۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
==وجه اين كه خداوند پيشنهاد كفار راجع به آوردن آيات را اجابت نكرد == | ==وجه اين كه خداوند پيشنهاد كفار راجع به آوردن آيات را اجابت نكرد == | ||
پس | پس اين كه فرمود: «وَ مَا مَنَعنَا أن نُرسِلَ بِالآيَات»، كلمه «مَنع» نمى تواند به معناى ظاهرى خودش باشد. زيرا «مَنع»، عبارت است از: اين كه كسى و يا چيزى قوى تر از انسان جلوى خواست او را بگيرد، و چون به حكم «وَ اللّهُ يَحكُمُ لَا مُعَقِّّبَ لِحُكمِهِ» و به حكم اين كه او غالب و قاهر است، هرچه اراده كند، مى شود، و براى شدن آن، به غير از كلمۀ «كُن»، سرمايه ديگرى لازم نيست. نمى توان گفت تكذيب اولين نسبت به آيات خدا مانع شد از اين كه خداوند آيات پيشنهادى بعدى را بفرستد و خداى را جلوگير و سد گرديد. | ||
ناگزير بايد | ناگزير بايد بگویيم: معنايش اين است كه از آن جا كه آيات پيشنهادى هيچ گونه مصلحتى نداشته، و صاحبان پيشنهاد و به طور كلى هيچ كس از آن نفعى نمى برده و هيچ يك به آن ايمان نمى آوردند، از اين نظر خداى تعالى آن آيات را نفرستاد. | ||
و اگر | و اگر خواستى، بگو كلمۀ «منع» در آيه شريفه، معناى ديگرى غير از «جلوگيرى» را مى رساند و آن، منافات ميان دو امر زير است: | ||
۱ - فرستادن آيات پيشنهادى | ۱ - فرستادن آيات پيشنهادى مردم، با اين كه امت هاى گذشته آن را تكذيب كرده و آخرين هم، راه ايشان را مى روند، باعث انقراض و استيصال ايشان مى شود. | ||
۲ - | ۲ - و مشيت خدا تعلق گرفته بر اين كه امت اسلام را مهلت دهد، و خداوند از اين منافات كه ميان اين امر است، به «مَنع» تعبير فرموده. و شايد به منظور إشعار به همين نكته بوده كه فرستادن آيات را به عبارت «إرسال» تعبير فرمود، نه به «إيتاء». چرا كه «إيتاء»، به معناى دادن و «إرسال»، به معناى فرستادن است، و هر جا كه به دومى تعبير شود، بيانگر اين است كه خود آيات، مانند يك فرد با شعور مأموريت دارند. | ||
و اما چرا | و اما چرا جملۀ «إلّا أن كَذَّبَ بِهَا الأوَّلُون» از امت هاى گذشته و هلاك شده، تعبير به «أوّلون» كرده؟ شايد براى اين بود كه اشاره كند به اين كه اين مردمى كه امروز آيات خدا را تكذيب مى كنند، دنباله روان و ادامه دهندگان همان ها هستند (و به تعبير امروزه، جلد دوم همان ها مى باشند)، و در حقيقت، امت واحد هستند. پس اگر اين ها هم تكذيب كنند، نابود خواهند شد. | ||
خلاصه | خلاصه اين كه: بشريت سر و ته يك كرباس است. هر غريزه اى كه در قبلى ها و اولى ها بوده و كار آن ها را به هلاكت كشيده، در آخری ها نيز هست، و هر حكمى كه صدرش داشت، ذيلش هم دارد. و به همين جهت است كه از همين مردم مكرر نقل كرده كه مى گفتند: «مَا سَمِعنَا بِهَذَا فِى آبَائِنَا الأوَّلين»، كه صدر بشريت را پدران خود شمرده اند. | ||
و به هر | و به هر حال، معناى آيه اين است كه: ما آن آياتى را كه قريش پيشنهاد كردند، نفرستاديم. زيرا اگر مى فرستاديم، ايمان نمى آوردند و ما هلاكشان مى كرديم، ولى قضا و خواست ما بر اين شده است كه اين امت را عذاب نكنيم، مگر بعد از مدتى مهلت، و اين خصوصيت امت اسلام، در مواردى از كلام خداى تعالى استفاده مى شود و تنها آيه مورد بحث نيست. | ||
و در معناى آيه | و در معناى آيه كريمه، دو وجه ديگر ذكر كرده اند. | ||
۱ - ما آيات را | ۱ - ما آيات را نفرستاديم، چون مى دانستيم كه ايشان حتى با ديدن آن ها نيز ايمان نمى آورند، و فرستادنش بى فايده بود، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۸۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۸۷ </center> | ||
همچنان كه امت هاى قبل هم با آمدن آياتى كه خودشان خواسته بودند، ايمان نياوردند. و البته اين مطلب در مورد آيات مربوط به اثبات توحيد است. و اما معجزاتى كه نبوت را اثبات مى كند، و يا بودنش لطفى از ناحيه خداوند به شمار مى رود، لامحاله فرستاده مى شود. چون اگر نفرستد، نبوت پيغمبر اثبات نمى شود. | |||
۲ - ما آيات را از اين | ۲ - ما آيات را از اين رو نفرستاديم كه پدران و اسلاف شما نظير آن ها را درخواست كرده و پيشنهاد دادند و وقتى اجابت كرديم و فرستاديم، باز ايمان نياوردند، شما هم كه پيرو و مقلّد گذشتگان خود هستيد، ايمان نمى آوريد. پس چه فايده از فرستادن آن. | ||
و معناى دوم از | و معناى دوم از ابومسلم نقل شده، وليكن فرقى ميان آن دو و وجه قبلى به نظر نمى رسد، و مشكل است آن را طورى معنا كرد كه با هيچ يك از آن دو تطبيق نكند. | ||
«''' | «'''وَ آتَينَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا'''» - قوم ثمود مردمى بودند كه نام پيغمبرشان صالح است. از او ناقه اى خواستند. خداوند هم شتر ماده اى به عنوان يك معجزه بسيار روشن، برايشان از كوه بيرون كرد. | ||
كلمۀ «مُبصِرَةً»، همان طور كه در آيه «وَ جَعَلنَا آيَةَ النَّهَارَ مُبصِرَةً» آمده، به معناى بيّن و روشن است، و در آيه مورد بحث، صفت «ناقة» و يا صفت محذوف است كه همان «آيت» باشد. يعنى: ما براى قوم ثمود، ناقه را در حالى كه ظاهر و روشن بود، و يا در حالى كه آيتى روشن بود، فرستاديم. ايشان به سبب آن به خود ستم كردند، و يا با تكذيب كردن آن، به خود ستم كردند. | |||
و بعيد نيست مراد از | «'''وَ مَا نُرسِلُ بِالآيَاتِ إلّا تَخوِيفاً'''» - يعنى: حكمت در فرستادن آيات، ترساندن و انذار مردم بود. حال اگر آن آيت از آياتى باشد كه در دنبال خود عذاب استيصال را دارد، تخويف در آن تخويف به هلاكت در دنيا و عذاب آتش در آخرت است، و اگر از آن آيات نباشد، تخويف از آن ها، تخويف و انذار به عقوبت آخرت است. | ||
و بعيد نيست مراد از «تخويف»، ايجاد خوف و وحشت باشد به اين كه عذاب كمتر از استيصال را به ايشان نشان دهد. و بنابراين، «تخويف» در اين آيه، معناى «تخوّف» در آيه «أو يَأخُذَهُم عَلَى تَخَوُّفٍ فَإنَّ رَبَّكُم لَرَؤُوفٌ رَحِيمٌ» را خواهد داشت، و برگشت معناى آيه، به اين مى شود كه: ما آيات اقتراحى ايشان را نمى فرستيم. چون نمى خواهيم با عذاب استيصال از بينشان ببريم. و اگر آياتى را مى فرستيم، به منظور اين است كه با ايجاد ترس در دل هايشان متوجهشان كنيم، و آن وقت با ديدن آن، از عذاب هاى سخت تر بهراسند. اين وجه را به برخى از مفسران نسبت داده اند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۸۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۸۸ </center> | ||
==مراد از «رؤيا» و «شجره ملعونه» در آيه: «و ما جعلنا الرؤيا التى اريناك...»== | ==مراد از «رؤيا» و «شجره ملعونه» در آيه: «و ما جعلنا الرؤيا التى اريناك...»== |
ویرایش