۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
==بحث روايتى (رواياتى پيرامون ازدواج پيامبر«ص»، با همسر مطلّقۀ زيد بن حارثه) == | ==بحث روايتى (رواياتى پيرامون ازدواج پيامبر«ص»، با همسر مطلّقۀ زيد بن حارثه) == | ||
در الدر المنثور است كه ابن جرير، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، زينب، دختر جَحش را براى «زيد بن حارثه» خواستگارى كرد و او قبول نمى كرد و مى گفت: حَسَب و نَسَب من آبرومندتر، و بهتر از حَسَب و نَسَب اوست، و اين حرف را بر حسب طبيعت تندى كه داشت، با خشونت گفت. لذا آيه شريفه نازل شد كه: «وَ مَا كَانَ لِمُؤمِنٍ وَ لَا مُؤمِنَةٍ...». | در الدر المنثور است كه ابن جرير، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: | ||
رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، زينب، دختر جَحش را براى «زيد بن حارثه» خواستگارى كرد و او قبول نمى كرد و مى گفت: حَسَب و نَسَب من آبرومندتر، و بهتر از حَسَب و نَسَب اوست، و اين حرف را بر حسب طبيعت تندى كه داشت، با خشونت گفت. لذا آيه شريفه نازل شد كه: «وَ مَا كَانَ لِمُؤمِنٍ وَ لَا مُؤمِنَةٍ...». | |||
مؤلف: در اين معنا، رواياتى ديگر نيز هست. | مؤلف: در اين معنا، رواياتى ديگر نيز هست. | ||
و در همان كتاب است كه ابن ابى حاتم، از ابن زيد روايت كرده كه گفت: اين آيه در شأن «أمّ كلثوم»، دختر عقبة بن ابى مُعيط نازل شده. وى اولين زنى بوده كه در راه خدا مهاجرت كرد، و خود را به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بخشيد، و رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، او را به زيد بن حارثه تزويج كرد، و او و برادرش خشمناك شده، و «أمّ كلثوم» گفت: ما خود رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» را مى خواستيم، او ما را به غلامش تزويج كرد، و آيه شريفه در پاسخ او نازل شد. | و در همان كتاب است كه ابن ابى حاتم، از ابن زيد روايت كرده كه گفت: | ||
اين آيه در شأن «أمّ كلثوم»، دختر عقبة بن ابى مُعيط نازل شده. وى اولين زنى بوده كه در راه خدا مهاجرت كرد، و خود را به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بخشيد، و رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، او را به زيد بن حارثه تزويج كرد، و او و برادرش خشمناك شده، و «أمّ كلثوم» گفت: ما خود رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» را مى خواستيم، او ما را به غلامش تزويج كرد، و آيه شريفه در پاسخ او نازل شد. | |||
مؤلف: اين دو روايت، به تطبيق شبيه تر است، تا به سبب نزول. | مؤلف: اين دو روايت، به تطبيق شبيه تر است، تا به سبب نزول. | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۴۳: | ||
امام در پاسخ سؤالات على بن جهم، از آياتى كه در بدو نظر، مخالف عصمت انبياء است، فرمود: اما محمّد «صلى الله عليه و آله و سلم»، و كلام خداى عزوجل درباره او كه مى فرمايد: «وَ تُخفِى فِى نَفسِكَ مَا اللهُ مُبدِيهِ وَ تَخشَى النَّاسَ وَ اللهُ أحَقُّ أن تَخشَيهُ»، با عصمت آن جناب منافات ندارد. | امام در پاسخ سؤالات على بن جهم، از آياتى كه در بدو نظر، مخالف عصمت انبياء است، فرمود: اما محمّد «صلى الله عليه و آله و سلم»، و كلام خداى عزوجل درباره او كه مى فرمايد: «وَ تُخفِى فِى نَفسِكَ مَا اللهُ مُبدِيهِ وَ تَخشَى النَّاسَ وَ اللهُ أحَقُّ أن تَخشَيهُ»، با عصمت آن جناب منافات ندارد. | ||
