۱۶٬۲۶۳
ویرایش
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
<span id='link102'><span> | <span id='link102'><span> | ||
==تسبيح همه موجودات، تسبيح حقيقى است == | ==تسبيح همه موجودات، تسبيح حقيقى و قالی است == | ||
حال اگر بگویى: | حال اگر بگویى: | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۸: | ||
البته اين نيست. ولى اگر اين نيست، دليل نمى شود بر اين كه هيچ بهره اى از علم ندارند. | البته اين نيست. ولى اگر اين نيست، دليل نمى شود بر اين كه هيچ بهره اى از علم ندارند. | ||
خواهى گفت: از كجاى كلام خدا بر مى آيد كه همه | خواهى گفت: از كجاى كلام خدا بر مى آيد كه همه عالِم اند و بهره اى از علم دارند؟ | ||
مى گویيم: از آيه: «قَالُوا أنطَقَنَا اللّهُ الَّذِى أنطَقَ كُلَّ شَئ»، و نيز آيه: «فَقَالَ لَهَا وَ لِلأرضِ ائتِيَا طَوعاً أو كَرهاً قَالَتَا أتَينَا طَائِعِين»، و آياتى كه اين معنا را افاده كند، بسيار است كه به زودى در بحثى مستقل، همه آن ها را إن شاء اللّه نقل مى كنيم. | مى گویيم: از آيه: «قَالُوا أنطَقَنَا اللّهُ الَّذِى أنطَقَ كُلَّ شَئ»، و نيز آيه: «فَقَالَ لَهَا وَ لِلأرضِ ائتِيَا طَوعاً أو كَرهاً قَالَتَا أتَينَا طَائِعِين»، و آياتى كه اين معنا را افاده كند، بسيار است كه به زودى در بحثى مستقل، همه آن ها را إن شاء اللّه نقل مى كنيم. | ||
و چون چنين است كه هيچ موجودى فاقد علم نيست، بنابراين خيلى آسان است كه بگوييم: هيچ موجودى نيست مگر آن كه وجود خود را درك مى كند (البته مرحله اى از درك)، و مى خواهد با وجود خود، احتياج و نقص وجودى خود را كه سراپايش را احاطه كرده، اظهار نمايد. احتياج و نقصى كه غناى پروردگار و كمال او آن را احاطه نموده است. پس هيچ موجودى نيست مگر آن كه درك مى كند كه ربّى غير از خداى تعالى ندارد. پس او، پروردگار خود را تسبيح نموده و از داشتن شريك و يا هر عيبى منزّه مى دارد. | و چون چنين است كه هيچ موجودى فاقد علم نيست، بنابراين خيلى آسان است كه بگوييم: | ||
هيچ موجودى نيست مگر آن كه وجود خود را درك مى كند (البته مرحله اى از درك)، و مى خواهد با وجود خود، احتياج و نقص وجودى خود را كه سراپايش را احاطه كرده، اظهار نمايد. احتياج و نقصى كه غناى پروردگار و كمال او آن را احاطه نموده است. پس هيچ موجودى نيست مگر آن كه درك مى كند كه ربّى غير از خداى تعالى ندارد. پس او، پروردگار خود را تسبيح نموده و از داشتن شريك و يا هر عيبى منزّه مى دارد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۵۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۵۲ </center> | ||
<span id='link103'><span> | <span id='link103'><span> | ||
با اين بيان، به خوبى روشن مى گردد كه وجهى ندارد كه ما «تسبيح زمين و آسمان» را در آيه مورد بحث، حمل بر مطلق دلالت كرده و مرتكب مجاز شويم. زيرا وقتى جايز است ارتكاب مجاز كرد كه نشود كلام صاحب كلام را، حمل بر حقيقت نمود. | |||
با اين | |||
نظير اين حرف، گفتار بعضى ديگر است كه گفته اند: «تسبيح» بعضى از موجودات، از قبيل مؤمنان از افراد انسان و ملائكه، زبانى و قالى و تسبيح بقيه موجودات حالى است، و مجازاً تسبيح گفته مى شود. چون موجودات، هر يك به نوبه خود، به وجود خداى تعالى دلالت مى كنند. به اين اعتبار، آنان را تسبيح گوى خدا خوانده است، و خلاصه اين كه: كلمه «تسبيح» در اين آيه، بر سبيل عموم المجاز به كار رفته است. | |||
