۱۶٬۳۰۱
ویرایش
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
<span id='link316'><span> | <span id='link316'><span> | ||
==مراد از | ==مراد از اين كه: در قيامت، از هر امتى، شهيدى مبعوث مى گردد == | ||
و در | و در جملۀ «وَ يَومَ نَبعَثُ مِن كُلّ أُمَّةٍ شَهِيداً'''» از سياق به دست مى آيد كه مراد از اين «يَوم»، روز قيامت، و مراد از اين «شُهَداء» كه خدا هر يك را از يك امتى مبعوث مى كند، گواهان اعمال است كه حقايق اعمال امت خود را ضبط كرده اند، و در آن روز، از ايشان استشهاد مى شود، و ايشان شهادت مى دهند. | ||
و | و ما در تفسير آيه «لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيكُم شَهِيداً'''»، در جلد اول اين كتاب، در معناى اين شهادت مقدارى بحث كرديم. | ||
و در جمله | و از لفظ آيه شريفه هيچ بر نمى آيد كه مراد از «شهيد» هر امت، پيغمبر آن امت است. و نيز بر نمى آيد كه مراد از «امت»، امت آن پيغمبر است، بلكه احتمال هم مى رود كه مراد از «شهيد»، غير از پيغمبر و شخصى نظير امام باشد. همچنان كه آيه سوره «بقره»، و همچنين آيه «وَ جِئَ بِالنَّبِيّينَ وَ الشُّهَدَاء»، دليل بر اين احتمال است. و بنابراين، مراد از «بِكُلّ أُمّةٍ»، امت و اهل زمان هر شهيد برانگيخته شده خواهد بود. | ||
و در جمله «ثُمَّ لَا يُؤذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ...»، ذكر مبعوث كردن شهيد هر امت، دليل بر اين است كه شهيدان و گواهان مورد بحث، عليه امت خود شهادت مى دهند كه در دنيا چه كارهايى كردند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۶۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۶۰ </center> | ||
و نيز قرينه است بر | و نيز قرينه است بر اين كه لابد مراد از اين كه فرمود «به كفار اجازه داده نمى شود»، اين است كه اجازه سخن گفتن و عذر خواستن داده نمى شود، و اگر اجازه شان نمى دهند، براى اين است كه زمينه و فرصت براى اداى شهادت شهود فراهم شود. خلاصه امت ساكت شوند، تا گواهان، گواهى خود را بدهند. همچنان كه آيات ديگرى نيز اشاره اى بر اين دارد، مانند آيه: «اليَومَ نَختِمُ عَلَى أفوَاهِهِم وَ تُكَلِّمُنَا أيدِيهِم وَ تَشهَدُ أرجُلُهُم»، و آيه «هَذَا يَومُ لَا يَنطِقُون وَ لَا يُؤذَنُ لَهُم فَيَعتَذِرُونَ». | ||
<span id='link317'><span> | <span id='link317'><span> | ||
==قيامت روز پاداش و كيفر است نه روز عمل و راهى به بازگشت از آن به حيات ذنيوى نيست == | ==قيامت روز پاداش و كيفر است نه روز عمل و راهى به بازگشت از آن به حيات ذنيوى نيست == | ||
علاوه بر اين ، سياق جمله مورد بحث افاده مى كند كه مراد از جمله مذكور اين است كه اجازه شان نمى دهند كه با زدن حرفهايى و بكار بردن حيله هايى شر قيامت را از خود دور كنند، و خلاصه مى خواهد برساند كه هيچ راهى به تدارك مافات و اصلاح آنچه از اعمال دنيائيشان فاسد گشته ندارند و اين اصلاح و تدارك ناگزير به يكى از دو راه است ، يا به عذر خواهى و يا به اينكه اجازه شان بدهند كه برگردند و از ابتدا شروع به عمل صالح كنند، راه دومى را جمله «'''و لا هم يستعتبون '''» بسته است ، و راه اول را هم كه عذر خواهى باشد جمله «'''ثم لا يؤ ذن '''» سد نموده است . | علاوه بر اين ، سياق جمله مورد بحث افاده مى كند كه مراد از جمله مذكور اين است كه اجازه شان نمى دهند كه با زدن حرفهايى و بكار بردن حيله هايى شر قيامت را از خود دور كنند، و خلاصه مى خواهد برساند كه هيچ راهى به تدارك مافات و اصلاح آنچه از اعمال دنيائيشان فاسد گشته ندارند و اين اصلاح و تدارك ناگزير به يكى از دو راه است ، يا به عذر خواهى و يا به اينكه اجازه شان بدهند كه برگردند و از ابتدا شروع به عمل صالح كنند، راه دومى را جمله «'''و لا هم يستعتبون '''» بسته است ، و راه اول را هم كه عذر خواهى باشد جمله «'''ثم لا يؤ ذن '''» سد نموده است . |
ویرایش