براى اين كه از اين آيه معلوم مى شود كه خداوند اسماى همسرانى كه آن جناب با ايشان ازدواج مى كند، قبلا برايش نام برده. هم همسران در دنيايش را، و هم همسران در آخرتش را. و نيز فرموده كه اين ها، مادران مؤمنان هستند و يكى از همسرانى كه برايش نام برده بود، زنى بوده به نام «زينب»، دختر جَحش، و او در آن روزها، همسر زيد بن حارثه بود. و آن جناب، اين معنا را كه وى (زينب،) به زودى در | براى اين كه از اين آيه معلوم مى شود كه خداوند اسماى همسرانى كه آن جناب با ايشان ازدواج مى كند، قبلا برايش نام برده. هم همسران در دنيايش را، و هم همسران در آخرتش را. و نيز فرموده كه اين ها، مادران مؤمنان هستند و يكى از همسرانى كه برايش نام برده بود، زنى بوده به نام «زينب»، دختر جَحش، و او در آن روزها، همسر زيد بن حارثه بود. و آن جناب، اين معنا را كه وى (زينب،) به زودى در <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۸۹ </center> | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۸۹ </center> | ازدواجش در می آید، از مردم پنهان مى كرد، تا كسى از منافقان نگويد: در باره زن مردم مى گويد همسر من است، و جزو مادران مؤمنان است. و چون از جنجال منافقان مى ترسيد، اين آيه به وى خاطر نشان كرد كه: تو از مردم مى ترسى، با اين كه خدا سزاوارتر است به اين كه از او بترسى. يعنى در دل از او بترسى... | ||
از مردم پنهان مى كرد، تا كسى از منافقان نگويد: در باره زن مردم مى گويد همسر من است، و جزو مادران مؤمنان است. و چون از جنجال منافقان مى ترسيد، اين آيه به وى خاطر نشان كرد كه: تو از مردم مى ترسى، با اين كه خدا سزاوارتر است به اين كه از او بترسى. يعنى در دل از او بترسى... | |||
مؤلف: قريب به اين مضمون نيز، در همان كتاب از آن جناب، در پاسخ از سؤال مأمون، در خصوص عصمت انبياء آمده. | مؤلف: قريب به اين مضمون نيز، در همان كتاب از آن جناب، در پاسخ از سؤال مأمون، در خصوص عصمت انبياء آمده. | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۶: | ||
اول اين كه: جدّ او و جدّ رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» يكى بود. چون مادر «زينب»، اُميمه، دختر عبدالمطلب، عمّۀ رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بود. دوم اين كه: خدا وى را به ازدواج آن جناب در آورد. سوم اين كه خواستگارى وى جبرئيل بود. | اول اين كه: جدّ او و جدّ رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» يكى بود. چون مادر «زينب»، اُميمه، دختر عبدالمطلب، عمّۀ رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بود. دوم اين كه: خدا وى را به ازدواج آن جناب در آورد. سوم اين كه خواستگارى وى جبرئيل بود. | ||
و در مجمع البيان، در ذيل جملۀ «وَلَكِن رَسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيّينَ» گفته: روايت صحيح از جابر بن عبدالله، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» رسيده، كه فرمود: مَثَل من در بين انبياء، مَثَل مردى است كه خانه اى بسازد، و آن را تكميل نموده و آرايش هم بدهد، ولى جاى يك آجر را خالى بگذارد، كه هر كس وارد آن خانه شود، آن جاى آجر توى ذوقش بزند، و بگويد: همه جاى اين خانه خوب است، اما حيف كه اين جاى آجر، بد تركيبش كرده، و من تا وقتى مبعوث نشده بودم، آن جاى خالى در بناى نبوت بودم. همين كه مبعوث شدم، بناى نبوّت به تمام و كمال رسيد. | و در مجمع البيان، در ذيل جملۀ «وَلَكِن رَسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيّينَ» گفته: روايت صحيح از جابر بن عبدالله، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» رسيده، كه فرمود: | ||
مَثَل من در بين انبياء، مَثَل مردى است كه خانه اى بسازد، و آن را تكميل نموده و آرايش هم بدهد، ولى جاى يك آجر را خالى بگذارد، كه هر كس وارد آن خانه شود، آن جاى آجر توى ذوقش بزند، و بگويد: همه جاى اين خانه خوب است، اما حيف كه اين جاى آجر، بد تركيبش كرده، و من تا وقتى مبعوث نشده بودم، آن جاى خالى در بناى نبوت بودم. همين كه مبعوث شدم، بناى نبوّت به تمام و كمال رسيد. | |||
اين روايت را، بخارى و مسلم نيز، در كتاب صحيح خود آورده اند. | اين روايت را، بخارى و مسلم نيز، در كتاب صحيح خود آورده اند. |
ویرایش