النساء ١٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و برای شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندی نداشته باشند؛ و اگر فرزندی داشته باشند، یک چهارم از آن شماست؛ پس از انجام وصیتی که کرده‌اند، و ادای دین (آنها). و برای زنان شما، یک چهارم میراث شماست، اگر فرزندی نداشته باشید؛ و اگر برای شما فرزندی باشد، یک هشتم از آن آنهاست؛ بعد از انجام وصیتی که کرده‌اید، و ادای دین. و اگر مردی بوده باشد که کلاله [= خواهر یا برادر] از او ارث می‌برد، یا زنی که برادر یا خواهری دارد، سهم هر کدام، یک ششم است (اگر برادران و خواهران مادری باشند)؛ و اگر بیش از یک نفر باشند، آنها در یک سوم شریکند؛ پس از انجام وصیتی که شده، و ادای دین؛ بشرط آنکه (از طریق وصیت و اقرار به دین،) به آنها ضرر نزند. این سفارش خداست؛ و خدا دانا و بردبار است.

و نيمى از ميراث زنانتان از آن شماست اگر فرزندى نداشته باشند، و اگر فرزندى داشته باشند يك چهارم ميراث آنها پس از عمل به وصيت يا پرداخت بدهى كه داشته‌اند از آن شماست. و [همچنين‌] اگر شما فرزندى نداشته باشيد يك چهارم و اگر فرزندى داشته باشيد يك هشتم مير
و نيمى از ميراث همسرانتان از آنِ شما [شوهران‌] است اگر آنان فرزندى نداشته باشند؛ و اگر فرزندى داشته باشند يك چهارم ماترك آنان از آنِ شماست، [البته‌] پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش كرده‌اند يا دَينى [كه بايد استثنا شود]، و يك چهارم از ميراث شما براى آنان است اگر شما فرزندى نداشته باشيد؛ و اگر فرزندى داشته باشيد، يك هشتم براى ميراث شما از ايشان خواهد بود، [البته‌] پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش كرده‌ايد يا دَينى [كه بايد استثنا شود]، و اگر مرد يا زنى كه از او ارث مى‌برند كلاله [=بى‌فرزند و بى‌پدر و مادر] باشد و براى او برادر يا خواهرى باشد، پس براى هر يك از آن دو، يك ششم [ماترك‌] است؛ و اگر آنان بيش از اين باشند در يك سوم [ماترك‌] مشاركت دارند، [البته‌] پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش شده يا دَينى كه [بايد استثنا شود، به شرط آنكه از اين طريق‌] زيانى [به ورثه‌] نرساند. اين است سفارش خدا و خداست كه داناى بردبار است.
سهم ارث شما مردان از تَرَکه زنانتان نصف است در صورتی که آنها را فرزند نباشد و اگر فرزند باشد برای شما ربع خواهد بود، پس از خارج کردن حق وصیت و بدهی که به دارایی آنها تعلق گرفته است. و سهم ارث زنان ربع ترکه شما مردان است اگر دارای فرزند نباشید، و چنانچه فرزند داشته باشید هشت یک خواهد بود از ترکه شما، پس از اداء حقّ وصیّت و بدهی شما. و اگر مردی یا زنی بمیرد که وارثش کلاله او باشند (یعنی پدر و مادر و فرزند نداشته باشد) و یک برادر و یا خواهر (اُمّی) داشته باشد در این فرض سهم ارث هر یک نفر از آنها یک سُدس خواهد بود و اگر بیش از یک نفر باشد همه آنها ثلث ترکه را به اشتراک ارث برند، بعد از خارج کردن بدهی و حقّ وصیّت میّت در صورتی که وصیّت یا بدهی زیان‌آور نباشد. این حکمی است که خدا سفارش فرموده، و خدا (به همه احوال بندگان) دانا و (به هر چه ناروا کنند) بردبار است.
نصف میراثی که همسرانتان به جای می گذارند، اگر فرزندی نداشته باشند برای شماست، و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم میراث حقّ شماست، پس از وصیتی که نسبت به مال خود می کنند یا [پس از] دَیْنی [که باید از اصل مال پرداخت شود]. و برای زنانتان چنانچه فرزندی نداشته باشید یک چهارم میراثی است که از شما به جای می ماند، و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم میراث حقّ آنان است، پس از وصیتی که کرده اید یا [پس از] دینی [که باید از اصل مال پرداخت شود]. و اگر مرد یا زنی که از او ارث می برند، کلاله [یعنی بی اولاد و بدون پدر و مادر] باشد و دارای برادر و خواهری است، پس برای هر یک از آن دو نفر یک ششم میراث است؛ و اگر بیش از این باشند در یک سوم میراث شریک اند، پس از وصیتی که [نسبت به مال] شده یا پس از دینی [که باید از اصل مال پرداخت شود]. [همه اینها در صورتی است که با وصیت و اقرار به دین] در وصیتش به وارثان زیان نزند. این سفارشی است از سوی خدا، و خدا دانا و بردبار است.
اگر زنانتان فرزندى نداشتند، پس از انجام دادن وصيتى كه كرده‌اند و پس از پرداخت دين آنها، نصف ميراثشان از آن شماست. و اگر فرزندى داشتند يك چهارم آن. و اگر شما را فرزندى نبود پس از انجام دادن وصيتى كه كرده‌ايد و پس از پرداخت وامهايتان يك چهارم ميراثتان از آن زنانتان است. و اگر داراى فرزندى بوديد يك هشتم آن. و اگر مردى يا زنى بميرد و ميراث‌بر وى نه پدر باشد و نه فرزند او اگر او را برادر يا خواهرى باشد هر يك از آن دو يك ششم برد. و اگر بيش از يكى بودند همه در يك سوم مال -پس از انجام دادن وصيتى كه كرده است بى‌آنكه براى وارثتان زيانمند باشد و نيز پس از اداى دينش- شريك هستند. اين اندرزى است از خدا به شما و خدا دانا و بردبار است.
