۱۷٬۰۵۲
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
<span id='link248'><span> | <span id='link248'><span> | ||
==سلطه و ولايت شياطين بر | ==سلطه و ولايت شياطين بر انسان، قهرى نيست== | ||
خلاصه | خلاصه اين كه: ولايت شيطان ها بر آدميان ولايت اجبار نيست، بلكه از قبيل معامله طرفينى است، به اين معنا كه اگر انسان ها، شيطان ها را متابعت مى كنند، به خاطر منافع و فوايدى است كه در اين كار تصور مى كنند. و اگر شيطان ها هم آنان را مى فريبند، به خاطر منافعى است كه در ولايت بر آنان و اداره كردن شؤون ايشان مى پندارند. | ||
از | آرى، شيطان ها از فريفتن انسان ها و ولايت داشتن بر ايشان، يك نوع لذتى مى برند. انسان ها هم، از پيروى شيطان ها و وسوسه هاى آنان، يك نوع لذتى را احساس مى كنند. چون به اين وسيله، به ماديات و تمتعات نفسانى مى رسند، و اين، همان اعترافى است كه اولياى شيطان ها در قيامت خواهند كرد، و خواهند گفت: | ||
«ربنا استمتع بعضنا ببعض»: پروردگارا! ما پيروان شياطين و شياطين، از يكديگر استفاده كرديم، ما از وسوسه و تسويلات آن ها - كه همان متاع دنيا و زخارف آن باشد - استفاده كرديم، و آنان از ولايتى كه بر ما داشتند، لذت بردند، و نتيجه اش اين شد كه مى بينيم. | |||
از اين جا معلوم مى شود كه مراد از «اجل» در جمله «و بلغنا اجلنا الذى اجلت لنا»، آن حدى است كه خداوند براى وجود ايشان قرار داده، و آن درجه و پايه اى است كه ايشان به وسيله اعمالى كه كردند، بدان رسيدند. نه اين كه معنايش سر رسيدن مدت زندگى باشد. سياق آيه هم، همين معنا را تاءييد مى كند. | |||
روى اين حساب، برگشت معناى آيه به اين است كه: بعضى از ما به سوء اختيار و به عمل زشت خود، بعض ديگر را پيروى كرديم، و اين روش را تا آن جا كه تو مقدر كرده بودى، ادامه داديم. يعنى تا سرحد ظلم و كفر پيش رفتيم. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۸۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۸۶ </center> | ||
«''' و يوم يحشرهم جميعا '''» و روزى كه همه آنان را محشور مى | «''' و يوم يحشرهم جميعا '''» - و روزى كه همه آنان را محشور مى كند، تا احتجاج عليه آنان، به طور كامل انجام يابد، آنگاه به طايفه شيطان ها مى فرمايد: «يا معشر الجن قد استكثرتم من الانس»: اى گروه جن! شما ولايت بر انسان ها و گمراه نمودن آنان را از حد گذرانديد. | ||
به طورى كه ملاحظه مى | |||
قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ | «''' و قال اوليائهم من الانس'''» - پيروان شيطان ها به جاى ايشان جواب داده، به حقيقت اعتراف كرده و مى گويند: «ربنا استمتع بعضنا ببعض». پروردگارا! ما گروه آدميان، خودمان دنبال شيطان ها را گرفته و از تسويلات آنان، از قبيل زخارف دنيا و هواپرستى لذت برديم، و گروه جن هم، از پيروى كردن ما و القاى وسوسه به دل هاى ما لذت بردند. ما دو طايفه، اين روش را ادامه داديم، تا آن كه: «بلغنا اجلنا الذى اجلت لنا»: رسيديم به آن اندازه از زندگى نكبت بار و كارهاى ناشايسته كه فعلا داريم. | ||
اين | |||
و در آخر براى | به طورى كه ملاحظه مى كنيد، اعتراف دارند كه اين «اجل» را هرچند خداوند مقدر فرموده، ولى ايشان با پيمودن راه بهره بردارى از يكديگر به اختيار خويش، به آن رسيده اند. و بنابر آنچه گفته شد، اگر بگوييم آيه شريفه ظهور دارد در اين كه مراد از «جن»، شياطين جنى است كه در سينه ها وسوسه مى كنند، خيلى بيراهه نرفته ايم. | ||
