گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۷: خط ۴۷:


==گفتگوى حضرت موسى «ع» با فرعون ==
==گفتگوى حضرت موسى «ع» با فرعون ==
«'''وَ قَالَ مُوسى يَا فِرْعَوْنُ إِنى رَسولٌ مِّن رَّب الْعَالَمِينَ'''»:
«'''وَ قَالَ مُوسى يَا فِرْعَوْنُ إِنّى رَسولٌ مِّن رَبّ الْعَالَمِينَ'''»:


در اين آيه شروع شده است به شرح و تفصيل داستان دعوت موسى (عليه السلام ).
در اين آيه، شروع شده است به شرح و تفصيل داستان دعوت موسى «عليه السلام».


موسى (عليه السلام ) خود را به رسالت معرفى كرده تا زمينه براى بيان چيزهايى كه ماءمور ابلاغ آن است فراهم سازد، و اگر از اسامى خداى تعالى اسم (( رب العالمين (( را ذكر كرده براى اين است كه مناسب ترين اسم خداى تعالى در مقابل بت پرستانى كه براى هر قوم و هر شاءنى از شؤ ون عالم و هر ناحيه اى از نواحى آن پروردگارى عليحده قائل بودند همان اسم رب العالمين است .
موسى «عليه السلام»، خود را به رسالت معرفى كرده، تا زمينه براى بيان چيزهايى كه مأمور ابلاغ آن است، فراهم سازد. و اگر از اسامى خداى تعالى، اسم «ربّ العالمين» را ذكر كرده، براى اين است كه مناسب ترين اسم خداى تعالى، در مقابل بت پرستانى كه براى هر قوم و هر شأنى از شؤون عالَم و هر ناحيه اى از نواحى آن، پروردگارى عليحده قائل بودند، همان اسم «ربّ العالمين» است.


«'''حَقِيقٌ عَلى أَن لا أَقُولَ عَلى اللَّهِ إِلا الْحَقَّ ...'''»:
«'''حَقِيقٌ عَلى أَن لا أَقُولَ عَلى اللَّهِ إِلا الْحَقَّ ...'''»:


اين آيه صدق موسى را در ادعاى رسالتش تاءكيد مى كند، و معنايش اين است كه من سزاوارم به اينكه حرف حق بزنم و در رسالتى كه به من داده باطلى به او نسبت ندهم و در خلال چيزهايى كه ماءمور به ابلاغ آنم چيزى را كه ماءمور نيستم نگنجانم .
اين آيه، صدق موسى را در ادعاى رسالتش تأكيد مى كند، و معنايش اين است كه: من سزاوارم به اين كه حرف حق بزنم و در رسالتى كه به من داده، باطلى به او نسبت ندهم و در خلال چيزهايى كه مأمور به ابلاغ آنم، چيزى را كه مأمور نيستم، نگنجانم.


«'''قد جئتكم ببينة من ربكم'''» - اين جمله نسبت به جملات گذشته و يا نسبت به خصوص جمله (( انى رسول من رب العالمين (( كه در حقيقت اصلى است كه بقيه جملات متفرع بر آن است به منزله تعليل و بيان چرائى است .
«'''قد جئتكم ببينة من ربكم'''» - اين جمله نسبت به جملات گذشته و يا نسبت به خصوص جمله «إنّى رسول من ربّ العالمين»، كه در حقيقت اصلى است كه بقيه جملات متفرع بر آن است، به منزله تعليل و بيان چرائى است.


بعيد نيست كه متعدى شدن كلمه (( حقيق (( با لفظ (( على (( از اين جهت باشد كه اين كلمه معناى حريص را مى دهد و بنابراين احتمال معنا چنين مى شود: (( من حريصم بر اينكه بر خدا جز حق نگويم در حاليكه سزاوار هم همين است (( . و اگر به معناى سزاوار بود جا داشت با لفظ (( باء(( متعدى شود، چه معروف در لغت چنين است ، مثلا گفته مى شود: (( فلان حقيق بالا كرام (( فلانى سزاوار احترام است .
بعيد نيست كه متعدى شدن كلمه «حقيق» با لفظ «على»، از اين جهت باشد كه اين كلمه، معناى حريص را مى دهد. و بنابراين احتمال، معنا چنين مى شود: «من حريصم بر اين كه بر خدا جز حق نگويم، در حالی كه سزاوار هم، همين است».  