و اگر زنان شما فرزندی نداشته باشند، نیمی از ترکه، و اگر فرزند داشته باشند، یک چهارم ترکه، پس از [عمل به‌] وصیتی که کرده‌اند یا [پرداخت‌] وامی که دارند، از آن شماست، و اگر فرزندی نداشته باشید یک چهارم، و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم از ترکه شما، پس از [عمل به‌] وصیتی که کرده‌اید یا [پرداخت‌] وامی که دارید، از آن ایشان [همسران‌] است، و اگر مردی یا زنی که از او ارث می‌برند کلاله [بی‌فرزند و بی‌پدر و مادر] باشد و برادر یا خواهری داشته باشد، برای هر یک از آنان یک ششم [ترکه‌] است، و اگر [خویشاوندان کلاله‌] بیش از این [دو] باشند، در آن صورت همه آنان پس از قبول وصیت و عمل به آن یا پرداخت وام [متوفی‌] در یک سوم شریکند، و باید که وصیت [به حال ورثه‌] زیان رسان [مازاد بر ثلث‌] نباشد، این سفارش الهی است و خداوند دانای بردبار است‌
و اگر زنانتان فرزندى نداشته باشند نيمى از آنچه به جا گذاشته‌اند از آن شماست، و اگر فرزندى دارند پس چهار يك از آنچه بر جاى نهاده‌اند براى شماست، پس از [گزاردن‌] وصيّتى كه كرده‌اند يا پرداخت وامى كه داشته‌اند. و اگر شما را فرزندى نباشد آنان را چهار يك ميراث شماست و اگر فرزندى داشته باشيد پس آنان را هشت يك ميراث شماست، پس از [گزاردن‌] وصيّتى كه كرده‌ايد يا پرداخت وامى كه داشته‌ايد. و اگر مردى يا زنى بميرد و پدر و مادر و فرزندى نداشته باشد و او را برادر يا خواهرى [مادرى‌] باشد براى هر يك از آن دو شش يك ميراث باشد، و اگر [برادران و خواهران‌] بيش از اين بودند در سه يك [به تساوى‌] شريكند، پس از [گزاردن‌] وصيّتى كه به آن شده يا پرداخت دينى كه داشته است، بى‌آنكه [اين وصيت و بدهى‌] زيان‌آور باشد- يعنى به قصد زيان‌رساندن به ورثه و بيش از ثلث باشد-، سفارش و دستورى است از خداى، و خدا دانا و بردبار است.
و برای شما نصف دارائی به جای مانده‌ی همسرانتان است، اگر فرزندی (از شما یا از دیگران و یا نوه یا نوادگانی) نداشته باشند (و باقی ترکه، برابر آیه‌ی قبلی، به فرزندانشان و پدران و مادرانشان تعلّق می‌گیرد) و اگر فرزندی داشته باشند، سهم شما یک چهارم ترکه است (و باقیمانده‌ی ترکه به ذوی‌الفروض و عصبه، یا ذوی‌الأرحام یا بیت‌المال می‌رسد. به هرحال چه فرزندی نداشته باشند و چه فرزندی داشته باشند، سهم شما) پس از انجام وصیّتی است که کرده‌اند و پرداخت وامی است که بر عهده دارند (و پرداخت وام بر انجام وصیّت مقدّم است). و برای زنان شما یک چهارم ترکه‌ی شما است اگر فرزندی (یا نوه و نوادگانی از آنان یا از دیگران) نداشته باشید. (اگر همسر یک نفر باشد، یک چهارم را تنها دریافت می‌دارد، و اگر دو همسر و بیشتر باشند، یک چهارم به طور مساوی میانشان تقسیم می‌گردد. باقیمانده‌ی ترکه به خویشاوندان و وابستگان به ترتیب استحقاق می‌رسد). و اگر شما فرزندی (یا نوه و نوادگانی) داشتید، سهمیّه‌ی همسرانتان یک هشتم ترکه بوده (و بقیّه‌ی ترکه به فرزندانتان و پدران و مادرانتان - همان گونه که ذکر شد - می‌رسد. البتّه) پس از انجام وصیّتی است که می‌کنید و بعد از وامی است که بر عهده دارید. و اگر مردی یا زنی به گونه‌ی کَلالَه ارث از آنان برده شد (و فرزند و پدری نداشتند) و برادر (مادری) یا خواهر (مادری) داشتند، سهم هر یک از آن دو، یک ششم ترکه است (و فرقی میان آن دو نیست) و اگر بیش از آن (تعداد، یعنی یک برادر مادری و یک خواهر مادری) بودند، آنان در یک سوم با هم شریکند (و به طور یکسان یک سوم را میان خود تقسیم می‌کنند. البتّه این هم) پس از انجام وصیّتی است که بدان توصیه شده است و یا پرداخت وامی است که بر عهده‌ی مرده است. وصیّت و وامی که (به بازماندگان) زیان نرساند (یعنی وصیّت از بیش از یک سوم نباشد و مرده از روی غرض اقرار به وامی نکند که بر عهده‌ی او نیست، و یا صرف نظر از وامی نکند که بر دیگران دارد.و ...). این سفارش خدا است و خدا دانا (به آن چیزی است که به نفع شما است و آگاه از نیّات وصیّت‌کنندگان می‌باشد) و شکیبا است (و شتابی در عقاب شما ندارد؛ چرا که چه بسا پشیمان شوید و به سویش برگردید).
و نیمی از (کل) میراث همسرانتان از آنِ شما (مردان) است، اگر آنان فرزندی نداشته باشند؛ و اگر فرزندی داشته باشند؛ یک‌چهارم (کل) آن از آنِ شماست، (البته) پس از انجام وصیّتی که بدان سفارش می‌کنند یا دِینی. و یک چهارم از (کل) میراث شما (مردان) برای زنانتان است اگر شما فرزندی نداشته باشید و اگر فرزندی داشته باشید، یک‌هشتم (کل) آن برای آنان است، (البته) پس از (انجام) وصیّتی که بدان سفارش می‌کنید یا دِینی. و اگر مرد یا زنی که (دیگران) از او ارث می‌برند (که نه پدران و مادران و نه فرزندان) باشند و برای او برادر یا خواهری باشد، برای هر یک از آن دو (که ابوینی نیستند) یک‌ششم (ماترک) است و اگر آنان بیش از این باشند، در یک‌سوم (ماترک) سهم دارند، (البته) پس از انجام وصیّتی که به آن سفارش می‌شود یا دِینی؛ حال آنکه در وصیّتش زیانی (به وارثان) نرساند. این است سفارش خدا و خداست که دانا و بردبار است.
و شما را است نیمی از آنچه بازگذاردند همسران شما اگر نباشد ایشان را فرزندی و اگر بود ایشان را فرزندی پس برای شما است چهار یک از آنچه بازگذاردند پس از وصیّتی که کرده باشند یا وامی و ایشان را است چهار یک از آنچه بازگذاردید اگر نباشد شما را فرزند و اگر شما را فرزند باشد پس ایشان را است هشت یک از آنچه بازگذارید پس از وصیّتی که کنید یا وامی و اگر مردی باشد که ارث برده شود به کلاله (برادران و خواهران) یا زنی باشد که وی را برادر یا خواهری باشد پس برای هر کدام است شش یک و اگر باشند بیشتر از این پس آنانند شریکانی در ثلث پس از وصیّتی که کرده شود و یا وامی نازیان آورنده دستوری است از خدا و خدا است دانای بردبار


