۱۶٬۸۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
<span id='link160'><span> | <span id='link160'><span> | ||
==بحث روايتى == | ==بحث روايتى == | ||
در مجمع | در مجمع البيان، پيرامون سبب نزول آيه «وَ إن كَادُوا لَيَفتِنُونَكَ عَنِ الَّذِى أوحَينَا إلَيك...» گفته است كه: | ||
مشركان به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» گفتند از بدگویى و توهين به خدايان ما و احمقانه خواندن عقايد ما دست بردار، و اين اطرافيانت را كه همه از طبقه فقراء و بردگان متعفن هستند، از دور خود دور كن، تا ما به تو نزديك شويم، و به گفتارت گوش بدهيم. و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» از شنيدن اين پيشنهاد، به مسلمان شدن آنان اميدوار شد، و لذا آيات مذكور نازل گرديد. | |||
و اما روايتى كه از ابن عباس آورده كه گفته است | مؤلف: در الدر المنثور هم، قريب به اين معنا را از ابن ابى حاتم از سعيد بن نفير روايت كرده. | ||
و اما روايتى كه از ابن عباس آورده كه گفته است: | |||
«امية بن خلف و ابوجهل بن هشام و مردانى ديگر از قريش، نزد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» آمده و گفتند: بيا خدايان ما را دست بكش و زيارت كن، تا ما هم به دين تو در آیيم. و چون رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» از كناره گيرى فاميلش ناراحت بود و به اسلام آن ها علاقه زيادى داشت، دلش به حال آنان سوخت. در نتيجه، اين آيه تا جمله «نَصِيراً» نازل شد»، روايت قابل اعتمادى نيست. چون با ظاهر آيات نمى سازد. | |||
آرى، آيات از نزديك شدن به ركون (ميل) نهى مى كند، تا چه رسد به ركون (خود ميل). | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۴۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۴۵ </center> | ||
و | و همچنين، آن روايتى كه طبرى و ابن مردويه، از ابن عباس آورده اند كه قبيله ثقيف، به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» گفتند: يك سال به ما مهلت بده، تا از قربانى هایى كه براى خدايان ما مى آورند، استفاده كنيم. بعد از آن كه آن ها را به چنگ آورديم، آنگاه مسلمان مى شويم، و خدايان خود را خرد مى كنيم. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» هم تصميم گرفت چنين مهلتى به آنان بدهد. در نتيجه اين آيه نازل شد. | ||
و همچنين روايتى كه در تفسير | و همچنين روايتى كه در تفسير عياشى، از ابى يعقوب، از امام صادق «عليه السلام» در تفسير آيه آمده كه فرمود: | ||
و | وقتى روز فتح مكه فرا رسيد، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، بت هایى را از مسجد بيرون ريخت، كه يكى از آن ها، بت بالاى مروه بود. قريش پيغام دادند كه آن بت را نشكند. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» كه بسيار با حيا و نرمخو بود، زمانى دچار شرم گشته، بعدا دستور داد شكستند، و آيه شريفه، در اين مورد نازل شد. | ||
و نظير آن دو روايت، اخبار ديگرى است قريب به همان معنا، كه هيچ يك با ظاهر آيه سازگار نيست. | |||
و | آرى، از مقام رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به دور است كه به چنين بدعت هایى تصمیم بگيرد، با اين كه پروردگارش او را از نزديك شدن به ركون و ميل مختصر نهى كرده بود، تا چه رسد به اين كه تصميم بگيرد. | ||
و در | علاوه بر اين، اين قضايا و حوادث - اگر واقع شده باشد - بعد از هجرت و در فتح مكه واقع شده، و حال آن كه آيه مورد بحث، مكى است. | ||
و در عيون، به سند خود، از على بن محمّد بن جهم، از ابى الحسن رضا «عليه السلام»، در ضمن سؤالات مأمون روايت كرده كه پرسيد: معناى «عَفَى اللّهُ عَنكَ لِمَ أذِنتَ لَهُم» چيست؟ | |||
فرمود: اين آيه، از باب كنايه است. خداوند به پيغمبرش خطاب كرده، وليكن منظور امت اوست، و همچنين آيه «لَئِن أشرَكتَ لَيَحبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الخَاسِرِينَ»، و آيه «لَولَا أن ثَبَّتنَاكَ لَقَد كِدتَ تَركَنُ إلَيهِم شَيئاٌ قَلِيلاً». مأمون گفت: درست مى فرمایى يابن رسول اللّه! | |||
و در مجمع، از ابن عباس روايت كرده كه در ذيل آيه «إذاً لَأذَقنَاكَ» گفته است: وقتى اين آيه نازل شد، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» عرض كرد: پروردگارا! حتى يك چشم بر هم زدن، مرا به خودم وامگذار: «إلَهِى لَا تَكِلنِى إلَى نَفسِى طَرفَةَ عَينٍ أبَداً». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۴۶ </center> | ||
<span id='link162'><span> | <span id='link162'><span> | ||
==رواياتى درباره واجب شدن نمازهاى پنجگانه، در ذيل آيه: «اقم الصلوة...»== | ==رواياتى درباره واجب شدن نمازهاى پنجگانه، در ذيل آيه: «اقم الصلوة...»== | ||
ویرایش