الأنعام ٤٥
ترجمه
الأنعام ٤٤ | آیه ٤٥ | الأنعام ٤٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«دَابِرُ»: تابع. خلف. قطْعِ دابر، کنایه از ریشهکن کردن است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام
- سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .
- وجه اشتراكى كه بين انسان و حيوانات ديگر وجود دارد و موجب تشابه انسان و حيوانات ديگر در مساءله (( حشر )) و بازگشت به خدا مى باشد، داشتن شعور است .
- پاسخ به چند سؤ ال در مورد حشر حيوانات غير انسانى و حشرامثال آسمانها و زمين و آفتاب و ماه و...
- تاءمل و دقت در (( مختار )) بودن بود و حالات نفسانيه اى كه به وسيله آن افعال اختيارى خود را انجام مى دهد.
- اختلاف فاحشى كه در مبادى (( اختيار )) و اسباب آن در انسان وجود دارد.
- مى توان گفت حيوانات هم تا اندازه اى مختار هستند و احتمالا به تكاليفى مناسب با افق فهم و اختيارشان مكلف هستند.
- چند احتمال در معناى (( كتاب )) در (( ما فرطنا فى الكتاب من شى ء )) .
- سخنان نادرستى كه در معناى آيه مربوط به (( امت بودن )) و (( محشور شدن )) حيوانات غير انسانى گفته شده است .
- نكته اى كه در توصيف مشركين به گنگى و كورى و كرى ، گاه به وصل و گاه به فصل ، وجود دارد.
- در شدائد و سختى ها، روى آوردن به خدا از فطريات بشر است .
- نكاتى چند كه از توضيحات قبلى روشن گرديد.
- بيان عدم منافات آيه مورد بحث با: (( و ما دعا الكافرين الا فىضلال )) .
- ابتلاء امم قبل از امت اسلام به (( باءساء )) و (( ضراء )) ، تا شايد در برابر خدا سرفرود آورند.
- تا زمانى كه شدت باءسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرت توحيدىانسان مشرك بروز نمى كند.
- فساد اين گفتار كه امم سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند!
- احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم .
- مشركين ، همان ستمكارانند و جز به خاطر ظلمشان غذاب نمى شوند.
- مراد از: (( خزائن الله )) .
- مراد از نفى علم غيب (( و لا اعلم الغيب )) از لسان پيامبر (ص ).
- جمله : (( و لا اقول لكم انى ملك )) تعبير ديگرى است از: (( انما انا بشر مثلكم )) .
- فرق بين پيامبر(ص ) و ديگر مردمان ، مانند فرق بينا و نابينا است .
- وجه اينكه در جمله : (( و ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع )) شفاعت ، بدون استثناء، نفىشده است .
- معناى جمله : (( و انذر به الذين يخافون ان يحشروا )) با توجه به اينكه مشركين موردخطاب در سوره انعام ، معتقد به حشر نبوده اند.
- برحذر داشتن رسول خدا(ص ) از راندن مؤ منين فقير، كه خواست امتياز طلب هاى ثروتمندبود.
- نظر راغب اصفهانى در مورد معناى (( وجه )) در: (( وجه الله )) ، (( وجه ربك )) وامثال آن .
- مراد از (( وجه الله )) ذات خدا نيست ، بلكه هر چيزى كه به خدا انتساب دارد و نيز آنچه كه بنده از خداى خود انتظار دارد، وجه خدا مى باشد.
- معناى جمله : (( ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك من شى ء )) .
- فاصله طبقاتى بين مردم امتحانى الهى است .
- كرامت و عزت ، با شكر كه همانا توحيد است همراه مى باشد و تفاوت هاى مادى ، امتحان است .
- چند روايت درباره توبه كه از آيه : (( و اذا جائك الذين يؤ منون ... )) استفاده مى شود.
- چند روايت درباره (( قدريه )) و توضيحى در مورد حديث معروف : (( قدريه مجوس اين امت است )) .
- چند روايت در مورد سنت (( املاء )) و (( استدراج )) و مهلت دادن خداوند به كفار در دنيا.
- رواياتى پيرامون درخواست اشراف و اغنياء از پيامبر(ص ) كه فقراء را از خود دور كند،و نهى خداوند از اين عمل .
- توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.
نکات آیه
۱- خداوند با عذاب ناگهانى نسل برخى از امتهاى ستمکار پیشین را ریشه کن کرده است. (أخذنهم بغتة ... فقطع دابر القوم الذین ظلموا) «دابر القوم» یعنى «آخر القوم». و قطع شدن آن به معناى ریشه کن شدن آخرین نفر است که از آن به ریشه کن شدن نسل تعبیر شده است.
۲- ظلم، موجب نابودى ملتهاى ظالم و تمدن آنها (فقطع دابر القوم الذین ظلموا) در آیه شریفه مى شد به جاى «الذین ظلموا» از ضمیر استفاده شود، ولى توصیف آن قوم هلاک شده به «کسانى که ظلم کردند»، سبب و زمینه نابودى و عذاب آنان را بیان مى کند.
۳- بى توجهى به هشدارهاى الهى ظلم است. (فلما نسوا ما ذکروا به ... فقطع دابر القوم الذین ظلموا)
۴- سنگدلى و تضرع نکردن به درگاه خداوند، حتى در دشواریها، ظلم است. (فلولا ... تضرعوا و لکن قست قلوبهم ... فقطع دابر القوم الذین ظلموا) در آیه شریفه هدف از آمدن سختیها را تضرع و روى آوردن به خدا دانسته، و به دنبال آن گروهى را معرفى کرده که حتى در شدت و سختى منفعل نمى شوند، و سرانجام از این گروه با عنوان «ظالمان» یاد کرده است، بنابراین سنگدلى و تضرع نکردن آنان ظلم است.
