مريم ٢١
ترجمه
مريم ٢٠ | آیه ٢١ | مريم ٢٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَمْراً مَّقْضِیّاً»: کاری است که حکم آن صادر و خاتمه پذیرفته است. کار مقدّر گشته و شدنی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا... (۲)
إِنَ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ... (۳) إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ يَا... (۲) وَ يُکَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ... (۱) وَ مَرْيَمَ ابْنَةَ عِمْرَانَ الَّتِي... (۲) وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا... (۲) أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَاناً وَ... (۱)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۴۰ سوره مريم
- اشاره به شباهتهاى داستان يحيى و داستان عيسى (عليهما السلام )
- مراد از جمله : ((فاتخذت من دونهم حجابا((
- مقصود از روحى كه براى مريم (عليه السلام ) به صورت بشرمتمثل شد
- گفتارى در معناى تمثل
- نقد و بررسى چهار اشكال و شبهه اى كه پيرامون جبرئيل براى مريم مطرح شده است
- پاسخ به اشكال دوم درباره تمثل
- پاسخ به اشكالهاى سوم و چهارم
- حاصل سخن درباره حقيقت تمثل
- پناه بردن مريم به خدا و آگاهانيدن او به دارا شدن پسر شدن پسرى توسط جبرئيل
- حكايت وضع حمل مريم و اندوه و نگرانى او در اين خصوص
- حضرت عيسى (ع ) مادر خود را تسلى و دلدارى مى دهد
- سفارش به روزه سكوت گرفتن براى رهايى از زخم زبان مردم
- وجوم مختلف درباره لفظ ((كان (( در جمله : ((كيف نكلم من كان فى المهد صبيا((
- سخن گفتن عيسى (عليه السلام ) در گهواره با مردم :((قال انى عبدالله ...((
- تقرير حجتى بر نفى فرزند بودن عيسى (عليه السلام ) براى خدا
- توبيخ كسانى كه درباره عيسى (عليه السلام ) اختلاف كردند و گمراه گشتند، و تهديدآنان
- معناى جلمه (لكن الظالمون اليوم فى ظلال مبين )
- روز قيامت براى ظالمين روز حسرت است
- توضيحى درباره مراد از اينكه فرمود: ((انا نحن نرث الاءرض و من عليها...((
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات مربوط به مريم وحمل او به عيسى و تكلم عيسى در نوزادى و...)
نکات آیه
۱- جبرئیل، شگفت زدگى مریم(س) را امرى به جا دانست و بر عفت و پاکدامنى وى گواهى داد. (قال کذلک) «کذلک» خبر براى مبتداى محذوف و مرکب از حرف تشبیه و اسم اشاره است. مشارالیه آن ممکن است گفتار مریم(س) باشد، در این مفاد آیه این است که گرچه موضوع همان گونه است که گفتى، ولى خداوند این کار را بر خویش دشوار نمى بیند.
۲- جبرئیل در پاسخ به سؤال و نگرانى مریم بر حتمى بودن وعده الهى و حامله شدن او به عیسى(ع) تأکید کرد. (قال کذلک) چنان چه مشارالیه «ذلک» مضمون رسالت جبرئیل باشد، در این صورت تأکیدى بر تحقق حتمى بشارت است; یعنى «موضوع همان گونه است که گفتم».
۳- اعطاى فرزند بدون پدر، امرى آسان براى خداوند (هو علىَّ هیّن) «هیّنٌ» صفت مشبهه از «هون» مى باشد، یعنى آسان و راحت.
۴- تولد عیسى(ع)، امرى خارق العاده و اعجازآمیز بود. (قال ربّک هو علىَّ هیّن)
۵- علل و اسباب عادى و مجارى طبیعى امور، محدودکننده اراده و قدرت خداوند نیست. (قال ربّک هو علىَّ هیّن) مشکلى که براى تولد فرزندى بدون پدر متصور است، از ناحیه فقدان برخى اسباب طبیعى است، ولى خداوند حرکت بر خلاف این مسیر مأنوس را امرى ساده و آسان مى شمارد. پیام این قضیه همان حاکمیت خداوند بر علل و اسباب طبیعى است.