النساء ١١ آیه ١٢ النساء ١٣
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یُورَثُ»: از او ارث برده می‌شود. ثلاثی مجرّد است و متعدّی به (مِنْ) محذوف است و تقدیر آن چنین است: یُورَثُ مِنْهُ. «کَلالَةً»: کسی که بمیرد و پدر و فرزندی نداشته باشد. وارثی که پدر یا فرزند مرده نباشد. حال برای ضمیر فعل (یُورَثُ) است. «إِمْرَأَة»: زن. عطف بر (رَجُلٌ) است. «لَهُ»: ضمیر (هُ) به صورت مفرد ذکر شده است چون معطوف بعد از حرف (أَوْ) قرار گرفته است و (أَوْ) برای یکی از دو طرف است. همچنین در مواردی که معطوف و معطوفٌ‌علیه در میان است می‌توان ضمیر را با توجّه به هر یک از آن دو برگزید و در اینجا از راه تغلیب و با توجّه به معطوفٌ‌علیه ضمیر مفرد مذکّر غائب به کار رفته است. «غَیْرَ مُضَآرٍّ»: غیر زیان‌رسان. واژه (غیر) حال نائب فاعل مستتر در فعل (یُوصی) است. «أَخٌ أَوْ أُخْتٌ»: مراد برادر مادری یا خواهر مادری است. «وَصِیَّةً»: مفعول مطلق است و تقدیر چنین است: یُوصِیکُمُ اللهُ بِذلِکَ وَصِیَّةً. «حَلِیمٌ»: شکیبا. از زمره اسماء الله است و یعنی: خداوند در عقوبت شتاب روا نمی‌دارد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- سهم ارث شوهر، در صورتى که همسرش فرزندى نداشته باشد، نصف اموال به جامانده اوست. (و لکم نصف ما ترک ازواجکم ان لم یکن لهنّ ولد)

