: بازى با وحى ۵; زمینه فهم وحى ۲