گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۴۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۲}}
__TOC__
__TOC__


خط ۷: خط ۹:
==آيات ۱۵ - ۱ سوره مريم ==
==آيات ۱۵ - ۱ سوره مريم ==
سوره مريم مكى است و ۹۸ آيه دارد
سوره مريم مكى است و ۹۸ آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
كهيعص (۱)
كهيعص (۱)
ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّك عَبْدَهُ زَكرِيَّا(۲)
ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّك عَبْدَهُ زَكرِيَّا(۲)
إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا(۳)
إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا(۳)
قَالَ رَب إِنى وَهَنَ الْعَظمُ مِنى وَ اشتَعَلَ الرَّأْس شيْباً وَ لَمْ أَكن بِدُعَائك رَب شقِيًّا(۴)
قَالَ رَب إِنى وَهَنَ الْعَظمُ مِنى وَ اشتَعَلَ الرَّأْس شيْباً وَ لَمْ أَكن بِدُعَائك رَب شقِيًّا(۴)
وَ إِنى خِفْت الْمَوَلىَ مِن وَرَاءِى وَ كانَتِ امْرَأَتى عَاقِراً فَهَب لى مِن لَّدُنك وَلِيًّا(۵)
وَ إِنى خِفْت الْمَوَلىَ مِن وَرَاءِى وَ كانَتِ امْرَأَتى عَاقِراً فَهَب لى مِن لَّدُنك وَلِيًّا(۵)
يَرِثُنى وَ يَرِث مِنْ ءَالِ يَعْقُوب وَ اجْعَلْهُ رَب رَضِيًّا(۶)
يَرِثُنى وَ يَرِث مِنْ ءَالِ يَعْقُوب وَ اجْعَلْهُ رَب رَضِيًّا(۶)
يَزَكرِيَّا إِنَّا نُبَشرُك بِغُلَمٍ اسمُهُ يحْيى لَمْ نجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سمِيًّا(۷)
يَزَكرِيَّا إِنَّا نُبَشرُك بِغُلَمٍ اسمُهُ يحْيى لَمْ نجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سمِيًّا(۷)
قَالَ رَب أَنى يَكُونُ لى غُلَمٌ وَ كانَتِ امْرَأَتى عَاقِراً وَ قَدْ بَلَغْت مِنَ الْكبرِ عِتِيًّا(۸)
قَالَ رَب أَنى يَكُونُ لى غُلَمٌ وَ كانَتِ امْرَأَتى عَاقِراً وَ قَدْ بَلَغْت مِنَ الْكبرِ عِتِيًّا(۸)
قَالَ كَذَلِك قَالَ رَبُّك هُوَ عَلىَّ هَينٌ وَ قَدْ خَلَقْتُك مِن قَبْلُ وَ لَمْ تَك شيْئاً(۹)
قَالَ كَذَلِك قَالَ رَبُّك هُوَ عَلىَّ هَينٌ وَ قَدْ خَلَقْتُك مِن قَبْلُ وَ لَمْ تَك شيْئاً(۹)
قَالَ رَب اجْعَل لى ءَايَةً قَالَ ءَايَتُك أَلا تُكلِّمَ النَّاس ‍ ثَلَث لَيَالٍ سوِيًّا(۱۰)
قَالَ رَب اجْعَل لى ءَايَةً قَالَ ءَايَتُك أَلا تُكلِّمَ النَّاس ‍ ثَلَث لَيَالٍ سوِيًّا(۱۰)
فخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيهِمْ أَن سبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا(۱۱)
فخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيهِمْ أَن سبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا(۱۱)
يَيَحْيى خُذِ الْكتَب بِقُوَّةٍ وَ ءَاتَيْنَهُ الحُْكْمَ صبِيًّا(۱۲)
يَيَحْيى خُذِ الْكتَب بِقُوَّةٍ وَ ءَاتَيْنَهُ الحُْكْمَ صبِيًّا(۱۲)
وَ حَنَاناً مِّن لَّدُنَّا وَ زَكَوةً وَ كانَ تَقِيًّا(۱۳)
وَ حَنَاناً مِّن لَّدُنَّا وَ زَكَوةً وَ كانَ تَقِيًّا(۱۳)