۲- سهم ارث شوهر، در صورتى که همسرش داراى فرزند باشد، یک چهارم اموال بجامانده اوست. (فان کان لهنّ ولد فلکم الرّبع ممّا ترکن)

۳- سهم ارث زن، در صورتى که شوهرش فرزندى نداشته باشد، یک چهارم اموال شوهر است. (و لهنّ الرّبع ممّا ترکتم ان لم یکن لکم ولد)

۴- سهم ارث زن، در صورتى که شوهرش داراى فرزند باشد، یک هشتم مال بجامانده اوست. (فان کان لکم ولد فلهنّ الثمن ممّا ترکتم)

۵- میت (مرد یا زن) اگر پدر، مادر و فرزند نداشته باشد، در صورتى که تنها یک خواهر و یا یک برادر و یا یک خواهر و یک برادر داشته باشد، سهم ارث هر کدام، یک ششم است. (و ان کان رجل یورث کلالة او امرأة و له اخ او اخت فکلّ واحد منهما السّدس) «رجل»، اسم براى «کان» و «یورث»، صفت براى آن و «کلالة»، خبر کان مى باشد. «کلالة»، به معناى کسى است که پدر و فرزند نداشته باشد; و «ورثه ابواه» در آیه قبل مى رساند که با وجود مادر نیز برادر و خواهر ارث نمى برند. بنابراین، ارث خواهر و برادر در صورت نبود هیچ یک از وارثان طبقه اول خواهد بود. جمله «فکل واحد...» و نیز «فان کانوا اکثر ... » مى رساند که میت اگر داراى یک خواهر و یک برادر نیز باشد، سهم ارث هر کدام، یک ششم است.

