گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۲۲۲: خط ۲۲۲:


==مقصود فرعون از اين كه به «هامان» گفت: برايم برجى بساز==
==مقصود فرعون از اين كه به «هامان» گفت: برايم برجى بساز==
«'''لعلى اطلع الى اله موسى'''» - در اين جمله ((اله (( را نسبت به موسى داده ، و گفته اله موسى ، به اين عنايت كه خود او آن را نمى شناسد، و اين موسى است كه مردم را به سوى او مى خواند، و اين كلام از باب قرار دادن نتيجه در جاى مقدمه است ، و تقدير كلام چنين است :  
«'''لَعَلّى أطّلِعُ إلَى إلَه مُوسَى'''» - در اين جمله، «إله» را نسبت به موسى داده، و گفته إله موسى، به اين عنايت كه خود او، آن را نمى شناسد، و اين موسى است كه مردم را به سوى او مى خواند. و اين كلام، از باب قرار دادن نتيجه در جاى مقدمه است، و تقدير كلام چنين است:  


((اجعل لى صرحا اصعد الى اعلى درجاته ، فانظر الى السماء لعلى اطلع الى اله موسى : برايم برجى بساز، تا بر آخرين پله آن بالا روم ، و به آسمانها نظر كنم ، شايد از اله موسى اطلاعى يابم (( و گويا او خيال مى كرده كه خداى تعالى جسمى است كه در بعضى از طبقات جو يا افلاك منزل دارد، لذا اظهار اميد مى كند كه اگر چنين برجى برايش ‍ درست كنند از بالاى آن به خداى تعالى اشراف و اطلاع پيدا كند، ممكن هم هست كه او چنين خيالى نمى كرده بلكه مى خواسته مطلب را بر مردم مشتبه نموده و گمراهشان سازد
«إجعَل لِى صَرحاً أصعَدُ إلَى أعلَى دَرَجَاتِهِ، فَأنظُرُ إلَى السَّمَاءِ لَعَلّى أطّلِعُ إلَى إلَه مُوسَى: برايم برجى بساز، تا بر آخرين پله آن بالا روم، و به آسمان ها نظر كنم، شايد از إله موسى اطلاعى يابم».


و نيز ممكن است مرادش اين بوده باشد كه برايش رصد خانه اى بسازند، تا ستارگان را رصدبندى نموده ، از اوضاع كواكب استنباط كند، آيا رسولى مبعوث شده تا با رسالت موسى تطبيق كند يا نه ، و يا آنچه موسى ادعا مى كند حق است يا نه ؟ مؤ يد اين احتمال گفتار ديگر اوست كه قرآن كريم در جاى ديگر آن را چنين حكايت فرموده : ((يا هامان ابن لى صرحا لعلى ابلغ الاسباب ، اسباب السموات فاطلع الى اله موسى ، و انى لاظنه كاذبا((
و گويا او خيال مى كرده كه خداى تعالى، جسمى است كه در بعضى از طبقات جوّ يا افلاك منزل دارد. لذا اظهار اميد مى كند كه اگر چنين برجى برايش درست كنند، از بالاى آن، به خداى تعالى اشراف و اطلاع پيدا كند. ممكن هم هست كه او چنين خيالى نمى كرده، بلكه مى خواسته مطلب را بر مردم مشتبه نموده و گمراهشان سازد.


«'''و انى لاظنه من الكاذبين'''» - در اين جا از مطلبى كه قبلا گفته بود كه من معبودى غير از خودم سراغ ندارم ، ترقى نموده ، مى گويد: نه تنها نسبت به اله ديگر غير از خودم جهل دارم ، بلكه از اين طرف گمان به عدم چنين معبودى دارم ، و گمان دارم كه موسى دروغ مى گويد، و اين مدعا را براى تلبيس و گمراه كردن مردم كرده
و نيز ممكن است مرادش اين بوده باشد كه برايش رصد خانه اى بسازند، تا ستارگان را رصدبندى نموده، از اوضاع كواكب استنباط كند، آيا رسولى مبعوث شده تا با رسالت موسى تطبيق كند يا نه؟ و يا آنچه موسى ادعا مى كند حق است يا نه؟
 
مؤيّد اين احتمال، گفتار ديگر اوست كه قرآن كريم، در جاى ديگر، آن را چنين حكايت فرموده: «يَا هَامَانُ ابنِ لِى صَرحاً لَعَلّى أبلُغُ الأسبَابَ * أسبَابَ السّمَاوَاتِ فَأطّلِعَ إلَى إلَه مُوسَى وَ إنّى لَأظُنُّهُ كَاذِباً».
 
«'''وَ إنّى لَأظُنُّهُ مِنَ الكَاذِبِين'''» - در اين جا، از مطلبى كه قبلا گفته بود كه من معبودى غير از خودم سراغ ندارم، ترقى نموده، مى گويد: نه تنها نسبت به إله ديگر غير از خودم جهل دارم، بلكه از اين طرف گمان به عدم چنين معبودى دارم، و گمان دارم كه موسى دروغ مى گويد. و اين مدعا را براى تلبيس و گمراه كردن مردم كرده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۳ </center>
و اگر گفته شود در آيه مورد بحث فرعون ، موسى (عليه السلام ) را دروغگو خوانده ، با اينكه در اين آيه سخنى از موسى حكايت نشده ، پس چرا فرعون گفته : او دروغگو است ، پاسخ اين آن است كه موسى اين را گفته بود، ليكن قرآن كريم سخن او را در سوره اسرى ، آيه ۱۰۲ حكايت فرموده ، كه گفته بود: ((لقد علمت ما انزل هولاء الا رب السموات و الارض : تو خودت يقين دارى كه اين آيات را جز رب آسمانها و زمين كسى نازل نكرده ((
و اگر گفته شود: در آيه مورد بحث، فرعون، موسى «عليه السلام» را دروغگو خوانده، با اين كه در اين آيه سخنى از موسى حكايت نشده، پس چرا فرعون گفته: او دروغگو است؟ پاسخ اين، آن است كه موسى اين را گفته بود، ليكن قرآن كريم، سخن او را در سوره «اسرى»، آيه ۱۰۲ حكايت فرموده، كه گفته بود: «َلَقَد عَلِمتَ مَا أنزَلَ هَؤُلَاءِ إلّا رَبُّ السّمَاوَاتِ وَ الأرض: تو خودت يقين دارى كه اين آيات را جز ربّ آسمان ها و زمين كسى نازل نكرده».
 
بعضى از مفسران در توجيه جملۀ «مَا عَلِمتُ لَكُم مِن إلَهٍ غَيرِى» گفته اند: «از قبيل نفى معلوم به نفى علم است»، و اين گونه تعبير، در جايى مى آيد كه اگر حقيقتى وجود مى داشت، حتما همه مى فهميدند. در چنين مواردى گفته مى شود كه من چنين چيزى نمى دانم. يعنى چنين چيزى نيست.


بعضى از مفسرين در توجيه جمله ((ما علمت لكم من اله غيرى (( گفته اند: ((از قبيل نفى معلوم به نفى علم است (( و اين گونه تعبير در جايى مى آيد كه اگر حقيقتى وجود مى داشت حتما همه مى فهميدند، در چنين مواردى گفته مى شود كه من چنين چيزى نمى دانم ، يعنى چنين چيزى نيست ، و نظير اين تعبير در آيه ((قل اتنبون الله بما لا يعلم فى السموات و لا فى الارض (( است و ليكن اين توجيه با ذيل آيه سازگار نيست ؛ چون فرعون دنبال اين جمله مى گويد: برايم برجى بساز، تا بلكه از اله موسى اطلاعى پيدا كنم
و نظير اين تعبير، در آيه: «قُل أتُنَبِّؤُنَ اللهَ بِمَا لَا يَعلَمُ فِى السَّمَاوَاتِ وَ لَا فِى الأرضِ» است، وليكن اين توجيه، با ذيل آيه سازگار نيست. چون فرعون، دنبال اين جمله مى گويد: برايم برجى بساز، تا بلكه از إله موسى اطلاعى پيدا كنم.


«'''وَ استَكْبرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ فى الاَرْضِ بِغَيرِ الْحَقِّ وَ ظنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لا يُرْجَعُونَ'''»:
«'''وَ استَكْبرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ فى الاَرْضِ بِغَيرِ الْحَقِّ وَ ظنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لا يُرْجَعُونَ'''»:


يعنى حالشان حال كسى است كه برنگشتن به سوى ما در نظرش رجحان دارد، چون در سويداى دل يقين به رجوع داشتند، همچنان كه خداى تعالى درباره شان فرموده : ((و جحدوا بها و استيقنتها انفسهم ظلما و علوا : معاد را انكار كردند در حالى كه دلهايشان به آن يقين داشت ، و اين انكارشان از ظلم و گردنكشى بود((
يعنى: حالشان، حال كسى است كه برنگشتن به سوى ما در نظرش رجحان دارد. چون در سويداى دل، يقين به رجوع داشتند، همچنان كه خداى تعالى درباره شان فرموده: «وَ جَحَدُوا بِهَا وَ استَيقَنَتهَا أنفُسُهُم ظُلماً وَ عُلُوّاً: معاد را انكار كردند، در حالى كه دل هايشان به آن يقين داشت، و اين انكارشان، از ظلم و گردنكشى بود».
فَأَخَذْنَهُ وَ جُنُودَهُ...
 
«'''فَأَخَذْنَاهُ وَ جُنُودَهُ...'''»:


كلمه ((نبذ(( به معناى طرح و دور انداختن است ، و كلمه ((يم (( به معناى دريا است ، و بقيه الفاظ آيه روشن است ، چيزى كه هست بايد نكته اى كه در آن است از نظر دور نداشت ، و آن لحن توهين آميز به فرعون و لشكريان او، و هول انگيزى عذابى است كه بر سر آنان آورد
كلمۀ «نبذ»، به معناى طرح و دور انداختن است، و كلمۀ «يَم» به معناى دريا است. و بقيه الفاظ آيه روشن است. چيزى كه هست، بايد نكته اى كه در آن است، از نظر دور نداشت و آن، لحن توهين آميز به فرعون و لشكريان او، و هول انگيزى عذابى است كه بر سر آنان آورد.




۱۶٬۹۱۱

ویرایش