گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۱۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶: خط ۶:
<span id='link67'><span>
<span id='link67'><span>
==وجوهى كه در معناى جواب قارون، گفته شده است ==
==وجوهى كه در معناى جواب قارون، گفته شده است ==
اين آن معنايى است كه از سياق آيه به دست مى آيد ولى مفسرين معانى ديگرى براى آن ذكر كرده اند
اين آن معنايى است كه از سياق آيه به دست مى آيد، ولى مفسران، معانى ديگرى براى آن ذكر كرده اند.
مثلا بعضى گفته اند: ((مراد از علم در جمله ((انما اوتيته على علم عندى (( علم تورات است ، چون قارون از همه بنى اسرائيل به تورات عالم تر بود((
مثلا بعضى گفته اند: «مراد از علم در جملۀ «إنَّمَا أُوتِيتَهَ عَلَى عِلمٍ عِندِى»، علم تورات است. چون قارون از همه بنى اسرائيل، به تورات عالم تر بود».


بعضى ديگر گفته اند: ((مراد علم كيميا بوده ، چون قارون كيميا را از موسى و يوشع بن نون و كالب بن يوحنا فرا گرفته بود، و منظور از اينكه گفت : ((على علم عندى - با علمى كه نزد من است (( اين بوده كه علم كيميا مخصوص او بوده ، و ساير مردم آن را نمى دانستند، و با اين علم مقدار زيادى طلا درست كرده بود((
بعضى ديگر گفته اند: «مراد علم كيميا بوده. چون قارون كيميا را از موسى و يوشع بن نون و كالب بن يوحنا فرا گرفته بود. و منظور از اين كه گفت: «عَلَى عِلمٍ عِندِى: با علمى كه نزد من است»، اين بوده كه علم كيميا مخصوص او بوده، و ساير مردم آن را نمى دانستند، و با اين علم، مقدار زيادى طلا درست كرده بود».


بعضى ديگر گفته اند: ((مراد از علم علم استخراج گنجينه ها و دفينه ها است ، چون قارون اين علم را داشته ، و به وسيله آن دفينه هاى بسيارى استخراج كرده بود((
بعضى ديگر گفته اند: «مراد از «علم»، علم استخراج گنجينه ها و دفينه ها است. چون قارون اين علم را داشته، و به وسيله آن، دفينه هاى بسيارى استخراج كرده بود».


بعضى ديگر گفته اند: ((مراد از علم ، علم خداى تعالى است و معنايش اين است كه : به نظر من خداى تعالى مرا به علم تحصيل ثروت اختصاص داده ، و منظورش از كلمه عندى اين بوده كه مطلب به نظر من چنين است ((
بعضى ديگر گفته اند: «مراد از «علم»، علم خداى تعالى است، و معنايش اين است كه: به نظر من، خداى تعالى مرا به علم تحصيل ثروت اختصاص داده، و منظورش از كلمۀ «عِندِى»، اين بوده كه مطلب به نظر من چنين است».


بعضى ديگر گفته اند: ((مراد از علم همان علم خداست كه در وجه قبلى گذشت ، و ليكن علم به معناى معلوم است ، و معناى جمله اين است كه : اين اموال را كه خدا به من داده به وسيله معلوماتى داده كه آن را به من تعليم فرموده ((
بعضى ديگر گفته اند: «مراد از «علم»، همان علم خداست كه در وجه قبلى گذشت، وليكن علم به معناى معلوم است، و معناى جمله، اين است كه: اين اموال را كه خدا به من داده، به وسيله معلوماتى داده كه آن را به من تعليم فرموده».


و كلمه ((على (( در همه اين اقوال براى استعلا است ، البته بعضى گفته اند: ((ممكن هم هست كه براى تعليل بوده باشد((
و كلمۀ «عَلَى»، در همۀ اين اقوال، براى استعلا است. البته بعضى گفته اند: «ممكن هم هست كه براى تعليل بوده باشد».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۱۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۱۶ </center>
بعضى گفته اند: ((مراد از سوال در جمله ((و لا يسئل عن ذنوبهم المجرمون ((، سوال در روز قيامت است ، و آن سوالى كه نفى شده ، سوال استعلام و خبرگيرى است ، نه سوال توبيخ ، چون خداى تعالى از خود مجرمين داناتر، و باخبرتر از خود آنان به گناهان آنان است و احتياج ندارد كه از ايشان بپرسد چه گناهى مرتكب شده اند، علاوه بر اين ملائكه نيز گناهان ايشان را از نامه هاى اعمال آنان مى فهمند، و مجرمين را از سيماى آنان مى شناسند. بخلاف آيه ((وقفوهم انهم مسئولون ((، كه سوال در آن سوال توبيخ است ، نه استعلام و خبرگيرى ، ممكن هم هست سوال در هر دو آيه به يك معناباشد، و اگر در يكى نفى و در يكى اثبات شده ، به خاطر اختلاف مواقف روز قيامت است . چون در موقفى سوال نمى شوند و در موقفى ديگر سوال مى شوند، پس تناقضى در آيات نيست ((
بعضى گفته اند: «مراد از سؤال در جملۀ «وَ لَا يُسئَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ المُجرِمُون»، سؤال در روز قيامت است، و آن سؤالى كه نفى شده، سؤال استعلام و خبرگيرى است، نه سؤال توبيخ. چون خداى تعالى، از خود مجرمان، داناتر، و باخبرتر از خود آنان به گناهان آنان است، و احتياج ندارد كه از ايشان بپرسد چه گناهى مرتكب شده اند.  


و نيز بعضى از مفسرين گفته اند: ((ضمير جمع در جمله ((عن ذنوبهم (( به - ((من هو اشد - كسانى كه از قارون نيرومندتر بودند(( برمى گردد، و مراد از مجرمين غير ايشان است ، و معناى آيه اين است كه : ساير مجرمين از گناهان اقوام گذشته كه خدا هلاكشان كرده پرسش و بازخواست نمى شوند((
علاوه بر اين، ملائكه نيز گناهان ايشان را از نامه هاى اعمال آنان مى فهمند، و مجرمان را از سيماى آنان مى شناسند. به خلاف آيه: «وَ قِفُوهُم إنَّهُم مَسئُولُون»، كه سؤال در آن، سؤال توبيخ است، نه استعلام و خبرگيرى.
 
ممكن هم هست سؤال در هر دو آيه، به يك معنا باشد. و اگر در يكى نفى و در يكى اثبات شده، به خاطر اختلاف مواقف روز قيامت است. چون در موقفى سؤال نمى شوند و در موقفى ديگر، سؤال مى شوند. پس تناقضى در آيات نيست.
 
و نيز بعضى از مفسران گفته اند: «ضمير جمع در جملۀ «عَن ذُنُوبِهِم»، به - «مَن هُوَ أشَدّ: كسانى كه از قارون نيرومندتر بودند» بر مى گردد. و مراد از مجرمان، غير ايشان است، و معناى آيه، اين است كه: ساير مجرمان از گناهان اقوام گذشته كه خدا هلاكشان كرده، پرسش و بازخواست نمى شوند».
 
اين بود آن وجوهى كه گفتيم مفسران در تفسير آيه آورده اند، و هيچ يك از آن ها با سياق سازگار نيست.


اين بود آن وجوهى كه گفتيم مفسرين در تفسير آيه آورده اند، و هيچ يك از آنها با سياق سازگار نيست
فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فى زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا يَلَيْت لَنَا مِثْلَ مَا أُوتىَ قَرُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍ عَظِيمٍ
فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فى زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا يَلَيْت لَنَا مِثْلَ مَا أُوتىَ قَرُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍ عَظِيمٍ
كلمه ((حظ(( به معناى بهره آدمى از سعادت و بخت است
كلمه ((حظ(( به معناى بهره آدمى از سعادت و بخت است
۱۶٬۹۰۷

ویرایش