البته بعضى هم لفظ (( على (( را (( على (( - با تشديد - خوانده اند، بنابراين قرائت ، كلمه حقيق هم ماءخوذ از (( حق عليه كذا(( و معنايش اين خواهد بود كه بر من واجب است كه از ناحيه خداى تعالى جز حق نگويم . بنابراين كلمه (( حقيق (( خبر و مبتداى آن جمله (( ان لا اقول ...(( خواهد بود.
و اگر به معناى سزاوار بود، جا داشت با لفظ «باء» متعدى شود. چه معروف در لغت چنين است. مثلا گفته مى شود: «فلانٌ حقيق بالإكرام: فلانى سزاوار احترام است».
 
البته بعضى هم لفظ «على» را «علىّ» - با تشديد - خوانده اند. بنابراين قرائت، كلمه «حقيق» هم، مأخوذ از «حق عليه كذا»، و معنايش اين خواهد بود كه: بر من واجب است كه از ناحيه خداى تعالى، جز حق نگويم. بنابراين، كلمه «حقيق»، خبر و مبتداى آن جمله «أن لا أقول...» خواهد بود.


«'''قَالَ إِن كُنت جِئْت بِآيَةٍ فَأْتِ بهَا إِن كُنت مِنَ الصادِقِينَ'''»:
«'''قَالَ إِن كُنت جِئْت بِآيَةٍ فَأْتِ بهَا إِن كُنت مِنَ الصادِقِينَ'''»:


شرطى كه در اول آيه است يعنى جمله (( ان كنت جئت بايه (( صدق موسى (عليه السلام ) را مى رساند، براى اينكه اگر واقعا معجزه اى آورده باشد در اين ادعايش راست گفته ، ليكن شرط در ذيل آيه يعنى جمله (( ان كنت من الصادقين (( تعريضى است كه بوسيله آن اشاره مى كند به اينكه وى معتقد به صدق موسى در اينكه آيه اى آورده نبوده ،
شرطى كه در اول آيه است، يعنى جمله «إن كنت جئت بآية»، صدق موسى «عليه السلام» را مى رساند. براى اين كه اگر واقعا معجزه اى آورده باشد، در اين ادعايش راست گفته، ليكن شرط در ذيل آيه، يعنى جمله «إان كنت من الصادقين»، تعريضى است كه به وسيله آن، اشاره مى كند به اين كه وى معتقد به صدق موسى در اين كه آيه اى آورده، نبوده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۷۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۷۱ </center>
پس كانه گفته است : اگر معجزه اى آورده اى به ما نشان بده ، ولى گمان نمى كنم تو در ادعايت راست بگويى ، و بنابراين ، در آيه شريفه شرط تكرار نشده و هر كدام معنايى جداگانه افاده مى كند.
پس كأنّه گفته است: اگر معجزه اى آورده اى، به ما نشان بده، ولى گمان نمى كنم تو در ادعايت راست بگويى. و بنابراين، در آيه شريفه، شرط تكرار نشده و هر كدام معنايى جداگانه افاده مى كند.
<span id='link164'><span>
<span id='link164'><span>
==تبديل عصاى موسى «ع» به اژدها و بيضاء گشتن دست آن حضرت ==
==تبديل عصاى موسى «ع» به اژدها و بيضاء گشتن دست آن حضرت ==
«'''فَأَلْقَى عَصاهُ فَإِذَا هِىَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ'''»:
«'''فَأَلْقَى عَصاهُ فَإِذَا هِىَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ'''»:
۱۷٬۰۵۵

ویرایش