۶- میّت (مرد یا زن) اگر پدر، مادر و فرزند نداشته باشد و بیش از یک خواهر و برادر داشته باشد، سهم ارث همه آنها، یک سوم است. (فان کانوا اکثر من ذلک فهم شرکاء فى الثّلث) مراد از «اکثر» به دلیل ضمایر جمع «کانوا ... فهم»، این است که مجموعاً سه و یا بیشتر باشند، چه همگى خواهر و یا برادر داشته باشند و یا مختلف.

۷- سهم ارث برادران و خواهران میّت، به طور مساوى بین آنان تقسیم مى شود. (فان کانوا اکثر من ذلک فهم شرکاء فى الثّلث) سهم مساوى یک خواهر و برادر بدون تفاوت بین زن و مرد، که در بخش پیشین آیه آمده است (اخ او اخت فلِکل واحد منها السدس) مى تواند مؤیّد این باشد که کلمه «شرکاء» براى بیان تساوى سهم برادران و خواهران میّت است.

۸- پیش از تقسیم ارث، اموال مورد وصیّت میّت ودَین او، باید از اصل اموال به جا مانده از او، جدا شود. (من بعد وصیّة یوصین بها او دین ... من بعد وصیّة توصون بها او دین ... من بعد وصیّة یوصى بها او دین)

۹- ارث، از اسباب مالکیّت (و لکم نصف ما ترک ... فلکم الرّبع ... و لهنّ الرّبع ... فلهنّ الثّمن ... فهم شرکاء فى الثّلث)

۱۰- لزوم اهتمام به وصیّت میت و پرداخت دیون او (من بعد وصیّة یوصین بها او دین ... من بعد وصیّة توصون بها او دین ... من بعد وصیّة یوصى بها او دین) تکرار مسأله وصیت و دَین، دلالت بر اهمیّت ویژه آن دارد.

۱۱- وصیّت نباید به گونه اى باشد که به ضرر وارث تمام شود. (من بعد وصیّة ... غیر مضارّ) کلمه «غیر مضار» مى تواند حال باشد براى هر یک از وصیّت و دین، و اصطلاحاً گفته مى شود ذوالحال آن عنوان انتزاعى احد الامرین است، یعنى وصیت میّت یا دیون او نباید ضررى باشد و مى تواند حال باشد براى مورث ; یعنى او نباید با وصیّت و دین خود براى وارث ضررى ایجاد کند.

۱۲- وصیّتى که به ضرر وارث است، عمل به آن الزامى نیست. (من بعد وصیّة یوصى بها او دین غیر مضارّ) کلمه «غیر مضارّ» از یکسو وظیفه وصیت کننده را تعیین مى کند که مبادا وصیّت او باعث ضرر به وارث شود و از سوى دیگر وصیّتهایى را که موجب ضرر مى گردد، فاقد اعتبار مى شمارد.

۱۳- دَیْن نباید به گونه اى باشد که به ضرر وارث تمام شود. (او دین غیر مضارّ)

۱۴- دیون میت در صورتى که به ضرر وارث باشد، پرداخت آن لازم نیست. (من بعد وصیّة یوصى بها او دین غیر مضارّ) مراد از دیون معنایى است عام که شامل معاملات نسیه اى نیز مى شود ; بنابراین اگر میت معامله اى نسیه انجام داده، ولى این معامله ضررى بوده است، وارثان مى توانند دیون را نپردازند. یعنى معامله را فسخ کنند.

۱۵- لزوم پرهیز از اضرار به دیگران (من بعد وصیّة یوصى بها او دین غیر مضارّ) «دین و وصیّت» با تمام اهمیتى که به آن داده شده، آنجا که به ضرر دیگران تمام شود، فاقد اعتبار است و باید از آن پرهیز شود. بنابراین در غیر وصیّت و دین نیز به طریق اولى پرهیز از آن ضرورى است.

۱۶- احکام و حدود ارث، عمل به وصیّت میت و پرداخت دیون وى، وصیّت و سفارش اکید خداوند به مردم (و لکم نصف ما ترک ... وصیّة من اللّه) «وصیّة»، مفعول مطلق است و مى تواند تأکیدى بر کلیّه قوانین و احکامى باشد که در آیات پیشین بیان شد.

۱۷- سفارش اکید خداوند مبنى بر ضرر نرساندن به وارثان به واسطه دَین و وصیت (من بعد وصیّة یوصى بها او دین غیر مضارّ وصیة من اللّه) برداشت فوق بر این اساس است که «وصیّة»، تأکید بر آخرین بخش آیه باشد که ضرر نزدن به وارث به واسطه وصیّت و دین است.

۱۸- خداوند، علیم (بسیار دانا) و حلیم (بسیار بردبار) است. (و اللّه علیم حلیم)

۱۹- هشدار خداوند به مؤمنان در مورد مقررات ارث، وصیّت و دَین میّت (و لکم نصف ما ترک من بعد وصیّة ...و اللّه علیم حلیم)

روایات و احادیث

۲۰- در صورت نبودن فرزند براى میّت، نوه هاى وى به جاى فرزند ارث مى برند و موجب تنزل سهم زن، شوهر، پدر و مادر مى شوند. (فان کان لکم ولد) امام باقر و صادق (ع): ... فان لم یکن له ولد و کان ولد الولد ذکوراً او اناثاً فانّهم بمنزلة الولد ... و یحجبون الابوین و الزوج و الزوجة عن سهامهم الاکثر ... .[۱]

۲۱- سهیم شدن کلاله در میراث در صورتى است که میت، پدر و مادر و فرزند نداشته باشد. (و ان کان رجل یورث کلالة) امام صادق (ع): الکلالة ما لم یکن ولد و لا والد.[۲]

۲۲- تنها برادر و خواهر مادرى میت، وارث یک ششم یا شریک در یک سوم میراث مى باشند. (و ان کان رجل یورث کلالة او امراة و له اخ او اخت فلکل واحد منهما السّدس ... فهم شرکاء فى الثّلث) امام صادق (ع) در مورد کلاله در آیه فوق فرمود: ... انما عنى بذلک الاخوة و الاخوات من الامّ خاصة.[۳]

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۲۰، ۲۱، ۲۲
  • ارث: آثار ارث ۹ ; احکام ارث ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۶، ۲۰، ۲۱، ۲۲ ; اهمیّت ارث ۱۹ ; تقسیم ارث ۸ ; طبقات ارث ۵، ۶، ۲۰، ۲۱، ۲۲
  • اسماء و صفات: حلیم ۱۸ ; علیم ۱۸
  • اضرار: سرزنش اضرار ۱۵
  • برادر: سهم ارث برادر ۵، ۶، ۷
  • پدر: سهم ارث پدر ۲۰
  • تکلیف: عوامل رفع تکلیف ۱۴
  • خاله: سهم ارث خاله ۲۲
  • خدا: اوامر خدا ۱۶، ۱۷ ; هشدار خدا ۱۹
  • خواهر: سهم ارث خواهر ۲۲
  • دایى: سهم ارث دایى ۵، ۶، ۷
  • ضرر: و رفع تکلیف ۱۴
  • کلاله: ارث کلاله ۲۱
  • مادر: سهم ارث مادر ۲۰
  • مالکیت: عوامل مالکیت ۹
  • مؤمنان: هشدار به مؤمنان ۱۹
  • میت: بدهى میت ۸، ۱۰، ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۱۷، ۱۹
  • وصیّت: احکام وصیّت ۱۱، ۱۲ ; اهمیّت وصیّت ۱۹ ; شرایط وصیّت ۱۷ ; عمل به وصیّت ۱۰، ۱۲، ۱۶
  • همسر: سهم ارث همسر ۱، ۲، ۳، ۴، ۲۰

منابع

  1. تهذیب شیخ طوسى، ج ۹، ص ۲۸۹، ح ۳، ب ۲۷، مسلسل ۱۰۴۳ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۵۱، ح ۸.
  2. کافى، ج ۷، ص ۹۹، ح ۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۵۵- ، ح ۱۱۸ و ۱۱۹.
  3. کافى، ج ۷، ص ۱۰۱، ح ۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۵۵- ، ح ۱۲۰.