گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
<span id='link24'><span>
<span id='link24'><span>


==علت اين كه مشركان به رسول اللّه گفتند: «قرآنى ديگر بياور، يا اين قرآن راتبديل كن»==
==چرا مشركان به پیامبر «ص» گفتند: «قرآنى ديگر بياور، يا اين قرآن را تبديل كن»==
«'''وَ إِذَا تُتْلى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَتٍ قَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْءَانٍ غَيرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ'''»:
«'''وَ إِذَا تُتْلى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ'''»:


مردمى كه در اين آيه سخن از ايشان رفته ، مردمى بت پرست بودند كه بتها را مقدس شمرده ، و پرستش مى كردند، و يكى از سنتهاى آنان فرورفتگى در مظالم و گناهان و ارتكاب معاصى بوده است ، و قرآن كريم از همه اينها نهى مى كند، و به توحيد خداى تعالى و ترك شرك و پرستش خداى تعالى دعوت مى كند، پرستشى توام با منزه داشتن خود از ظلم و فسق و پيروى شهوات.
مردمى كه در اين آيه، از ايشان سخن رفته، مردمى بت پرست بودند كه بت ها را مقدس شمرده و پرستش مى كردند. و يكى از سنت هاى آنان، فرورفتگى در مظالم و گناهان و ارتكاب معاصى بوده است، و قرآن كريم، از همه اين ها نهى مى كند، و به توحيد خداى تعالى و ترك شرك و پرستش خداى تعالى، دعوت مى كند. پرستشى توأم با منزه داشتن خود از ظلم و فسق و پيروى شهوات.


و معلوم است كتابى كه چنين وضعى دارد اگر آياتش بر قومى تلاوت شود كه چنين وضعى دارند موافق ميل آنان و هواى نفسشان واقع نمى شود،
و معلوم است كتابى كه چنين وضعى دارد، اگر آياتش بر قومى تلاوت شود كه چنين وضعى دارند، موافق ميل آنان و هواى نفسشان واقع نمى شود، چون آيات اين قرآن، مشتمل بر دعوتى است كه مخالف با شهوات آنان است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۴ </center>
چون آيات اين قرآن مشتمل بر دعوتى است كه مخالف با شهوات آنان است ، پس اگر در پاسخ تلاوت كننده قرآن (رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) بگويند: «ائت بقرآن غير هذا - قرآنى غير اين بياور» مى فهميم كه قرآنى ميخواهند كه مشتمل نباشد بر آنچه كه اين قرآن مشتمل بر آن است ، و اين گفتارشان دلالت دارد بر اينكه قرآنى ميخواهند كه از شرك ورزيدن نهى نكند، و به ترك فحشاء و منكرات دعوت ننمايد، و اگر به دنبال آن درخواست گفتند: «او بدله» معنايش اين است كه حداقل آن آياتى كه موافق آراء و عقايد ما نيست عوض كن تا براى ما قابل قبول شود، مثل اينكه مستمعين يك شاعر و يا قصه گو وقتى شعر و يا قصه او را نمى پسندند مى گويند شعرى ديگر بخوان و قصه اى ديگر بگو، و يا حداقل آن را به بيانى بهتر نقل كن ، طوريكه شنيدنش براى ما شيرين باشد.  
پس اگر در پاسخ تلاوت كننده قرآن - رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» - بگويند: «ائتِ بِقُرآنٍ غَيرِ هَذَا: قرآنى غير اين بياور»، مى فهميم كه قرآنى می خواهند كه مشتمل نباشد بر آنچه كه اين قرآن مشتمل بر آن است.  


بنابراين ، در آيه مورد بحث صاحبان اين سخن ، قرآن كريم را تشبيه به پست ترين سخنان كرده اند، و آن را سخنى پنداشته اند كه صرفا براى سرگرمى سروده شده ، و شنونده فقط از شنيدنش لذت ميبرد و ثمرهاى عملى ندارد، تازه شنونده از آن خوشش نمى آيد و ميگويد اين سخن را رها كن و سخنى ديگر بگو، و يا اگر همين را ميگوئى كلمات آن را عوض كن و طورى بگو كه ما خوشمان آيد.
و اين گفتارشان، دلالت دارد بر اين كه قرآنى می خواهند كه از شرك ورزيدن نهى نكند، و به ترك فحشاء و منكرات دعوت ننمايد. و اگر به دنبال آن درخواست گفتند: «أو بَدِّلهُ»، معنايش اين است كه حداقل آن آياتى كه موافق آراء و عقايد ما نيست، عوض كن، تا براى ما قابل قبول شود.
 
مثل اين كه مستمعين يك شاعر و يا قصه گو، وقتى شعر و يا قصه او را نمى پسندند، مى گويند: شعرى ديگر بخوان و قصه اى ديگر بگو، و يا حداقل آن را به بيانى بهتر نقل كن، طوری كه شنيدنش براى ما، شيرين باشد.
 
بنابراين، در آيه مورد بحث، صاحبان اين سخن، قرآن كريم را به پست ترين سخنان تشبیه كرده اند، و آن را سخنى پنداشته اند كه صرفا براى سرگرمى سروده شده، و شنونده فقط از شنيدنش لذت می برد و ثمره اى عملى ندارد. تازه، شنونده از آن خوشش نمى آيد و می گويد اين سخن را رها كن و سخنى ديگر بگو. و يا اگر همين را می گویى، كلمات آن را عوض كن و طورى بگو كه ما خوشمان آيد.
<span id='link25'><span>
<span id='link25'><span>


با اين بيان روشن مى شود كه اگر بعد از شنيدن تلاوت قرآن گفته اند: «ائت بقرآن غير هذا» خواسته اند رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) قرآنى بر ايشان بياورد كه مشتمل بر معارفى كه اين قرآن مشتمل بر آن است نباشد، اين قرآن را بكلى رها نموده ، قرآنى ديگر بياورد.  
با اين بيان روشن مى شود كه اگر بعد از شنيدن تلاوت قرآن گفته اند: «ائتِ بِقُرآنٍ غَير هَذَا»، خواسته اند رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، قرآنى بر ايشان بياورد، كه مشتمل بر معارفى كه اين قرآن مشتمل بر آن است، نباشد. اين قرآن را بكلّى رها نموده، قرآنى ديگر بياورد.
 
و اگر به دنبال آن پيشنهاد گفته اند: «أو بَدِّلهُ»، منظورشان اين بوده كه قرآن موجود همچنان بماند، ولى رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، آن قسمت از آيات آن را كه مخالف با هوا و ميل ايشان است، بردارد و به جايش، آياتى بگذارد كه موافق ميل آنان باشد.
 
پس، فرق بين تعبير «قرآنى غير اين بياور»، و تعبير «و يا آن را عوض كن»، روشن گرديد.  


و اگر به دنبال آن پيشنهاد گفته اند: «او بدله» منظورشان اين بوده كه قرآن موجود همچنان بماند، ولى رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) آن قسمت از آيات آن را كه مخالف با هوى و ميل ايشان است بردارد، و به جايش آياتى بگذارد كه موافق ميل آنان باشد.  
پس اين كه بعضى از مفسران، در معناى اين دو تعبير گفته اند: «جملۀ اول، پيشنهاد آوردن يك قرآن ديگر است، و پيشنهاد دوم، اين است كه قرآن اولى، بكلّى از بين برود»، توجيه درستى نيست.  


پس ، فرق بين تعبير قرآنى غير اين بياور و تعبير و يا آن را عوض كن روشن گرديد. پس اينكه بعضى از مفسرين در معناى اين دو تعبير گفته اند: جمله اول پيشنهاد آوردن يك قرآن ديگر است ، و پيشنهاد دوم اين است كه قرآن اولى بكلى از بين برود توجيه درستى نيست ، براى اينكه ما بطور قطع مى دانيم كه مشركين نخواسته اند كه رسول خدا همراه اين قرآن قرآنى ديگرى بياورد تا داراى دو قرآن شوند. و همچنين توجيه ديگرى كه ذيلا از يكى از مفسرين نقل مى شود صحيح نيست ،
براى اين كه ما به طور قطع مى دانيم كه مشركان نخواسته اند كه رسول خدا، همراه اين قرآن، قرآنى ديگرى بياورد تا داراى دو قرآن شوند. و همچنين توجيه ديگرى كه ذيلا از يكى از مفسران نقل مى شود، صحيح نيست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۵ </center>
آن مفسر گفته است: «منظور مشركين در هر دو تعبير يك چيز است ، چه اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه  و آله وسلم ) اين قرآن را كنار بگذارد و قرآنى ديگر بياورد، و چه اينكه اين قرآن را باقى بگذارد و تنها آياتى از آن را بردارد، غرض آنان حاصل است و آن آزمايش و نيرنگ زدن به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) بوده است ، خواسته اند آن جناب يكى از اين دو پيشنهاد را بپذيرد و مشركين پذيرش آن جناب را نقض بر ادعاى خود او گرفته بگويند: چگونه ادعا ميكنى كه اين كلام خداست ، بعد آن را بكلى كنار ميگذارى، و يا آياتى از آن را تغيير ميدهى ؟
آن مفسّر گفته است:  
 