۶- علل و اسباب حوادث عالم، منحصر به علل طبیعى و عادى نیست. (قال ربّک هو علىَّ هیّن)
۷- تحقق کرامات و امور خارق العاده، اختصاص به پیامبران ندارد. (قال ربّک هو علىَّ هیّن)
۸- نظر دوختن به اسباب و علل طبیعى، حجابى براى توجه به اراده خداوند و خواست او است. (أنّى یکون لى غلم ... هو علىَّ هیّن)
۹- توجه مریم(س) به ربوبیت خداوند، را به آسانى و امکان بارداریش به عیسى(ع) مطمئن مى ساخت. (قال ربّک)
۱۰- پیدایش حضرت عیسى(ع) بدون پدر و اسباب متعارف، کارى هدف مند و داراى منافع گسترده و بسیار بود. (هو علىَّ هیّن و لنجعله ءایة للناس) متحمل است عبارت «لنجعله...» عطف بر علّتى محذوف باشد; یعنى «خلقناه من غیر أب لأغراض لا مجال لذکرها و لنجعله» فایده این حذف «ایهام» است; یعنى به قدرى اغراض این کار بزرگ و گسترده است که گویا در کلام نمى گنجد.
۱۱- حضرت عیسى(ع) و آفرینش او بدون پدر، نشانه اى بزرگ براى پى بردن مردم به قدرت خداوند (و لنجعله ءایة للناس) ضمیر مفعولى «لنجعله» به عیسى(ع) بازمى گردد. تنوین «آیةً»، مفید تفخیم است; یعنى بدان جهت عیسى(ع) را به تو عطا کردیم که او را براى مردم آیتى بزرگ قرار دهیم.
۱۲- حضرت عیسى(ع)، تبلور رحمتى بزرگ از جانب خداوند براى مردم (و لنجعله ... و رحمة منّا) به قرینه عطف «رحمة» بر «آیة للناس» مراد رحمت بر مردم است.
۱۳- تولد عیسى(ع) بدون پدر و نشانه بودن او براى قدرد خداوند و رحمت الهى بودن او، از مقدرات خداوند و غیر قابل تغییر بود. (کذلک ... و لنجعله ءایة للناس و رحمة منّا و کان أمرًا مقضیًّا) جمله «کان أمراً مقضیّاً» ممکن است تنها در باره تولد عیسى(ع) باشد و ممکن است به هر سه موضوعى که در آیه ذکر شده است، مربوط باشد. «مقضیّاً» اسم مفعول از «قضاء» است; یعنى آنچه قطعى شده و فیصله یافته باشد. «أمر» در معانى «فرمان» و «حادثه» استعمال مى شود. کلمه «مقضیّاً» قرینه بر اراده معناى دوم است.
۱۴- قضاى الهى تخلف ناپذیر است. (و کان أمرًا مقضیًّا)
موضوعات مرتبط
- باردارى: باردارى بدون پدر ۳
- بشارت: بشارت ولادت عیسى(ع) ۲
- جبرئیل: پرسش از جبرئیل ۲; گواهى جبرئیل ۱
- حوادث: منشأ حوادث ۶
- خدا: افعال خدا ۳; حاکمیت اراده خدا ۵; حاکمیت قدرت خدا ۵; حتمیت قضاى خدا ۱۴; حتمیت وعده هاى خدا ۲; مقدرات خدا ۱۳; نشانه هاى رحمت خدا ۱۲، ۱۳; نشانه هاى قدرت خدا ۱۱
- ذکر: آثار ذکر ربوبیت خدا ۹; موانع ذکر اراده خدا ۸; موانع ذکر مشیت خدا ۸
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۵، ۶، ۸
- عیسى(ع): حتمیت ولادت عیسى(ع) ۱۳; رحمت عیسى(ع) ۱۲، ۱۳; عظمت منافع ولادت عیسى(ع) ۱۰; عیسى(ع) از آیات خدا ۱۱، ۱۳; فلسفه ولادت عیسى(ع) ۱۰; معجزه ولادت عیسى(ع) ۴، ۱۱، ۱۳
- کرامات: کرامات غیر انبیا ۷
- مریم(ع): باردارى مریم(ع) ۹; تعجب مریم(ع) ۱; عوامل اطمینان مریم(ع) ۹; قصه مریم(ع) ۱، ۲، ۹; گواهان عفت مریم(ع) ۱; نگرانى مریم(ع) ۲
- نظام علیت ۵، ۶: