گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۲}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۱: خط ۱۳:
و ظاهرا جمله «'''ام لكم براءة فى الزبر'''» نيز اين است كه : خطاب در آن به عموم مسلمانان و كفار باشد، و كلمه «'''زبر'''» جمع زبور است ، و زبور به معناى كتاب است . ولى بعضى ها گفته اند: مراد از زبر كتابهاى آسمانى است ، كه بر انبيا (عليهم السلام ) نازل شد.
و ظاهرا جمله «'''ام لكم براءة فى الزبر'''» نيز اين است كه : خطاب در آن به عموم مسلمانان و كفار باشد، و كلمه «'''زبر'''» جمع زبور است ، و زبور به معناى كتاب است . ولى بعضى ها گفته اند: مراد از زبر كتابهاى آسمانى است ، كه بر انبيا (عليهم السلام ) نازل شد.
و معناى آيه اين است كه : نه ، آنطور نمى پرسيم ، بلكه مى پرسيم آيا در كتب آسمانى از ناحيه خدا سندى نوشته شده كه شما ايمن از عذاب و باز خواست هستيد هر چند كه كافر باشيد و هر جرمى را مرتكب شويد؟!
و معناى آيه اين است كه : نه ، آنطور نمى پرسيم ، بلكه مى پرسيم آيا در كتب آسمانى از ناحيه خدا سندى نوشته شده كه شما ايمن از عذاب و باز خواست هستيد هر چند كه كافر باشيد و هر جرمى را مرتكب شويد؟!
أَمْ يَقُولُونَ نحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ
أَمْ يَقُولُونَ نحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ
كلمه «'''جميع '''» به معناى مجموع است ، و مراد از آن يكى شدن مجتمع آنان از حيث اراده و عمل است ، و كلمه «'''انتصار'''» به معناى انتقام ، و يا به معناى يارى كردن يكديگر است ، همچنان كه در قرآن آنجا كه گفتگوى مردم در قيامت راحكايت مى كند فرموده : «'''ما لكم لا تناصرون '''».
كلمه «'''جميع '''» به معناى مجموع است ، و مراد از آن يكى شدن مجتمع آنان از حيث اراده و عمل است ، و كلمه «'''انتصار'''» به معناى انتقام ، و يا به معناى يارى كردن يكديگر است ، همچنان كه در قرآن آنجا كه گفتگوى مردم در قيامت راحكايت مى كند فرموده : «'''ما لكم لا تناصرون '''».
و معناى آيه اين است كه : نه ، بلكه مى پرسيم آيا كفار مى گويند ما مردمى هستيم مجتمع و متحد كه از هر كسى كه بخواهد به ما صدمه اى وارد آورد انتقام مى گيريم ؟ و يا اين است كه ما يكديگر را يارى مى كنيم و شكست نمى خوريم ؟
و معناى آيه اين است كه : نه ، بلكه مى پرسيم آيا كفار مى گويند ما مردمى هستيم مجتمع و متحد كه از هر كسى كه بخواهد به ما صدمه اى وارد آورد انتقام مى گيريم ؟ و يا اين است كه ما يكديگر را يارى مى كنيم و شكست نمى خوريم ؟
سيهْزَمُ الجَْمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ
سيهْزَمُ الجَْمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ
الف و لام در كلمه «'''الجمع '''» الف و لام عهد ذكرى است ، مى فهماند گفتار درباره همان جمعى است كه قبلا ذكر شده بود، و الف و لام در كلمه «'''الدبر'''» الف و لام جنس است ،
الف و لام در كلمه «'''الجمع '''» الف و لام عهد ذكرى است ، مى فهماند گفتار درباره همان جمعى است كه قبلا ذكر شده بود، و الف و لام در كلمه «'''الدبر'''» الف و لام جنس است ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۳۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۳۹ </center>
و معناى «'''تولى دبر'''» پشت به جنگ كردن و عقبگرد كردن است ، و معناى آيه اين است كه : همين جمعيتى كه به آن مى بالند به زودى شكست خورده و عقبگرد مى كنند و پا به فرار مى گذارند.
و معناى «'''تولى دبر'''» پشت به جنگ كردن و عقبگرد كردن است ، و معناى آيه اين است كه : همين جمعيتى كه به آن مى بالند به زودى شكست خورده و عقبگرد مى كنند و پا به فرار مى گذارند.
و در اين آيه از شكست كفار و تفرق جمعيت آنان پيشگويى مى كند، و دلالت دارد بر اين كه اين شكست و مغلوبيت ايشان در جنگى واقع خواهد شد كه خو دشان به راه مى اندازند، و همين طور هم شد، يعنى جنگ بدر پيش آمده و كفار شكست خوردند، و اين خود يكى از پيشگوييهاى قرآن كريم است .
و در اين آيه از شكست كفار و تفرق جمعيت آنان پيشگويى مى كند، و دلالت دارد بر اين كه اين شكست و مغلوبيت ايشان در جنگى واقع خواهد شد كه خو دشان به راه مى اندازند، و همين طور هم شد، يعنى جنگ بدر پيش آمده و كفار شكست خوردند، و اين خود يكى از پيشگوييهاى قرآن كريم است .
بَلِ الساعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ الساعَةُ أَدْهَى وَ أَمَرُّ
بَلِ الساعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ الساعَةُ أَدْهَى وَ أَمَرُّ
كلمه «'''ادهى '''» اسم تفضيل از دهاء است ، و «'''دهاء'''» عبارت است از بلاى عظيم و سختى كه راهى براى نجات از آن نباشد، پس ‍ «'''ادهى '''» به معناى بلايى عظيم تر، و همچنين كلمه «'''امر'''» اسم تفضيل از مرارت (تلخى ) است ، كه ضد حلاوت (شيرينى ) است ، و در آيه شريفه از تهديد به شكست و عذاب دنيوى اعراض شده ، تهديدشان مى كند به اين كه به زودى در قيامت بلايى عظيم تر و تلخ ‌تر از شكست به سرشان خواهد آمد، و قبلا هم در آغاز خبرهاى تهديد آميز مساءله قيامت ذكر شده بود، و گفتار در اين جمله ترقى او را مى رساند.
كلمه «'''ادهى '''» اسم تفضيل از دهاء است ، و «'''دهاء'''» عبارت است از بلاى عظيم و سختى كه راهى براى نجات از آن نباشد، پس ‍ «'''ادهى '''» به معناى بلايى عظيم تر، و همچنين كلمه «'''امر'''» اسم تفضيل از مرارت (تلخى ) است ، كه ضد حلاوت (شيرينى ) است ، و در آيه شريفه از تهديد به شكست و عذاب دنيوى اعراض شده ، تهديدشان مى كند به اين كه به زودى در قيامت بلايى عظيم تر و تلخ ‌تر از شكست به سرشان خواهد آمد، و قبلا هم در آغاز خبرهاى تهديد آميز مساءله قيامت ذكر شده بود، و گفتار در اين جمله ترقى او را مى رساند.
و معناى آيه اين است كه : تمامى عقوبت آنان در شكست و عذاب دنيوى خلاصه نمى شود، بلكه عقوبتى كه در قيامت دارند و قبلا هم بدان اشاره كرده بوديم كه موعد ايشان است عظيم تر از هر داهيه و عذاب ، و تلختر از هر تلخى ديگر است .
و معناى آيه اين است كه : تمامى عقوبت آنان در شكست و عذاب دنيوى خلاصه نمى شود، بلكه عقوبتى كه در قيامت دارند و قبلا هم بدان اشاره كرده بوديم كه موعد ايشان است عظيم تر از هر داهيه و عذاب ، و تلختر از هر تلخى ديگر است .
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فى ضلَلٍ وَ سعُرٍ
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فى ضلَلٍ وَ سعُرٍ
كلمه «'''سعر'''» جمع سعير است ، و «'''سعير'''» به معناى آتش ‍ شعله ور است ، و در اين آيه مطلب آيه قبل تعليل شده ، و در نتيجه معناى مجموع دو آيه چنين مى شود: علت اين كه گفتيم قيامت بلايى عظيم تر و تلخ ‌تراين كه ايشان مجرمند، و مجرمين از نظر موطن سعادت يعنى بهشت در ضلالتند، و در عوض در آتشى شعله ور قرار دارند.
كلمه «'''سعر'''» جمع سعير است ، و «'''سعير'''» به معناى آتش ‍ شعله ور است ، و در اين آيه مطلب آيه قبل تعليل شده ، و در نتيجه معناى مجموع دو آيه چنين مى شود: علت اين كه گفتيم قيامت بلايى عظيم تر و تلخ ‌تراين كه ايشان مجرمند، و مجرمين از نظر موطن سعادت يعنى بهشت در ضلالتند، و در عوض در آتشى شعله ور قرار دارند.
يَوْمَ يُسحَبُونَ فى النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَس ‍ سقَرَ
يَوْمَ يُسحَبُونَ فى النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَس ‍ سقَرَ
كلمه «'''سحب '''» كه مصدر فعل مجهول «'''يسحبون '''» است به معناى اين است انسانى را با صورت روى زمين بكشند، و كلمه «'''يوم '''» ظرفى براى جمله «'''فى ضلال وسعر'''»، و كلمه «'''سقر'''» يكى از اسامى است ، و «'''مس كردن سقر'''» به اين است كه : سقر با حرارت و عذابش به ايشان برسد.
كلمه «'''سحب '''» كه مصدر فعل مجهول «'''يسحبون '''» است به معناى اين است انسانى را با صورت روى زمين بكشند، و كلمه «'''يوم '''» ظرفى براى جمله «'''فى ضلال وسعر'''»، و كلمه «'''سقر'''» يكى از اسامى است ، و «'''مس كردن سقر'''» به اين است كه : سقر با حرارت و عذابش به ايشان برسد.
و معناى آيه اين است كه : اين كه گفتيم مجرمين از نظر رسيدن به منزلگاه سعادت در ضلالتند،
و معناى آيه اين است كه : اين كه گفتيم مجرمين از نظر رسيدن به منزلگاه سعادت در ضلالتند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۴۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۴۰ </center>
و در عوض راه آتش را در پيش دارند، اين جريان در روزى صورت مى گيرد كه با صورت در آتش كشيده مى شوند، و آن وقت به ايشان گفته مى شود: بچشيد آنچه را كه جهنم با حرارت و عذابش به شما مى دهد.
و در عوض راه آتش را در پيش دارند، اين جريان در روزى صورت مى گيرد كه با صورت در آتش كشيده مى شوند، و آن وقت به ايشان گفته مى شود: بچشيد آنچه را كه جهنم با حرارت و عذابش به شما مى دهد.
إِنَّا كلَّ شىْءٍ خَلَقْنَهُ بِقَدَرٍ
إِنَّا كلَّ شىْءٍ خَلَقْنَهُ بِقَدَرٍ
كلمه «'''كل شى ء'''» - با فتحه لام - منصوب به فعل مقدر است ، فعلى كه جمله «'''خلقناه '''» بر آن دلالت مى كند، و تقدير كلام «'''انا خلقنا كل شى ء خلقناه '''» است ، و جمله «'''بقدر'''» متعلق است به جمله «'''خلقناه '''»، و باء آن مصاحبت را مى رساند.
كلمه «'''كل شى ء'''» - با فتحه لام - منصوب به فعل مقدر است ، فعلى كه جمله «'''خلقناه '''» بر آن دلالت مى كند، و تقدير كلام «'''انا خلقنا كل شى ء خلقناه '''» است ، و جمله «'''بقدر'''» متعلق است به جمله «'''خلقناه '''»، و باء آن مصاحبت را مى رساند.
و معناى آيه اين است كه : ما هر چيزى را با مصاحبت قدر «'''توام با اندازه گيرى '''» خلق كرديم .
و معناى آيه اين است كه : ما هر چيزى را با مصاحبت قدر «'''توام با اندازه گيرى '''» خلق كرديم .
خط ۷۱: خط ۷۳:
در نتيجه مفاد آيه اولى اين مى شود كه : عذاب كفار به آتش بر وفق حكمت است ، و از نظر اراده الهى به هيچ وجه تغيير پذير نيست ، چون اين نيز يكى از مصاديق قدر است .
در نتيجه مفاد آيه اولى اين مى شود كه : عذاب كفار به آتش بر وفق حكمت است ، و از نظر اراده الهى به هيچ وجه تغيير پذير نيست ، چون اين نيز يكى از مصاديق قدر است .
و مفاد آيه مورد بحث اين است كه : تحقق قيامت كه كفار در آن معذب مى شوند، و يا به عبارتى به كرسى نشستن اراده الهى و تحقق متعلق اراده او در اين باره هيچ هزينه اى براى خداى سبحان ندارد، چون در اين جريان همين مقدار كافى است كه خدا يكبار امر كند، آرى امر او چون لمح به بصر است .
و مفاد آيه مورد بحث اين است كه : تحقق قيامت كه كفار در آن معذب مى شوند، و يا به عبارتى به كرسى نشستن اراده الهى و تحقق متعلق اراده او در اين باره هيچ هزينه اى براى خداى سبحان ندارد، چون در اين جريان همين مقدار كافى است كه خدا يكبار امر كند، آرى امر او چون لمح به بصر است .
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكرٍ
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكرٍ
كلمه «'''اشياع '''» جمع شيعه است ، و مراد از آن - به طورى كه گفته اند - اشباه و امثال در كفر و تكذيب انبياء از امت هاى گذشته است ، و مراد ازآيه و دو آيه بعدش تاءكيد حجت سابق است ، كه بر اين معنا اقامه كرده بود عذاب خدا به طور قطع شامل ايشان مى شود.
كلمه «'''اشياع '''» جمع شيعه است ، و مراد از آن - به طورى كه گفته اند - اشباه و امثال در كفر و تكذيب انبياء از امت هاى گذشته است ، و مراد ازآيه و دو آيه بعدش تاءكيد حجت سابق است ، كه بر اين معنا اقامه كرده بود عذاب خدا به طور قطع شامل ايشان مى شود.
و حاصل معناى آيه اين است كه : آن انذارى كه شما را از عذاب دنيا و آخرت كرديم صرف خبرى نبود كه به شما داده باشيم ، و از اين باب نبود با شما حرفى زده باشيم ، اين امثال و هم مسلكان شما از امت گذشته اند كه اين انذار در آنان شروع شد، و ما هلاكشان كرديم ، و به عذاب دنيائيشان مبتلا ساختيم ، و به زودى عذاب آخرت را خواهند ديد، چون اعمالشان همه نوشته شده و در نامه هاى محفوظ نزد ما ضبط گرديده ، زودى بر طبق آن نوشته ها به حسابشان مى رسيم ، و به آنچه كرده اند جزاشان مى دهيم .
و حاصل معناى آيه اين است كه : آن انذارى كه شما را از عذاب دنيا و آخرت كرديم صرف خبرى نبود كه به شما داده باشيم ، و از اين باب نبود با شما حرفى زده باشيم ، اين امثال و هم مسلكان شما از امت گذشته اند كه اين انذار در آنان شروع شد، و ما هلاكشان كرديم ، و به عذاب دنيائيشان مبتلا ساختيم ، و به زودى عذاب آخرت را خواهند ديد، چون اعمالشان همه نوشته شده و در نامه هاى محفوظ نزد ما ضبط گرديده ، زودى بر طبق آن نوشته ها به حسابشان مى رسيم ، و به آنچه كرده اند جزاشان مى دهيم .
وَ كلُّ شىْءٍ فَعَلُوهُ فى الزُّبُرِ وَ كلُّ صغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّستَطرٌ
وَ كلُّ شىْءٍ فَعَلُوهُ فى الزُّبُرِ وَ كلُّ صغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّستَطرٌ
كلمه «'''زبر'''» به معناى نامه هاى اعمال است ، و تفسير آن به لوح محفوظ بسيار سخيف و بى مهنا است ، و مراد از «'''صغير'''» و «'''كبير'''» اعمال صغير و كبير است از سياق آيه همين است فاده مى شود.
كلمه «'''زبر'''» به معناى نامه هاى اعمال است ، و تفسير آن به لوح محفوظ بسيار سخيف و بى مهنا است ، و مراد از «'''صغير'''» و «'''كبير'''» اعمال صغير و كبير است از سياق آيه همين است فاده مى شود.
<span id='link102'><span>
<span id='link102'><span>
==اشاره به جايگاه متقين در روز قيامت ==
==اشاره به جايگاه متقين در روز قيامت ==
إِنَّ المُْتَّقِينَ فى جَنَّتٍ وَ نهَرٍ
إِنَّ المُْتَّقِينَ فى جَنَّتٍ وَ نهَرٍ
يعنى پرهيزكاران در بهشت هايى عظيم الشان و وصف ناپذير و نهرى چنين قرار دارند.
يعنى پرهيزكاران در بهشت هايى عظيم الشان و وصف ناپذير و نهرى چنين قرار دارند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۴۶ </center>
بعضى گفته اند: مراد از «'''نهر'''» جنس نهر است .
بعضى گفته اند: مراد از «'''نهر'''» جنس نهر است .
و بعضى ديگر گفته اند: نهر به معناى سعه و فراخى است .
و بعضى ديگر گفته اند: نهر به معناى سعه و فراخى است .
فى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرِ
فى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرِ
كلمه «'''مقعد'''» به معناى مجلس است ، و «'''مليك '''» - به طورى كه گفته اند - صيغه مبالغه از ملك است ، نه اين كه از ملك به كسره لام باشد، و كسره مذكور را اشباع كرده باشند از اشباع آن يايى پديد آمده باشد، و كلمه «'''مقتدر'''» به معناى قادرى عظيم القدره است ، كه همان خداى سبحان است .
كلمه «'''مقعد'''» به معناى مجلس است ، و «'''مليك '''» - به طورى كه گفته اند - صيغه مبالغه از ملك است ، نه اين كه از ملك به كسره لام باشد، و كسره مذكور را اشباع كرده باشند از اشباع آن يايى پديد آمده باشد، و كلمه «'''مقتدر'''» به معناى قادرى عظيم القدره است ، كه همان خداى سبحان است .
و مراد از كلمه «'''صدق '''» راستى عمل و ايمان متقين ، (و يا به عبارتى ديگر راستگويى متقين در عمل و در ادعاى ايمان است )، بنابر اين اضافه شدن كلمه «'''مقعد'''» بر كلمه «'''صدق '''» از اين بابت است كه ميان مجلس آنان و صدق عمل و ايمانشان رابطه اى هست ، ممكن هم هست مراد از صدق اين باشد كه مقام متقين و هر چه در آن مقام دارند صدقى است خالص و نياميخته با كذب ، حضورى است نياميخته با غيبت ، قربى است كه بعدى با آن نيست ، نعمتى است كه نقمت با آن نيست ، و سرورى است كه غمى با آن نمى باشد، و بقايى است كه فنايى با آن نيست . ممكن هم هست مراد از صدق ، صدق همين خبر باشد، چون جمله در مقام بشارت دادن و وعده جميل به متقين است ، مى فرمايد: اين وعده ها كه داديم مجلسى است صدق و تخلف ناپذير.
و مراد از كلمه «'''صدق '''» راستى عمل و ايمان متقين ، (و يا به عبارتى ديگر راستگويى متقين در عمل و در ادعاى ايمان است )، بنابر اين اضافه شدن كلمه «'''مقعد'''» بر كلمه «'''صدق '''» از اين بابت است كه ميان مجلس آنان و صدق عمل و ايمانشان رابطه اى هست ، ممكن هم هست مراد از صدق اين باشد كه مقام متقين و هر چه در آن مقام دارند صدقى است خالص و نياميخته با كذب ، حضورى است نياميخته با غيبت ، قربى است كه بعدى با آن نيست ، نعمتى است كه نقمت با آن نيست ، و سرورى است كه غمى با آن نمى باشد، و بقايى است كه فنايى با آن نيست . ممكن هم هست مراد از صدق ، صدق همين خبر باشد، چون جمله در مقام بشارت دادن و وعده جميل به متقين است ، مى فرمايد: اين وعده ها كه داديم مجلسى است صدق و تخلف ناپذير.
خط ۱۲۷: خط ۱۲۹:
در روزى كه به سوى آتش با رخساره ها كشيده مى شوند، و هر امرى و هر موجودى هيئت و خصوصيات قالب خود را دارد، و اين همان قدر است ، و اما علّت تامه كه عبارت است از وجود تمامى آنها، يعنى وجود و اجتماع فاعل و ماده و شرط و معد و نبودن مانع ، وقتى محقق شد آن وقت معلول خود ضرورت وجود مى دهد، و اين همان قضايى است كه برگشت ندارد، و ما در تفسير آيات اول سوره اسراء گفتارى درباره قضاء داشتيم ، كه مطالعه آن براى بهتر فهميدن بحث اينجا خالى از فايده نيست ، پس بدانجا نيز مراجعه كنيد.
در روزى كه به سوى آتش با رخساره ها كشيده مى شوند، و هر امرى و هر موجودى هيئت و خصوصيات قالب خود را دارد، و اين همان قدر است ، و اما علّت تامه كه عبارت است از وجود تمامى آنها، يعنى وجود و اجتماع فاعل و ماده و شرط و معد و نبودن مانع ، وقتى محقق شد آن وقت معلول خود ضرورت وجود مى دهد، و اين همان قضايى است كه برگشت ندارد، و ما در تفسير آيات اول سوره اسراء گفتارى درباره قضاء داشتيم ، كه مطالعه آن براى بهتر فهميدن بحث اينجا خالى از فايده نيست ، پس بدانجا نيز مراجعه كنيد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۲}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش