۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۲۳۲: | خط ۲۳۲: | ||
و اين نعمت حيات و دنبالش نعمت مرگ، و دنبال آن باز نعمت حيات، از نعمت هاى بزرگ الهى است كه خدا با آن منت را بر بشر تمام كرده و به همين جهت، در آخر آيه فرموده: «به درستى كه انسان به طور مسلم كفران پيشه است». | و اين نعمت حيات و دنبالش نعمت مرگ، و دنبال آن باز نعمت حيات، از نعمت هاى بزرگ الهى است كه خدا با آن منت را بر بشر تمام كرده و به همين جهت، در آخر آيه فرموده: «به درستى كه انسان به طور مسلم كفران پيشه است». | ||
==بحث روايتى | ==بحث روايتى== | ||
در جوامع الجامع، در ذيل آيه: «وَ الَّذِينَ هَاجَرُوا... لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ» مى گويد: روايت شده كه اصحاب گفتند: يا رسول اللّه! اينان كه كشته شدند، فهميديم خدا چه چيزى به آنان عطا فرمود، حال كه ما با تو جهاد مى كنيم آن طور كه آنان كردند، و اگر شهيد نشويم و به مرگ طبيعى از دنيا برويم، نزد خدا چه اجرى خواهيم داشت؟ در پاسخ آنان، اين دو آيه نازل شد. | |||
و در مجمع البيان، در تفسير آيه: «وَ مَن عَاقَبَ بِمِثلِ مَا عُوقِبَ بِه...» مى گويد: روايت شده كه اين آيه درباره قومى از مشركان مكه نازل شد كه جمعى از مسلمانان را دو شب از محرم مانده ديدند و با خود گفتند اصحاب محمد در اين ماه، قتال را حلال نمى دانند. پس به آن دو حمله كردند و آن دو سوگندشان دادند كه در ماه حرام جنگ مكنيد، ولى نپذيرفتند و خداوند، مسلمانان را بر ايشان پيروزى داد. | |||
و در مجمع | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۷۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۷۱ </center> | ||
مؤلف: اين روايت را، الدر المنثور هم، از ابن ابى حاتم، از مقاتل نقل كرده، ولى اثر ضعف از سر تا پاى آن هويدا است. براى اين كه مشركان نيز مانند مسلمانان، قتال در ماه حرام را حرام مى دانستند. | |||
و در تفسير آيه | و در تفسير آيه: «يَسئَلُونَكَ عَنِ الشَّهرِ الحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُل قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ...»، در جلد دوم اين كتاب، رواياتى درباره داستان عبداللّه بن جَحش و اصحاب او گذشت، كه ضعف اين روايت را بيشتر مى كند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۷۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۷۲ </center> | ||
<span id='link392'><span> | <span id='link392'><span> |
ویرایش