۱۶٬۹۰۷
ویرایش
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۶: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۴ </center> | ||
==وجوه مختلف در باره معنای «قلب سلیم»، در قیامت == | ==وجوه مختلف در باره معنای آمدن با «قلب سلیم»، در قیامت == | ||
«'''إلّا مَن أتَى اللّهَ بِقَلبٍ سَلِيمٍ '''» - راغب مى گويد: كلمه «سلم» و «سلامت»، به معناى دور بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. | «'''إلّا مَن أتَى اللّهَ بِقَلبٍ سَلِيمٍ '''» - راغب مى گويد: كلمه «سلم» و «سلامت»، به معناى دور بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۱۰: | ||
(ولى بنابر اين تفسير، مفاد آيه اين مى شود كه: هر كس با قلب سليم آيد، مال و اولاد او را سود دهد و حال آن كه آيه نمى خواهد اين را برساند). | (ولى بنابر اين تفسير، مفاد آيه اين مى شود كه: هر كس با قلب سليم آيد، مال و اولاد او را سود دهد و حال آن كه آيه نمى خواهد اين را برساند). | ||
بعضى ديگر گفته اند: استثناى متصل است. چيزى كه هست، مضافى از آن حذف شده، و تقديرش چنين است: «يَومَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونٌ إلّا | بعضى ديگر گفته اند: استثناى متصل است. چيزى كه هست، مضافى از آن حذف شده، و تقديرش چنين است: «يَومَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونٌ إلّا مَالَ وَ بَنُونَ مَن أتَى اللّهَ...: روزى كه مال و فرزند سودى نمى بخشد، مگر مال و فرزندان كسى كه با قلب سليم آمده باشد». | ||
بعضى ديگر گفته اند: «مال» و «بنون» در معناى بى نيازى است و استثناء از بى نيازى شده، اما به حذف مضافى از نوع آن، و تقديرش اين است: «يَومَ لَا يَنفَعُ غَنِىٌّ إلّا | بعضى ديگر گفته اند: «مال» و «بنون» در معناى بى نيازى است و استثناء از بى نيازى شده، اما به حذف مضافى از نوع آن، و تقديرش اين است: «يَومَ لَا يَنفَعُ غَنِىٌّ إلّا غِنَا مَن أتَى اللّهَ بِقَلبٍ سَلِيمٍ: روزى كه هيچ غنايى سود نمى بخشد، مگر غنا و بى نيازى كسى كه با قلب سليم آمده باشد»، و «قلب سليم» هم، خود نوعى از غنا است. پس استثناى متصل ادعايى است، نه حقيقى. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۵ </center> | ||
بعضى ديگر گفته اند: استثناى منقطع است و در اين ميان، مضافى حذف شده و تقدير چنين است: «يَومَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونٌ إلّا | بعضى ديگر گفته اند: استثناى منقطع است و در اين ميان، مضافى حذف شده و تقدير چنين است: «يَومَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونٌ إلّا حَالَ مَن أتَى...: روزى كه مال و فرزندان سودى نمى دهد، مگر حال كسى كه...». | ||
و از ميان اين چند قول، سه قول اول، همان طور كه اشاره شد، مفاد آيه را مخصوص مى كند به كسانى كه مال و اولاد دارند و آنان را دو طائفه مى كند: | و از ميان اين چند قول، سه قول اول، همان طور كه اشاره شد، مفاد آيه را مخصوص مى كند به كسانى كه مال و اولاد دارند و آنان را دو طائفه مى كند: | ||
و آيه شريفه از نظر معنا، قريب به آيه: «المَالُ وَ البَنُونُ زِينَةُ الحَيَوةِ الدُّنيَا وَ البَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَاباً وَ خَيرٌ أمَلاً» است. چيزى كه هست، در آيه مورد بحث، «نفع» را به «قلب سليم» نسبت داده، كه آن قلبى است كه از ننگ ظلم و تاريكى شرك و گناه سالم باشد. همچنان كه در وصف آن روز فرموده: «وَ عَنَتِ الوُجُوهُ | يكى صاحبان مال و اولاد كه با قلب سليم آمده باشند. و دوم صاحبان مال و اولادى كه با چنين قلبى نيامده باشند. و اين مال و اولاد، تنها به دسته اول سود مى دهد. و اما كسانى كه در دنيا مال و اولاد نداشته اند، آيه از وضع آنان ساكت است. و حال آن كه می دانيم سياق آيه نمى خواهد اين را بفرمايد. قول چهارم هم، كلمه «حال» را تقدير گرفته، كه هيچ حاجتى به آن نبوده است. | ||
و آيه شريفه از نظر معنا، قريب به آيه: «المَالُ وَ البَنُونُ زِينَةُ الحَيَوةِ الدُّنيَا وَ البَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَاباً وَ خَيرٌ أمَلاً» است. | |||
چيزى كه هست، در آيه مورد بحث، «نفع» را به «قلب سليم» نسبت داده، كه آن قلبى است كه از ننگ ظلم و تاريكى شرك و گناه سالم باشد. همچنان كه در وصف آن روز فرموده: «وَ عَنَتِ الوُجُوهُ لِلحَیِّ القَيُّوم وَ قَد خَابَ مَن حَمَلَ ظُلماً»، و در آيه چهل و شش «كهف»، نفع و ثواب را به باقيات الصالحات نسبت داده است. | |||
بعضى از مفسران گفته اند: اين دو آيه، اين احتمال را تأييد مى كند كه استغفار آن جناب براى پدرش، در حقيقت، درخواست هدايت او به سوى ايمان است، نه طلب مغفرت معمولى. چون محال است کسی مثل ابراهيم، براى شخصى كه كافر مُرده و مى داند كه طلب مغفرت سودى به حال او ندارد، طلب مغفرت كند. چون چنين طلب مغفرتى شفاعتى است، كه به كافران نمى رسد. | بعضى از مفسران گفته اند: اين دو آيه، اين احتمال را تأييد مى كند كه استغفار آن جناب براى پدرش، در حقيقت، درخواست هدايت او به سوى ايمان است، نه طلب مغفرت معمولى. چون محال است کسی مثل ابراهيم، براى شخصى كه كافر مُرده و مى داند كه طلب مغفرت سودى به حال او ندارد، طلب مغفرت كند. چون چنين طلب مغفرتى شفاعتى است، كه به كافران نمى رسد. |
ویرایش