وَ بَرَّا بِوَلِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُن جَبَّاراً عَصِيًّا(۱۴)
وَ بَرَّا بِوَلِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُن جَبَّاراً عَصِيًّا(۱۴)
وَ سلَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوت وَ يَوْمَ يُبْعَث حَيًّا(۱۵)
وَ سلَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوت وَ يَوْمَ يُبْعَث حَيًّا(۱۵)
ترجمه آيات
ترجمه آيات
بنام خداى رحمان و رحيم ، كاف ، هاء، يا، عين ، صاد (۱)
بنام خداى رحمان و رحيم ، كاف ، هاء، يا، عين ، صاد (۱)
خط ۶۰: خط ۶۲:
در سابق در تفسير آيه اول سوره اعراف گفتيم كه : اين سوره ها از قرآن كريم كه حروف مقطعه بر سر آنها آمده خالى از ارتباطى در ميان مضامين آنها با آن حروف نيست ، پس حروفى كه مشترك ميان چند سوره است كشف مى كند از اين كه مضامين آنها نيز مشترك است .
در سابق در تفسير آيه اول سوره اعراف گفتيم كه : اين سوره ها از قرآن كريم كه حروف مقطعه بر سر آنها آمده خالى از ارتباطى در ميان مضامين آنها با آن حروف نيست ، پس حروفى كه مشترك ميان چند سوره است كشف مى كند از اين كه مضامين آنها نيز مشترك است .
مؤ يد اين معنا مناسبت و همجنسى اى است كه ميان اين سوره و سوره ((ص (( به چشم مى خورد، چون آن سوره نيز داستان انبياء را آورده ، و به زودى - ان شاء اللّه - بحث جامعى در باره حروف مقطعه قرآن و ارتباطى كه هر يك با مطالب سوره خود دارند ايراد نموده ، از نظر خواننده مى گذرانيم ، و در آنجا نيز اين بحث را مطرح مى كنيم كه سوره هايى كه حروف مقطعه مشترك دارند مطالبشان نيز مشترك است ، مانند سوره مورد بحث با سوره ((يس (( كه در هر دو حرف ((ياء(( وجود دارد. و باز مانند اين سوره و سوره شورى كه در هر دو حرف ((ع (( وجود دارد.
مؤ يد اين معنا مناسبت و همجنسى اى است كه ميان اين سوره و سوره ((ص (( به چشم مى خورد، چون آن سوره نيز داستان انبياء را آورده ، و به زودى - ان شاء اللّه - بحث جامعى در باره حروف مقطعه قرآن و ارتباطى كه هر يك با مطالب سوره خود دارند ايراد نموده ، از نظر خواننده مى گذرانيم ، و در آنجا نيز اين بحث را مطرح مى كنيم كه سوره هايى كه حروف مقطعه مشترك دارند مطالبشان نيز مشترك است ، مانند سوره مورد بحث با سوره ((يس (( كه در هر دو حرف ((ياء(( وجود دارد. و باز مانند اين سوره و سوره شورى كه در هر دو حرف ((ع (( وجود دارد.
ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّك عَبْدَهُ زَكرِيَّا
ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّك عَبْدَهُ زَكرِيَّا
ظاهر سياق اين است كه كلمه ((ذكر(( خبرى است براى مبتدائى محذوف ، و مصدرى است در معناى مفعول ، و برگشت معنا از نظر تقدير به ((اين است كه اين خبر رحمت مذكور پروردگار تو است (( و مراد از رحمت ، استجابت دعاى زكريا به وسيله خداى سبحان است كه تفصيل آن از جمله ((اذ نادى ربه (( شروع شده .
