۱۶٬۹۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
<span id='link125'><span> | <span id='link125'><span> | ||
مؤلف: صاحب المنار، در بعضى از كلماتش گفته است: | مؤلف: صاحب المنار، در بعضى از كلماتش گفته است: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۳۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۳۵ </center> | ||
كه اين نص صريح، تأويلى را كه شيعيان از كلمۀ «مِنّى» كرده و گفته اند معنايش اين است كه «نفس على، مثل نفس رسول الله «صلى الله عليه و آله» است، و على، مثل او بوده و از ساير صحابه افضل است»، باطل مى سازد. | جملۀ «أو رَجُلٌ مِنّى: و يا مردى از خاندان من» كه در روايت سدى آمده، در روايات ديگرى كه طبرى و ديگران نقل كرده اند، تفسير شده. چون در آن روايات آمده: «أو رَجُلٌ مِن أهلِ بَيتِى: و يا مردى از اهل بيتم»، كه اين نص صريح، تأويلى را كه شيعيان از كلمۀ «مِنّى» كرده و گفته اند معنايش اين است كه «نفس على، مثل نفس رسول الله «صلى الله عليه و آله» است، و على، مثل او بوده و از ساير صحابه افضل است»، باطل مى سازد. | ||
رواياتى كه وى مى گويد طبرى و ديگران آورده اند، همان رواياتى است كه قبلا نقل كرده و گفته بود: احمد، به سند حسن، از انس روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، آيات برائت را به ابوبكر داد و او را روانه كرد، و وقتى ابوبكر به ذى الحليفه رسيد، پيامبر فرمود: «اين رسالت را ابلاغ نمى كند، مگر من و يا مردى از اهل بيتم»، و آنگاه آيات برائت را به على واگذار كرد و او را روانه ساخت. | رواياتى كه وى مى گويد طبرى و ديگران آورده اند، همان رواياتى است كه قبلا نقل كرده و گفته بود: احمد، به سند حسن، از انس روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، آيات برائت را به ابوبكر داد و او را روانه كرد، و وقتى ابوبكر به ذى الحليفه رسيد، پيامبر فرمود: «اين رسالت را ابلاغ نمى كند، مگر من و يا مردى از اهل بيتم»، و آنگاه آيات برائت را به على واگذار كرد و او را روانه ساخت. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۳: | ||
و بر كسى پوشيده نيست كه اين روايت، همان روايتى است كه ما قبلا آن را از انس نقل كرديم و در آن داشت: «أو رَجُلٌ مِن أهلِى»، و اين مقدار تفاوت در «اهل من» و «اهل بيتم»، ناشى از اين است كه راويان حديث، روايت را نقل به معنا كرده اند. | و بر كسى پوشيده نيست كه اين روايت، همان روايتى است كه ما قبلا آن را از انس نقل كرديم و در آن داشت: «أو رَجُلٌ مِن أهلِى»، و اين مقدار تفاوت در «اهل من» و «اهل بيتم»، ناشى از اين است كه راويان حديث، روايت را نقل به معنا كرده اند. | ||
و اولين اشكالى كه به كلام صاحب المنار وارد است، اين است كه: | * و اولين اشكالى كه به كلام صاحب المنار وارد است، اين است كه: | ||