«منظور مشركان، در هر دو تعبير يك چيز است. چه اين كه رسول خدا «صلى اللّه عليه  و آله و سلم»، اين قرآن را كنار بگذارد و قرآنى ديگر بياورد. و چه اين كه اين قرآن را باقى بگذارد و تنها آياتى از آن را بردارد، غرض آنان حاصل است و آن، آزمايش و نيرنگ زدن به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» بوده است. خواسته اند آن جناب، يكى از اين دو پيشنهاد را بپذيرد و مشركان، پذيرش آن جناب را نقض بر ادعاى خود او گرفته، بگويند: چگونه ادعا می كنى كه اين كلام خداست، بعد آن را بكلّى كنار می گذارى، و يا آياتى از آن را تغيير می دهى؟
 
توضيح اين كه:
 
مشركان، وقتى با تلاوت رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به دعوت قرآن آشنا شدند، و وقتى شنيدند كه قرآن ايشان را تحدى كرده (يعنى گفته است اگر ترديد داريد در اين كه قرآن، كلام خداى تعالى است و احتمال می دهيد كلام يك انسان باشد، همه انسان ها جمع شويد و مثل آن را بياوريد)، همچنان در ترديد بوده اند، كه قرآن، كلام خدا و يا كلام خود رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است. چون رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در نظر آنان، جزو فصحاء نبوده، و يا لااقل در فصاحت و بلاغت و علم، مافوق فصحاى معروف آنان نبوده، پس چگونه ممكن است كلامى بياورد كه همۀ فصحاى عرب، از آوردن مثلش عاجز باشند. چه رسد به اين كه از نظر آنان، مادون فصحاء و خطباى سخنور آنان بوده است؟


توضيح اينكه: مشركين وقتى با تلاوت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به دعوت قرآن آشنا شدند، و وقتى شنيدند كه قرآن ايشان را تحدى كرده (يعنى گفته است اگر ترديد داريد در اينكه قرآن كلام خداى تعالى است و احتمال ميدهيد كلام يك انسان باشد، همه انسانها جمع شويد و مثل آن را بياوريد) همچنان در ترديد بوده اند، كه قرآن كلام خدا و يا كلام خود رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) است ، چون رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در نظر آنان جزو فصحاء نبوده ، و يا لااقل در فصاحت و بلاغت و علم ، ما فوق فصحاى معروف آنان نبوده ، پس چگونه ممكن است كلامى بياورد كه همه فصحاى عرب از آوردن مثلش عاجز باشند، چه رسد به اينكه از نظر آنان مادون فصحاء و خطباى سخنور آنان بوده است؟
لاجرم در صدد برآمده اند آن جناب را با اين پيشنهاد بيازمايند، تا اگر پيشنهاد را پذيرفت و قرآن را، به قرآنى ديگر و يا بعضى از آياتش را به آياتى ديگر تبديل كرد، يقه اش را بگيرند كه پس چرا ادعاء مى كردى كه اين كلام خداست، و معلوم كنند كه پس آن جناب، پيامبر و كلامش وحى نيست، بلكه نهايت درجه فرقش با سايرين، داشتن نوعى از بيان است كه ناشى می شود از نفسيت و معنويت خاصى در او، كه مشركان تاكنون از آن اطلاع نداشتند، و با امتحان فوق، برايشان روشن شده، همان طور كه مردم معمولى، از رموز و اسباب سحر آگاه نيستند».


لاجرم در صدد برآمده اند آن جناب را با اين پيشنهاد بيازمايند، تا اگر پيشنهاد را پذيرفت ، و قرآن را به قرآنى ديگر و يا بعضى از آياتش را به آياتى ديگر تبديل كرد، يقه اش را بگيرند كه پس چرا ادعاء مى كردى كه اين كلام خداست، و معلوم كنند كه پس ‍ آن جناب پيامبر و كلامش وحى نيست ، بلكه نهايت درجه فرقش با سايرين، داشتن نوعى از بيان است كه ناشى ميشود از نفسيت و معنويت خاصى در او كه مشركين تاكنون از آن اطلاع نداشتند، و با امتحان فوق برايشان روشن شده ، همانطور كه مردم معمولى از رموز و اسباب سحر آگاه نيستند».
اين توجيه، صرف نظر از اين كه آخرش، مناقض با اولش است (از يك طرف می گويد: مشركان، تحدّى را قبول داشتند، و قبول داشتند كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، از فصحاى عرب نبوده، و از طرف ديگر می گويد: ترديد داشتند در اين كه كلام خداست و يا كلام خود اوست)، با پاسخى كه خداى تعالى، به رسول گرامى اش تلقين نموده، نمی سازد.  