ظاهر سياق اين است كه كلمه ((ذكر(( خبرى است براى مبتدائى محذوف ، و مصدرى است در معناى مفعول ، و برگشت معنا از نظر تقدير به ((اين است كه اين خبر رحمت مذكور پروردگار تو است (( و مراد از رحمت ، استجابت دعاى زكريا به وسيله خداى سبحان است كه تفصيل آن از جمله ((اذ نادى ربه (( شروع شده .
إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا
إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا
ظرف ((اذ(( متعلق است به جمله ((رحمة ربك (( و كلمه ((نداء(( و همچنين ((مناداه (( به معناى صدا زدن به آواز بلند است ، در مقابل ((مناجات (( كه به معناى آهسته صدا زدن است .
ظرف ((اذ(( متعلق است به جمله ((رحمة ربك (( و كلمه ((نداء(( و همچنين ((مناداه (( به معناى صدا زدن به آواز بلند است ، در مقابل ((مناجات (( كه به معناى آهسته صدا زدن است .
خواهى گفت : اگر نداء به اين معنا است پس چرا خداى تعالى آن را با وصف ((خفى (( توصيف كرد؟ مى گوييم منافاتى ندارد، زيرا ممكن است همين دعوت با صداى بلند در جايى صورت گيرد كه احدى آن را نشنود، مانند بيابان و امثال آن ، همچنان كه جمله ((فخرج على قومه من المحراب (( هم اشعارى به اين معنا دارد.
خواهى گفت : اگر نداء به اين معنا است پس چرا خداى تعالى آن را با وصف ((خفى (( توصيف كرد؟ مى گوييم منافاتى ندارد، زيرا ممكن است همين دعوت با صداى بلند در جايى صورت گيرد كه احدى آن را نشنود، مانند بيابان و امثال آن ، همچنان كه جمله ((فخرج على قومه من المحراب (( هم اشعارى به اين معنا دارد.
خط ۸۸: خط ۹۰:
<span id='link5'><span>
<span id='link5'><span>
==فرزند خواستن زكريا (عليه السلام ) از خداوند (فهب بى من لدنك وليا يرثنى ...) ==
==فرزند خواستن زكريا (عليه السلام ) از خداوند (فهب بى من لدنك وليا يرثنى ...) ==
فَهَب لى مِن لَّدُنك وَلِيًّا(۵) يَرِثُنى وَ يَرِث مِنْ ءَالِ يَعْقُوب وَ اجْعَلْهُ رَب رَضِيًّا
فَهَب لى مِن لَّدُنك وَلِيًّا(۵) يَرِثُنى وَ يَرِث مِنْ ءَالِ يَعْقُوب وَ اجْعَلْهُ رَب رَضِيًّا
اين همان دعائى است كه گفتيم براى اداى آن زمينه چينى كرد، و در آن موهبت الهيى را كه درخواست كرد مقيد به قيد ((من لدنك (( نمود، چون از اسباب عادى ماءيوس شده بود. يكى از اسباب عادى كه در اختيار او و هر فرد ديگرى است استعداد شوهر است كه آنجناب اين استعداد را به خاطر پيرى از دست داده بود. يكى ديگر استعداد همسر است براى باردار شدن كه وى اين را هم نداشت ، زيرا همسرش در جوانى عاقر بود تا چه رسد به امروز كه پيرى سالخورده شده .
اين همان دعائى است كه گفتيم براى اداى آن زمينه چينى كرد، و در آن موهبت الهيى را كه درخواست كرد مقيد به قيد ((من لدنك (( نمود، چون از اسباب عادى ماءيوس شده بود. يكى از اسباب عادى كه در اختيار او و هر فرد ديگرى است استعداد شوهر است كه آنجناب اين استعداد را به خاطر پيرى از دست داده بود. يكى ديگر استعداد همسر است براى باردار شدن كه وى اين را هم نداشت ، زيرا همسرش در جوانى عاقر بود تا چه رسد به امروز كه پيرى سالخورده شده .