اشكال دومى كه به گفتار وى وارد است، اين است كه: همان طورى كه روشن شد، روايت مذكور، نقل به معنا شده، با اين وصف، به خاطر بعض الفاظى كه در آن است، صلاحيت ندارد بيشتر و معظم روايات صحيحى را كه شيعه و سنىّ در باره عبارت وحى اتفاق دارند، به وسيله آن تفسير كرد. | جملۀ «أو رَجُلٌ مِنّى»، آن طور كه وى ادعا كرده كه تنها در روايات سدى آمده و آن را هم ضعيف دانسته، نيست. زيرا اصل و ريشه آن عبارت وحى است، كه معظم روايات صحيح و زياد آن را اثبات نموده است، و روايتى كه دارد: «مِن أهلِ بَيتِى» و مشارٌ اليه آن را روايات زياد وانمود كرده، فقط يك روايت است، آن هم روايت انس است كه تازه در نقل ديگرى، به جاى «مِن أهلِ بَيتِى»، در همان روايت نيز «مِن أهلِى» آمده. | ||
* اشكال دومى كه به گفتار وى وارد است، اين است كه: | |||
همان طورى كه روشن شد، روايت مذكور، نقل به معنا شده، با اين وصف، به خاطر بعض الفاظى كه در آن است، صلاحيت ندارد بيشتر و معظم روايات صحيحى را كه شيعه و سنىّ در باره عبارت وحى اتفاق دارند، به وسيله آن تفسير كرد. | |||
علاوه، اگر صحيح باشد كه عبارت «أو رَجُلٌ مِنكَ» و يا «أو رَجُلٌ مِنّى» را، كه گفتيم در معظم روايات آمده، با عبارت «رَجُلٌ مِن أهلِ بَيتِى»، كه در يك روايت، آن هم به يك نقل آمده، تفسير كرد، چرا صحيح نباشد اين دو دسته روايات، به روايات ابوسعيد خدرى سابق كه داشت: «يَا عَلِىُّ إنَّهُ لَا يُؤدِّى عَنِّى إلّا أنَا أو أنتَ» تفسير نمود؟ | علاوه، اگر صحيح باشد كه عبارت «أو رَجُلٌ مِنكَ» و يا «أو رَجُلٌ مِنّى» را، كه گفتيم در معظم روايات آمده، با عبارت «رَجُلٌ مِن أهلِ بَيتِى»، كه در يك روايت، آن هم به يك نقل آمده، تفسير كرد، چرا صحيح نباشد اين دو دسته روايات، به روايات ابوسعيد خدرى سابق كه داشت: «يَا عَلِىُّ إنَّهُ لَا يُؤدِّى عَنِّى إلّا أنَا أو أنتَ» تفسير نمود؟ | ||
خط ۵۱: | خط ۵۶: | ||
<span id='link126'><span> | <span id='link126'><span> | ||
اشكال سومى كه به گفتار صاحب المنار متوجه است، اين است كه: وى گمان كرده استفاده اين معنا كه «على «عليه السلام»، به منزله نفس رسول خدا «صلى الله عليه و آله» است»، مستند به صرف اين است كه فرمود: «رَجُلٌ مِنّى»، آنگاه پيش خود گفته: صرف اين كه كسى بگويد: «فلانى از من است»، دلالت ندارد بر اين كه فلانى در همه شؤون، به منزله نفس او است، و بيش از اين را نمى رساند كه يك نوع اتصال و اتباع ميان من و او هست، همچنان كه در گفتار ابراهيم آمده كه گفت: «فَمَن تَبِعَنِى فَإنَّهُ مِنّى»، مگر اين كه قرينه ديگرى در كار باشد و بيش از اين را برساند، مانند آيه: «وَ مَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَإنَّهُ مِنهُم». | * اشكال سومى كه به گفتار صاحب المنار متوجه است، اين است كه: | ||
وى گمان كرده استفاده اين معنا كه «على «عليه السلام»، به منزله نفس رسول خدا «صلى الله عليه و آله» است»، مستند به صرف اين است كه فرمود: «رَجُلٌ مِنّى»، آنگاه پيش خود گفته: صرف اين كه كسى بگويد: «فلانى از من است»، دلالت ندارد بر اين كه فلانى در همه شؤون، به منزله نفس او است، و بيش از اين را نمى رساند كه يك نوع اتصال و اتباع ميان من و او هست، همچنان كه در گفتار ابراهيم آمده كه گفت: «فَمَن تَبِعَنِى فَإنَّهُ مِنّى»، مگر اين كه قرينه ديگرى در كار باشد و بيش از اين را برساند، مانند آيه: «وَ مَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَإنَّهُ مِنهُم». | |||
بلكه ما آن را از مجموع جملۀ «رَجُلٌ مِنكَ»، يا «رَجُلٌ مِنّى»، با قرينه «لَا يُؤدِّى عَنكَ إلّا أنتَ» استفاده كرديم، به همان بيانى كه در سابق گذشت، و در اين استفاده، فرقى نيست چه اين كه عبارت روايت «رَجُلٌ مِنّى» باشد، و چه «رَجُلٌ مِنكَ»، و چه «رَجُلٌ مِن أهلِى»، و چه «رَجُلٌ مِن أهلِ بَيتِى». علاوه بر اين كه اگر منظور صرف پيروى بود، ابوبكر هم در خطاب پيروى از رسول خدا «صلى الله عليه و آله» بود، ديگر معنا نداشت آيات برائت را از او بگيرد و به على «عليه السلام» واگذار كند و بفرمايد: «دستور آمده كه جز خودم، و يا مردى از پيروانم، آن را ابلاغ نكند». | بلكه ما آن را از مجموع جملۀ «رَجُلٌ مِنكَ»، يا «رَجُلٌ مِنّى»، با قرينه «لَا يُؤدِّى عَنكَ إلّا أنتَ» استفاده كرديم، به همان بيانى كه در سابق گذشت، و در اين استفاده، فرقى نيست چه اين كه عبارت روايت «رَجُلٌ مِنّى» باشد، و چه «رَجُلٌ مِنكَ»، و چه «رَجُلٌ مِن أهلِى»، و چه «رَجُلٌ مِن أهلِ بَيتِى». علاوه بر اين كه اگر منظور صرف پيروى بود، ابوبكر هم در خطاب پيروى از رسول خدا «صلى الله عليه و آله» بود، ديگر معنا نداشت آيات برائت را از او بگيرد و به على «عليه السلام» واگذار كند و بفرمايد: «دستور آمده كه جز خودم، و يا مردى از پيروانم، آن را ابلاغ نكند». | ||
خط ۵۹: | خط ۶۶: | ||
<span id='link127'><span> | <span id='link127'><span> | ||
اشكال چهارم اين كه: وى، در بحث خود از روايات داله بر اين كه اهل بيت رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، على و فاطمه و حسنين بوده و نه غير، اسمى نبرده، و به روى خود نياورده كه اصلا چنين اخبارى هم در مسأله وجود دارد، و حال آن كه اين روايات، همه صحيحه و علاوه بالغ به حد تواتر است، و ما بعضى از آن ها را در تفسير آيه مباهله ايراد كرديم، و قسمت عمده آن ها را، به زودى در بحث از آيه تطهير ايراد خواهيم نمود - إن شاء الله. | * اشكال چهارم اين كه: | ||
وى، در بحث خود از روايات داله بر اين كه اهل بيت رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، على و فاطمه و حسنين بوده و نه غير، اسمى نبرده، و به روى خود نياورده كه اصلا چنين اخبارى هم در مسأله وجود دارد، و حال آن كه اين روايات، همه صحيحه و علاوه بالغ به حد تواتر است، و ما بعضى از آن ها را در تفسير آيه مباهله ايراد كرديم، و قسمت عمده آن ها را، به زودى در بحث از آيه تطهير ايراد خواهيم نمود - إن شاء الله. | |||
و از آن جایى كه آن روز، در ميان اهل بيت، غير از على «عليه السلام»، مردى نبوده، قهرا برگشت معناى كلمۀ «مردى»، به همان حضرت خواهد بود، و در نتيجه برگشت اين اشكال به همان اشكال قبلى خواهد شد كه گفتيم همه آن تعبيرات، به فرضى كه صحيح باشد، كنايه از على «عليه السلام» است. | و از آن جایى كه آن روز، در ميان اهل بيت، غير از على «عليه السلام»، مردى نبوده، قهرا برگشت معناى كلمۀ «مردى»، به همان حضرت خواهد بود، و در نتيجه برگشت اين اشكال به همان اشكال قبلى خواهد شد كه گفتيم همه آن تعبيرات، به فرضى كه صحيح باشد، كنايه از على «عليه السلام» است. |
ویرایش