گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۱۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷۲: خط ۱۷۲:
<span id='link97'><span>
<span id='link97'><span>


==روايات بیانگر آزمایش امت اسلام پس از پيامبر«ص» ==
==روايات بیانگر آزمایش امت اسلام، پس از پيامبر«ص» ==
و در كافى آمده كه عده اى از اصحاب ما از احمد بن محمد، از معمر بن خلاد، روايت كرده اند كه گفت : من از ابا الحسن (عليه السلام ) شنيدم كه مى فرمود: ((احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا آمنا بالله و هم لا يفتنون ((، و كلمه بالله را اضافه مى كرد، بعدا به من فرمود: هيچ مى دانى فتنه چيست ؟ عرضه داشتم : فدايت شوم منظور فتنه در دين است ، فرمود: آن چنان آزمايش مى شوند، كه طلا مى شود، و آنچنان خالص مى گردند كه طلا مى گردد
و در كافى آمده كه عده اى از اصحاب ما، از احمد بن محمد، از معمّر بن خلاد، روايت كرده اند كه گفت: من از ابا الحسن «عليه السلام» شنيدم كه مى فرمود: «أحَسِبَ النَّاسُ أن يُترَكُوا أن يَقُولُوا آمَنَّا بِاللهِ وَ هُم لَا يُفتَنُون»، و كلمۀ «بِالله» را اضافه مى كرد. بعدا به من فرمود: هيچ مى دانى فتنه چيست؟ عرضه داشتم: فدايت شوم! منظور فتنه در دين است. فرمود: آن چنان آزمايش مى شوند، كه طلا مى شود، و آن چنان خالص مى گردند، كه طلا مى گردد.


و در مجمع البيان آمده كه بعضى گفته اند: معناى كلمه ((يفتنون (( اين است كه در جان و مالشان دچار بلا و امتحان مى گردند، و اين معنا از امام صادق (عليه السلام ) نيز روايت شده
و در مجمع البيان آمده كه بعضى گفته اند: معناى كلمۀ «يُفتَنُون»، اين است كه در جان و مالشان دچار بلا و امتحان مى گردند. و اين معنا از امام صادق «عليه السلام» نيز روايت شده.


و در همان كتاب در ذيل جمله ((او يلبسكم شيعا((، و نيز در تفسير كلبى آمده كه وقتى اين آيه نازل شد، رسول خدا (صلى الله اليه و آله و سلم ) برخاست و وضوى شادابى گرفت ، و به نماز ايستاد و نمازى نيكو به جاى آورد، آنگاه از خداى تعالى درخواست كرد كه عذابى از بالاى سر، و يا از زير پا نفرستد، و مسلمانان را فرقه فرقه نكند، و آنان را به جان هم نيندازد
و در همان كتاب، در ذيل جملۀ «أو يَلبِسَكُم شِيَعاً»، و نيز در تفسير كلبى آمده كه وقتى اين آيه نازل شد، رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» برخاست و وضوى شادابى گرفت، و به نماز ايستاد و نمازى نيكو به جاى آورد. آنگاه از خداى تعالى درخواست كرد كه عذابى از بالاى سر، و يا از زير پا نفرستد، و مسلمانان را فرقه فرقه نكند، و آنان را به جان هم نيندازد.


در اين هنگام جبرئيل نازل شد، خبر استجابت دعاى آن حضرت را نسبت به دو درخواست اولش آورد، و گفت اما دو درخواست اخيرت مستجاب نيست ، پس رسول خدا (صلى الله اليه و آله و سلم ) گفت : اى جبرئيل اگر بنا شود خداوند امت مرا به جان يكديگر بيندازد، ديگر از من امتى باقى نمى ماند پس برخاست و دوباره دعا را از سرگرفت ، در استجابتش آيه ((الم . احسب الناس ان يتركوا(( و آيه بعدى اش نازل شد، و گفت : هيچ چاره اى از فتنه نيست ، چون امت بعد از پيغمبرش بايد آزمايش شود، تا راستگو از دروغگو جدا گردد، براى اينكه ديگر وحيى نيست ، تا با آن مشخص شوند، ناگزير شمشير مى ماند، و اختلاف كلمه تا روز قيامت
در اين هنگام، جبرئيل نازل شد، خبر استجابت دعاى آن حضرت را نسبت به دو درخواست اولش آورد، و گفت: اما دو درخواست اخيرت، مستجاب نيست. پس رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» گفت: اى جبرئيل! اگر بنا شود خداوند امت مرا به جان يكديگر بيندازد، ديگر از من امتى باقى نمى ماند.
 