و اگر از خدا وليىّ درخواست كرد بدين جهت بود كه ولى هر كس ‍ عبارت است از آن شخصى كه متولى و عهده دار كار او باشد، و ولىّ ميت آن كسى است كه به امر او قيام مى كند، و جانشين او در ارثيه اش مى شود. كلمه ((آل (( در آل يعقوب به معناى خاصه ، يعنى كسانى است كه امرشان به او محول است ، مانند فرزندان و خويشاوندان و سايران . و بعضى گفته اند اين كلمه در اصل اهل بوده . و منظور از ((يعقوب (( - به طورى كه گفته شده - فرزند اسحاق بن ابراهيم (عليهماالسلام ) است . و بعضى گفته اند مراد يعقوب بن ماثان برادر عمران بن ماثان پدر مريم است ، و همسر زكريا خواهر مريم بوده . و بنابراين معناى ((يرثنى و يرث من آل يعقوب (( اين مى شود كه : از من و از همسرم كه يكى از افراد خاندان يعقوب است ارث ببرد. آن وقت مناسب تر اين است كه بگوييم كلمه ((من (( در جمله ((من آل يعقوب (( براى تبعيض ‍ است ، هر چند كه اگر ابتدائيه هم بگيريم صحيح است .
و اگر از خدا وليىّ درخواست كرد بدين جهت بود كه ولى هر كس ‍ عبارت است از آن شخصى كه متولى و عهده دار كار او باشد، و ولىّ ميت آن كسى است كه به امر او قيام مى كند، و جانشين او در ارثيه اش مى شود. كلمه ((آل (( در آل يعقوب به معناى خاصه ، يعنى كسانى است كه امرشان به او محول است ، مانند فرزندان و خويشاوندان و سايران . و بعضى گفته اند اين كلمه در اصل اهل بوده . و منظور از ((يعقوب (( - به طورى كه گفته شده - فرزند اسحاق بن ابراهيم (عليهماالسلام ) است . و بعضى گفته اند مراد يعقوب بن ماثان برادر عمران بن ماثان پدر مريم است ، و همسر زكريا خواهر مريم بوده . و بنابراين معناى ((يرثنى و يرث من آل يعقوب (( اين مى شود كه : از من و از همسرم كه يكى از افراد خاندان يعقوب است ارث ببرد. آن وقت مناسب تر اين است كه بگوييم كلمه ((من (( در جمله ((من آل يعقوب (( براى تبعيض ‍ است ، هر چند كه اگر ابتدائيه هم بگيريم صحيح است .
خط ۱۲۸: خط ۱۳۰:
و اگر قيد ((يرثنى (( را اضافه كرده مقصود اصلى وى ارث بردن نبوده بلكه خواسته است كلمه ((ولى (( را كه يك معنائى است عام و داراى مصاديقى مختلف تفسير كند، چون اين گونه كلمات در يكى از معانيش ‍ متعين نمى شود مگر به وسيله قرينه ، و همچنانكه در آيه ((و ما كان لهم من اولياء ينصرونهم (( قرينه ((ينصرونهم (( را آورد تا ولايت را در يكى از معانيش كه همان نصرت است متعين سازد.
و اگر قيد ((يرثنى (( را اضافه كرده مقصود اصلى وى ارث بردن نبوده بلكه خواسته است كلمه ((ولى (( را كه يك معنائى است عام و داراى مصاديقى مختلف تفسير كند، چون اين گونه كلمات در يكى از معانيش ‍ متعين نمى شود مگر به وسيله قرينه ، و همچنانكه در آيه ((و ما كان لهم من اولياء ينصرونهم (( قرينه ((ينصرونهم (( را آورد تا ولايت را در يكى از معانيش كه همان نصرت است متعين سازد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۴۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۲}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش