۱۶٬۸۸۹
ویرایش
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
<span id='link133'><span> | <span id='link133'><span> | ||
== | ==مراد از مشاركت شيطان، در اموال و اولاد مردم == | ||
«'''وَ شارِكْهُمْ فى الاَمْوَالِ وَ الاَوْلَادِ'''»: | |||
شركت، جز در ملكيت و اختصاص تصور نمى شود، و لازمه اش، اين است كه شريك در استفاده از آن مِلك - كه غرض از تحصيل آن همان استفاده است - سهيم باشد. چرا كه مال عينى است خارجى و جداى از انسان و همچنين فرزند موجودى است مستقل و جداى از پدر و مادر، و اگر غرض از مال و فرزند، استفاده از آن ها نبود، هرگز انسان ماليتى براى مال و اختصاصى براى فرزند قائل نمى شد. | |||
پس شركت كردن شيطان با آدمى در مال و فرزند، سهم بردن از منفعت و اختصاص است. مثل اين كه آدمى را وادار كند به تحصيل مال كه خداوند آن را مايه رفع حاجت آدمى قرار داده از راه حرام. زيرا در اين صور،ت هم آدمى از آن مال منتفع شده، به غرض طبيعى خود نائل مى شود، و هم شيطان به غرض خود رسيده است، و يا آن كه از راه حلال كسب بكند، وليكن در معصيت به كار برند، و در اطاعت خدا صرف نكند. پس هر دو از آن مال منتفع شده اند، با اين كه او از رحمت خدا تهیدست است. | |||
و | و يا آن كه از راه حرام فرزندى براى آدمى به دنيا آيد، و يا از راه حلال به دنيا آيند، وليكن به تربيت دينى و صالح تربيتش نكند و به آداب خدایى مؤدبش نسازد. در نتيجه، سهمى از آن فرزند را براى شيطان قرار داده و سهمى را براى خودش، و همچنين چیزهاى ديگر. | ||
و يا گفته اند: شركت شيطان در | و اين وجه كه ما ذكر كرديم، وجه خوبى است در تفسير آيه، و جامع همه معانى و وجوه مختلفه است كه ذكر كرده اند. | ||
مانند گفتار بعضى كه گفته اند: اموال و اولادى كه شيطان در آن ها شركت دارد، عبارت است از اموالى كه از راه حرام و غير حق به دست آمده باشد، و فرزندى كه از راه زنا پديد آمده باشد. (نقل از ابن عباس و غيره). | |||
و يا گفته اند: شركت شيطان در اموال، به اين است كه او دستور دهد اموال را به صورت «سائبه» و «بُحَيره» و يا غير آن در آورند، و در اولاد، به اين است كه فرزندان را يهودى و نصارا و مجوس سازند. (نقل از قتاده). | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۲ </center> | ||
و يا گفته اند: هر مال حرام | و يا گفته اند: هر مال حرام و فرج حرامى مورد شركت شيطان است. (نقل از كلبى). | ||
و يا گفته اند: مراد از اولادى كه شيطان از او سهم داشته باشد، اولادى است كه نام بت پرستان را داشته باشد، چون «عبد شمس» و «عبد الحارث» و امثال آن ها. | |||
و يا گفته اند: | و يا گفته اند: مقصود از فرزندى كه شيطان در آن سهيم است، فرزندى است كه عرب، زنده به گور كرده بود. (ايضا نقل از ابن عباس). | ||
و يا گفته اند: «مشاركت شيطان در اموال»، اين است كه وادار سازد اموال را به صورت گوسفند و شتر در آورده و براى بت ها و خدايان خيالى خود قربانى كنند. (نقل از ضحاك). | |||
و همچنين وجوه و اقوال ديگرى كه از علماى تفسير روايت شده. | |||
«'''وَ عِدهُم وَ مَا يَعِدُهُمُ الشَّيطَانُ إلّا غُرُوراً'''» - يعنى: شيطان به ايشان وعده نمى دهد، مگر وعده دروغين و گول زننده. به اين معنا كه خطا را در نظرشان صواب و باطل را به صورت حق جلوه مى دهد. بنابراين، كلمۀ «غرور»، مصدر به معناى اسم فاعل است. | |||
و | |||
«'''إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَك عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفَى بِرَبِّك وَكيلاً'''»: | |||
از | مراد از «عِبَادِى: بندگان من»، اعم از مخلصين است، كه خود ابليس آن ها را استثناء كرد و گفت: «إلّا قَلِيلاً». پس مقصود عموم مردم است، و باقى مى ماند براى شيطان، «غاوين»، كه عبارتند از: كسانى كه هدف را گم كرده اند، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: «إنّ عِبَادِى لَيسَ لَكَ عَلَيهِم سُلطَانٌ إلّا مَن اتَّبَعَكَ مِنَ الغَاوِين». | ||
و اضافۀ «عِبَاد» به «ى»، به منظور احترام به بندگان است. | |||
و اين كه فرمود: «وَ كَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلاً»، معنايش اين است كه: خدا بس است براى قيام بر اراده نفوس و اعمال ايشان، و براى نگهدارى منافع ايشان و سرپرستى امور ايشان. زيرا كلمۀ «وكيل»، به معناى متكفل شدن بر امور ديگرى است كه قائم مقام او در تدبير امور و گرداندن چرخ زندگى اوست. | |||
از همين جا معلوم مى شود: اين كه مراد از اين كلمه، وكالت خاص الهى است، كه مخصوص به غير غاوين است. و در گذشته، بحث هاى مختلفى پيرامون سجده بر آدم گذشت، كه به درد اين مقام هم مى خورد. مانند: سوره «بقره»، «اعراف» و «حجر». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۳ </center> | ||
<span id='link134'><span> | <span id='link134'><span> | ||
==بحث روايتى (روایاتی در باره برخی آیات گذشته)== | ==بحث روايتى (روایاتی در باره برخی آیات گذشته)== | ||
در تفسير عياشى از ابن سنان از ابى عبد اللّه (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل آيه : ((وان من قرية الانحن مهلكوها قبل يوم القيمة (( فرمود: مقصود نابودى به مرگ ويا غير آن است ، ودر روايت ديگرى از همان جناب آمده كه مقصود از آن قتل ويا مرگ ويا غير آن است. | در تفسير عياشى از ابن سنان از ابى عبد اللّه (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل آيه : ((وان من قرية الانحن مهلكوها قبل يوم القيمة (( فرمود: مقصود نابودى به مرگ ويا غير آن است ، ودر روايت ديگرى از همان جناب آمده كه مقصود از آن قتل ويا مرگ ويا غير آن است. |
ویرایش