وَ كَذَلِك نُوَلى بَعْض | |||
در اين | «'''قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلا مَا شاءَ اللَّهُ ...'''»: | ||
اين جمله، حكايت جوابى است كه خداوند به آنان مى دهد، و در عين حال، قضايى است كه عليه آنان می راند، و متن آن قضا، تنها جمله «النار مثويكم» است. | |||
كلمه «مثوى»، اسم مكان از ماده «ثوى يثوى ثواء»، و به معناى محل اقامت با استقرار است. پس اين كه فرمود: «النار مثويكم»، معنايش اين است كه: آتش، محل اقامتى است براى شما كه در آن استقرار خواهيد داشت، و بيرون شدن برايتان نيست. | |||
از اين رو، جمله «خالدين فيها» تأكيد خواهد بود، و چون ممكن بود كسى خيال كند كه خود خداى تعالى هم، نمی تواند آنان را از آتش بيرون كند، لذا فرمود: «الا ما شاء الله»، تا بفهماند كه قدرت خداى تعالى بر نجات دادن آنان، در عين حال به جاى خود باقى است، گرچه نجات نمى دهد. | |||
و در آخر براى اين كه بيان آيه را تكميل نموده و خطابى كه به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شده، تعليل كرده باشد، فرمود: «ان ربك حكيم عليم». | |||
«'''وَ كَذَلِك نُوَلى بَعْض الظالِمِينَ بَعْضا بِمَا كانُوا يَكْسِبُونَ'''»: | |||
در اين جمله، اين معنا را خاطرنشان مى سازد كه بعضى از ستمكاران را، ولىّ بعضى ديگر قرار دادن، به همان ملاكى است كه در آيه قبلى ذكر شد، و آن، اين بود كه تابع (ستمگران)، از تسويلات متبوع خود (شيطان)، لذت برده، از اين راه گناهانى را مرتكب مى شود، و اين روش را آن قدر ادامه مى دهد تا آن كه خداوند، متبوع او را، ولىّ او، و او را در تحت ولايت آن متبوع قرار دهد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۸۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۸۷ </center> | ||
حرف | حرف «باء» در جمله «بما كانوا يكسبون»، براى سببيت و يا مقابله است، و مى رساند كه قرار دادن اين ولايت، خود مجازاتى است كه خداوند ستمگران را در قبال ظلم هايى كه مرتكب شدند، كيفر مى دهد. نه اين كه مجازات ابتدايى و بدون گناه بوده باشد. و اين، همان معنايى است كه آيه «يضل به كثيرا و يهدى به كثيرا و ما يضل به الا الفاسقين»، آن را بيان مى كند. | ||
در آيه مورد | |||
در آيه مورد بحث، از غيبت به تكلم التفات شده. يعنى سياق غيبت پيشين، تبديل به خطاب به رسول خدا شده، تا اين كه بيان حقايق را به رسول خدا اختصاص داده باشد. چون قوم لايقى براى تلقى اين گونه حقايق نبودند، و اگر به تكلم التفات شده و حال آن كه ممكن بود به نحو ديگر بشود، براى اين است كه تكلم براى راز در ميان نهادن مناسب تر است. البته در آيات مورد بحث، التفات هاى ديگرى نيز به كار رفته، كه خواننده محترم، خود می تواند با كمى دقت به نكات آن ها پى برد. | |||
<span id='link249'><span> | <span id='link249'><span> | ||
==بعثت پيامبران حجت را بر كافرين تمام كرده است . == | ==بعثت پيامبران حجت را بر كافرين تمام كرده است . == | ||
يَمَعْشرَ الجِْنِّ وَ الانسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسلٌ مِّنكُمْ ... | يَمَعْشرَ الجِْنِّ وَ الانسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسلٌ مِّنكُمْ ... |
ویرایش