جواب اين حرف، همان جوابى است كه به اولى داديم و حق مطلب، همان است كه گفتيم: «تسبيح تمامى موجودات، تسبيح حقيقى و قالى است». چيزى كه هست، قالى بودن لازم نيست حتما با الفاظ شنيدنى و قراردادى بوده باشد. در آخر جلد دوم اين كتاب هم، كلامى كه به درد اين بحث بخورد، گذشت. | |||
پس اين كه فرمود: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبعُ وَ الأرضُ وَ مَن فِيهِنَّ»، تسبيح حقيقى را - كه عبارت است از تكلم - براى هر وجودى اثبات مى كند. | |||
آرى، هر موجودى با وجودش و آنچه مربوط به وجودش مى باشد و با ارتباطى كه با ساير موجودات دارد، خداى را تسبيح مى كند، و بيانش اين است كه: پروردگار من، منزّه تر از اين است كه بتوان مانند مشركان نسبت شريك و يا نقص به او داد. | |||
و | و اين كه فرمود: «وَ إن مِن شَئٍ إلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ»، مقصود اين است كه بفهماند «تسبيح براى خدا»، به طايفه و يا نوع معينى از موجودات اختصاص ندارد، بلكه تمامى موجودات او را تسبيح مى گويند. و اين معنا را جمله قبلى هم - كه آسمان ها و زمين و هرچه را كه در آن هاست، اسم مى برد - بيان كرد. ولى چيزى كه هست، اين كه: در اين جمله «حمد خدا» را نيز بر «تسبيح» اضافه كرد، تا بفهماند همان طور كه خدا را تسبيح مى كنند، حمد هم مى كنند، و خدا را به صفات جميل و افعال نيكش مى ستايند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۵۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۵۳ </center> | ||
چون | چون همان طور كه در همه موجودات، چيزى از نقص و حاجت وجود دارد كه از خود آن ها نشأت گرفته است، همچنين سهمى از كمال و غنا در آن ها وجود دارد، كه مستند به صنع جميل خدا و إنعام اوست، و از ناحيه او، داراى این اوصاف كماليّه شده است. | ||
<span id='link104'><span> | <span id='link104'><span> | ||
و به بيانى ديگر اگر اشياء | ==وجود موجودات، هم حمد خدا و هم تسبيح اوست == | ||
بنابراين، همان طور كه اظهار اين نعمت ها، يعنى وجود دادن آن ها، اظهار حاجت و نقص آن موجود و كشف برائت خدا از حاجت و نقص است و يا تسبيح است، همچنين اظهار و ايجادش، ابراز فعل جميل خدا نيز هست، كه از اوصاف جميل خدا حکایت مى كند. | |||
پس همين «ايجاد»، هم تسبيح خدا و هم حمد خداست. چون حمد، جز ثناى بر فعل جميل اختيارى، چيزى نيست. موجودات هم با وجود خود، همين كار را مى كنند. پس وجود موجودات، هم حمد خدا و هم تسبيح او است. | |||
و به بيانى ديگر: اگر اشياء و موجودات از جهت كشفشان، غنا و كمال خدایى و نقص و احتياج خود مورد لحاظ قرار گيرند، وجودشان تسبيح خواهد بود. و اگر از اين جهت لحاظ شوند كه نشان دهنده نعمت وجود و ساير جهات كمال اند، از اين نظر وجودشان، حمد خدا است. البته در اين صورت وقتى حمد و تسبيح دارند كه شعور موجودات را هم در نظر بگيريم. | |||
و اما اگر موجودات از اين نظر لحاظ شوند كه نشان دهنده صفات جمال | و اما اگر موجودات از اين نظر لحاظ شوند كه نشان دهنده صفات جمال و جلال خدايند و از علم و شعورشان قطع نظر شود، در اين صورت، صرفا آياتى هستند كه بر ذات پروردگار دلالت مى كنند. | ||
ویرایش