پس برخاست و دوباره دعا را از سر گرفت. در استجابتش، آيه: «ألم * أحَسِبَ النَّاسُ أن يُترَكُوا»، و آيه بعدى اش نازل شد، و گفت: هيچ چاره اى از فتنه نيست. چون امت بعد از پيغمبرش بايد آزمايش شود، تا راستگو از دروغگو جدا گردد. براى اين كه ديگر وحيى نيست، تا با آن مشخص شوند. ناگزير شمشير مى ماند، و اختلاف كلمه تا روز قيامت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۶۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۶۴ </center>
و در نهج البلاغه آمده كه مردى در محضر على بن ابى طالب (عليه السلام ) برخاست و گفت، ما را از معناى فتنه خبر بده ، و بفرما آيا خودت معناى آن را از رسول خدا (صلى الله اليه و آله و سلم ) پرسيده اى ؟
و در نهج البلاغه آمده كه مردى، در محضر على بن ابى طالب «عليه السلام» برخاست و گفت: ما را از معناى «فتنه» خبر بده، و بفرما آيا خودت معناى آن را از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» پرسيده اى؟
 
على «عليه السلام» فرمود: وقتى آيه «ألم * أحَسِبَ النَّاسُ أن يُترَكُوا أن يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُم لَا يُفتَنُون» نازل شد، من فهميدم كه مادام كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» در بين ما است، فتنه اى به ما نازل نمى شود. از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» پرسيدم: اين فتنه چيست، كه خدا از آن به تو خبر داده؟ فرمود: يا على! امت من، به زودى بعد از من، در بوتۀ فتنه و آزمايش قرار مى گيرند.
 
و در كتاب توحيد، از على «عليه السلام» روايت آمده كه در ضمن حديثى طولانى، كه در پاسخ سؤالات مردى از آن جناب، از آيات قرآنى است، فرموده: در آيه «مَن كَانَ يَرجُوا لِقَاءَ الله فَإنَّ أجَلَ الله لَآتٍ»، مقصود از «مَن كَانَ يُؤمِنُ»، كسى است كه ايمان داشته باشد، به اين كه روزى مبعوث مى شود، و وعده خدا از ثواب و عقاب خواهد آمد.


على (عليه السلام ) فرمود: وقتى آيه ((الم . احسب الناس ‍ ان يتركوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون (( نازل شد، من فهميدم كه مادام كه رسول خدا (صلى الله اليه و آله و سلم ) در بين ما است ، فتنه اى به ما نازل نمى شود، از رسول خدا (صلى الله اليه و آله و سلم) پرسيدم ، اين فتنه چيست ، كه خدا از آن به تو خبر داده ؟ فرمود: يا على امت من به زودى بعد از من در بوته فتنه و آزمايش قرار مى گيرند
پس «لقاء» در اين آيه، به معناى ديدن با چشم نيست، بلكه مراد از آن بعث است. پس هر جا كه در كتاب خدا به كلمه «لقاء: ديدار» برخوردى، معنايش را بفهم، و بدان كه منظور آن بعث و قيامت است.


و در كتاب توحيد از على (عليه السلام ) روايت آمده كه در ضمن حديثى طولانى كه در پاسخ سوالات مردى از آن جناب از آيات قرآنى است ، فرموده : در آيه ((من كان يرجوا لقاء الله فان اجل الله لات ((، مقصود از ((من كان يومن (( كسى است كه ايمان داشته باشد، به اينكه روزى مبعوث مى شود، و وعده خدا از ثواب و عقاب خواهد آمد، پس لقاء در اين آيه به معناى ديدن با چشم نيست ، بلكه مراد از آن بعث است ، پس ‍ هر جا كه در كتاب خدا به كلمه ((لقاء - ديدار(( برخوردى معنايش ‍ را بفهم ، و بدان كه منظور آن بعث و قيامت است
مؤلف: مراد امام «عليه السلام» اين است كه ديدن به چشم را نفى كند، و آيه را با لازمه معنا، معنا كرده است. نه اين كه معناى «لقاء»، بعث باشد.