۵- رفاه فراوان، زمینه ظلم است.* (فتحنا علیهم أبوب کل شىء ... فقطع دابر القوم الذین ظلموا) توصیف تکذیب کنندگان آیات الهى به «الذین ظلموا» پس از بیان گشوده شدن درهاى نعمت بر آنان (فتحنا علیهم) اشاره به این نکته مى تواند باشد که گشایش و آسایش زمینه ظلم آنان بوده است.
۶- ریشه کن شدن نسل ظالمان، نفرینى الهى بر آنان است. (فقطع دابر القوم الذین ظلموا) اگر جمله «فقطع دابر» انشایى باشد، نفرینى است در حق ظالمان در تمامى تاریخ.
۷- قطع هر گونه امداد الهى به ظالمانِ تکذیب کننده آیات الهى* (فقطع دابر) «دابر» به معنى پشت و عقب است و از معانى محتمل کنایى در آیه قطع هر گونه امداد و فیض الهى است.
۸- فرجام شوم امتهاى ظالم گذشته، هشدارى الهى به تمامى امتهاست. (فقطع دابر القوم الذین ظلموا)
۹- وجود اقوام و تمدنهایى نابود شده در تاریخ که هیچ نسلى از آنان برجاى نمانده است. (فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمد للّه رب العلمین) اگر جمله «فقطع ... » خبرى باشد، از وقوع حادثه مذکور در صحنه تاریخ خبر داده است.
۱۰- همه ستایشها مخصوص خداوند است. (و الحمد للّه رب العلمین)
۱۱- خداوند کمال مطلق است. (و الحمد للّه رب العلمین) ستایش همواره در برابر کمال صورت مى پذیرد و مفاد «الحمد للّه» اختصاص همه ستایشها به خداوند است، بنابراین هیچ کمالى نیست که خداوند فاقد آن و یا فاقد مرحله اى از آن باشد.
۱۲- خداوند سرچشمه همه کمالها و زیباییهاست. (و الحمد للّه رب العلمین) چون تمامى ستایشها مخصوص خداوند است و ستایش همواره در برابر کمال و زیبایى است، پس همه کمالها و زیباییها از آن خداوند است.
۱۳- تنها خداوند سزاوار ستایش است. (و الحمد للّه رب العلمین)
۱۴- همه جهانیان تحت ربوبیت خدا هستند. (و الحمد للّه رب العلمین)
۱۵- خداوند، مالک و مدبر جهانیان است. (رب العلمین)
۱۶- تعدد عوالم در پهنه هستى (رب العلمین) «عالمین» جمع «عالم» است و مقتضاى صیغه جمع تعدد عوالم است.
۱۷- جهان آفرینش مظهر ربوبیت خداوند است. (رب العلمین) چون خداوند پرورش دهنده و تربیت کننده جهان آفرینش است پس جهان آفرینش جلوه و مظهر ربوبیت او است.
۱۸- خداوند به سبب نابود ساختن امتهاى ستمگر، سزاوار ستایش است. (فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمد للّه رب العلمین)
۱۹- نابود ساختن ستمکاران از زمین، کارى در خود ستایش (فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمد للّه)
۲۰- نابود ساختن ملتهاى ستمگر، جلوه اى از ربوبیت الهى بر جهانیان (فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمد للّه رب العلمین) سخن از ربوبیت خداوند (رب العالمین) پس از بیان نابودى ستمکاران (فقطع دابر القوم الذین ظلموا) حکایت از آن دارد که نابودى ستمکاران نیز پرتوى از ربوبیت الهى است.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: تدبیر آفرینش ۱۴، ۱۵ ; تعدد عوالم آفرینش ۱۶ ; مالک آفرینش ۱۵
- آیات خدا: مکذّبان آیات خدا ۷
- امتها: انقراض امتهاى ظالم ۱، ۲، ۶، ۱۸، ۲۰ ; امتها ى منقرض ۹ ; عذاب امتهاى ظالم ۱ ; فرجام امتهاى ظالم ۸
- تضرّع: ظلم ترک تضرّع ۴
- تمدنها: عوامل انقراض تمدنها ۲ ; تمدنهاى منقرض ۹
- حمد: خدا ۱۰، ۱۳، ۱۸ ; موجبات حمد ۱۹
- خدا: اختصاصات خدا ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۵ ; امدادهاى خدا ۷ ; بیخاعتنایى به هشدارهاى خدا ۳ ; ربوبیت خدا ۱۴، ۱۵ ; عذابهاى خدا ۱ ; کمال خدا ۱۱ ; مالکیت خدا ۱۵ ; مظاهر ربوبیت خدا ۱۷، ۲۰ ; نفرین خدا ۶ ; هشدارهاى خدا ۸
- رفاه: آثار رفاه ۵
- زیبایى: منشأ زیبایى ۱۲
- سختى: تضرّع در سختى ۴
- ظالمان: انقراض ظالمان ۱۹ ; بیخپناهى ظالمان ۷ ; عوامل انقراض ظالمان ۲ ; فرجام ظالمان ۸ ; نفرین بر ظالمان ۶
- ظلم: آثار ظلم ۲ ; زمینه ظلم ۵ ; موارد ظلم ۳، ۴
- عذاب: ناگهانى ۱
- فرجام: شوم ۸
- قلب: ظلم قساوت قلب ۴
- کمال: مطلق ۱۱ ; منشأ کمال ۱۲