اين توجيه صرفنظر از اينكه آخرش مناقض با اولش است (از يك طرف ميگويد: مشركين تحدّى را قبول داشتند، و قبول داشتند كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) از فصحاى عرب نبوده ، و از طرف ديگر ميگويد: ترديد داشتند در اينكه كلام خداست و يا كلام خود او است )، با پاسخى كه خداى تعالى به رسول گرامى اش تلقين نموده نميسازد، زيرا به گفته اين مفسر درخواست مشركين يك درخواست جدى نبوده ، و نميخواستند اگر فلان جور پاسخ شنيدند ايمان بياورند، بلكه داعى آنان صرف امتحان بوده ، و خداى تعالى هرگز پاسخ چنين درخواستى را نمى دهد،
زيرا به گفتۀ اين مفسر، درخواست مشركان، يك درخواست جدّى نبوده و نمی خواستند اگر فلان جور پاسخ شنيدند، ايمان بياورند، بلكه داعى آنان، صرف امتحان بوده و خداى تعالى، هرگز پاسخ چنين درخواستى را نمى دهد. و ما مى بينيم كه در پاسخ اين درخواست حجى جدّى، به پيغمبرش تلقين فرموده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۶ </center>
و ما مى بينيم كه در پاسخ اين درخواست حجى جدى به پيغمبرش تلقين فرموده است. قبل از اين آيه ، مردم مخاطب قرار گرفته بودند، و خداى تعالى روى سخن به آنان نموده و فرموده بود: «ثم جعلناكم خلائف...»، و در آيه مورد بحث غايب به حسابشان آورده ، مى فرمايد: «و چون آيات ما بر آنان تلاوت مى شود چنين و چنان مى گويند»، و ظاهرا نكته اين التفات زمينه چينى باشد براى اينكه بعد از نقل درخواست آنان امر خود را به رسول گرامى اش القاء كند، و بفرمايد: «قل ما يكون لى ان ابدله...». چون اگر در اين آيه نيز خطاب را متوجه مردم مى كرد ديگر ممكن نبود خطاب را متوجه رسول گرامى خود كند.
قبل از اين آيه، مردم مخاطب قرار گرفته بودند، و خداى تعالى، روى سخن به آنان نموده و فرموده بود: «ثُمّ جَعَلنَاكُم خَلَائِفَ...»، و در آيه مورد بحث، غايب به حسابشان آورده، مى فرمايد: «و چون آيات ما بر آنان تلاوت مى شود، چنين و چنان مى گويند».
 
و ظاهرا نكتۀ اين التفات، زمينه چينى باشد براى اين كه بعد از نقل درخواست آنان، امر خود را به رسول گرامى اش القاء كند و بفرمايد: «قُل مَا يَكُونُ لِى أن أُبَدِّلَهُ...». چون اگر در اين آيه نيز، خطاب را متوجه مردم مى كرد، ديگر ممكن نبود خطاب را متوجه رسول گرامى خود كند.


«'''قُلْ مَا يَكُونُ لى أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاى نَفْسى إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا يُوحَى إِلىَّ ...'''»:
«'''قُلْ مَا يَكُونُ لى أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاى نَفْسى إِنْ أَتَّبِعُ إِلّا مَا يُوحَى إِلىَّ ...'''»:


كلمه «تلقاء» - به كسره «تا» - مانند كلمه «'''لقاء'''» مصدر است ، و هر دو به معناى ديدار كردن است ، نظير «تبيان» و «بيان»، البته به عنوان ظرف نيز استعمال مى شود (كه در اين صورت معناى نزد را مى دهد، همچنانكه در آيه مورد بحث به اين معنا آمده است ).
كلمۀ «تلقاء» - به كسره «تا» - مانند كلمه «لقاء»، مصدر است و هر دو، به معناى ديدار كردن است، نظير «تبيان» و «بيان». البته به عنوان ظرف نيز استعمال مى شود (كه در اين صورت، معناى «نزد» را مى دهد، همچنان كه در آيه مورد بحث، به اين معنا آمده است).
<span id='link26'><span>
<span id='link26'><span>


۱۶٬۹۰۷

ویرایش