مؤلف: مراد امام (عليه السلام ) اين است كه ديدن به چشم را نفى كند، و آيه را با لازمه معنا، معنا كرده است ، نه اينكه معناى لقاء بعث باشد
و در تفسير قمى، در ذيل آيه «مَن كَانَ يَرجُوا لِقَاءَ الله» آمده كه: «هر كس لقاى خدا را دوست بدارد».
و در تفسير قمى در ذيل آيه ((من كان يرجوا لقاء الله (( آمده كه هر كس لقاى خدا را دوست بدارد


و در معناى جمله ((و من جاهد(( آمده كه يعنى بر سر لذات و شهوات و گناهان با نفس خود مبارزه كند: ((فانما يجاهد لنفسه ان الله لغنى عن العالمين (( به نفع خود مبارزه كرده ، چون خدا بى نياز از عالميان است ، و در معناى جمله ((و وصينا الانسان بوالديه حسنا(( آمده كه مراد از والدين ، پدر و مادر تنى است
و در معناى جمله «وَ مَن جَاهَدَ» آمده كه: يعنى بر سر لذات و شهوات و گناهان، با نفس خود مبارزه كند: «فَإنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفسِهِ أنَّ اللهَ لَغَنِىٌّ عَنِ العَالَمِين» به نفع خود مبارزه كرده. چون خدا بى نياز از عالَميان است. و در معناى جملۀ «وَ وَصَّينَا الإنسَانَ بِوَالِدَيهِ حُسناً» آمده كه: مراد از والدين، پدر و مادر تنى است.


و نيز در همان كتاب در ذيل آيه ((و قال الذين كفروا للذين آمنوا اتبعوا سبيلنا و لنحمل خطاياكم (( فرمود: كفار به مؤ منين مى گفتند بياييد با ما باشيد، و دست از دين خود برداريد، براى اينكه آن قيامتى كه از آن مى ترسيد چيزى نيست ، و بفرضى هم كه حق باشد، ما گناهان شما را بدوش خود مى كشيم ، و گردن مى گيريم ، خداوند هم دو بار ايشان را عذاب مى كند، يكى به خاطر گناهان خودشان ، و بارى ديگر به گناهان ديگران
و نيز، در همان كتاب، در ذيل آيه «وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلنَحمِل خَطَايَاكُم» فرمود: كفار به مؤمنان مى گفتند: بياييد با ما باشيد، و دست از دين خود برداريد. براى اين كه آن قيامتى كه از آن مى ترسيد، چيزى نيست، و به فرضى هم كه حق باشد، ما گناهان شما را به دوش خود مى كشيم، و گردن مى گيريم. خداوند هم، دو بار ايشان را عذاب مى كند. يكى به خاطر گناهان خودشان و بارى ديگر، به گناهان ديگران.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۶۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۶۵ </center>
== دو روايت در ذيل: «ليحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم»==
== دو روايت در ذيل: «ليحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم»==
و در الدر المنثور است كه ابن ابى شيبه در كتاب المصنف ، و ابن منذر، از ابى حنيفه، روايت آورده اند كه گفت ابوجهل و بزرگان قريش افرادى را كه نزد رسول خدا (صلى الله اليه و آله و سلم ) رفته ، و مسلمان مى شدند، مى ديدند، و مى گفتند: محمد (صلى الله اليه و آله و سلم ) شراب را حرام كرده ، و زنا و هر عملى كه عرب انجام مى داد تحريم نموده ، از دين او برگرديد، و ما گناه شما را به گردن مى گيريم ، پس اين آيه نازل شد: ((ليحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم ((
و در الدر المنثور است كه ابن ابى شيبه در كتاب المصنف ، و ابن منذر، از ابى حنيفه، روايت آورده اند كه گفت ابوجهل و بزرگان قريش افرادى را كه نزد رسول خدا (صلى الله اليه و آله و سلم ) رفته ، و مسلمان مى شدند، مى ديدند، و مى گفتند: محمد (صلى الله اليه و آله و سلم ) شراب را حرام كرده ، و زنا و هر عملى كه عرب انجام مى داد تحريم نموده ، از دين او برگرديد، و ما گناه شما را به گردن مى گيريم ، پس اين آيه نازل شد: ((ليحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم ((
۱۶٬۳۲۱

ویرایش