۱۶٬۹۰۷
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۸۳: | خط ۲۸۳: | ||
و به جاى اين كه بگويند «خدا، عالِم است»، مى گفتند: «جاهل نيست». و همچنين در مورد ساير صفات، مانند قدرت، خالقيت، رحمت، مُلك و غير اين ها. | و به جاى اين كه بگويند «خدا، عالِم است»، مى گفتند: «جاهل نيست». و همچنين در مورد ساير صفات، مانند قدرت، خالقيت، رحمت، مُلك و غير اين ها. | ||
با اين تفاوت كه مشركان مى گفتند: اين خداى داراى چنين صفات، امر تدبير مخلوقات را به مقرّبان درگاه خود، مانند ملائكه واگذار نموده، و ديگر خودش در تدبير عالَم، هيچ كاره است. ارباب و مدبّران عالَم، ملائكه و آلهه هستند، و اما خدا (عزّ اسمه)، | با اين تفاوت كه مشركان مى گفتند: اين خداى داراى چنين صفات، امر تدبير مخلوقات را به مقرّبان درگاه خود، مانند ملائكه واگذار نموده، و ديگر خودش در تدبير عالَم، هيچ كاره است. ارباب و مدبّران عالَم، ملائكه و آلهه هستند، و اما خدا (عزّ اسمه)، او، تنها در اين ارباب، ربوبيت و تدبير دارد. پس خدا، ربّ ارباب و إله آلهه است. | ||
ممكن هم هست اسم «رحمان»، تنها در حكايت قصه آمده باشد، نه در خود قصه. به اين معنا كه اهل قريه نگفته باشند: «و رحمان چيزى نازل نكرده، شما دروغ مى گوييد»، بلكه يا گفته باشند: «خدا چيزى نازل نكرده»، و يا «چيزى نازل نشده». و آنگاه قرآن، در نقل قصه، كلمۀ «رحمان» را آورده باشد، تا به حلم و رحمت خداى تعالى، در قبال انكار و تكذيب حق صريحى كه مشركان داشتند، اشاره كند. | ممكن هم هست اسم «رحمان»، تنها در حكايت قصه آمده باشد، نه در خود قصه. به اين معنا كه اهل قريه نگفته باشند: «و رحمان چيزى نازل نكرده، شما دروغ مى گوييد»، بلكه يا گفته باشند: «خدا چيزى نازل نكرده»، و يا «چيزى نازل نشده». و آنگاه قرآن، در نقل قصه، كلمۀ «رحمان» را آورده باشد، تا به حلم و رحمت خداى تعالى، در قبال انكار و تكذيب حق صريحى كه مشركان داشتند، اشاره كند. | ||
و جملۀ «إن أنتُم إلّا تَكذِبُون»، به منزله نتيجه است براى صدر آيه. و حاصل كلامشان، اين مى شود كه: شما هم بشرى هستيد مثل ما، و ما با اين كه مثل شما بشر هستيم، در نفس خود، چيزى از وحى كه ادعا مى كنيد به شما نازل شده، نمى يابيم. و چون شما هم مثل ماييد، پس رحمان هيچ وحيى نازل نكرده، و شما دروغ مى گوييد. و چون غير از اين ادعا ،ادعاى ديگرى نداريد، پس غير از دروغ، چيز ديگرى نداريد. | و جملۀ «إن أنتُم إلّا تَكذِبُون»، به منزله نتيجه است براى صدر آيه. و حاصل كلامشان، اين مى شود كه: | ||
شما هم بشرى هستيد مثل ما، و ما با اين كه مثل شما بشر هستيم، در نفس خود، چيزى از وحى كه ادعا مى كنيد به شما نازل شده، نمى يابيم. و چون شما هم مثل ماييد، پس رحمان هيچ وحيى نازل نكرده، و شما دروغ مى گوييد. و چون غير از اين ادعا ،ادعاى ديگرى نداريد، پس غير از دروغ، چيز ديگرى نداريد. | |||
و با اين بيان، نكته حصر در جملۀ «إن أنتُم إلّا تَكذِبُون» روشن شد. و همچنين وجه اين كه چرا فعل را نفى كرد، (و گفت: شما دروغ مى گوييد، ولى اسم فاعل را نفى نكرد) و نفرمود: «شما نيستيد، مگر دروغگو». براى اين كه مراد، تكذيب و نفى فعل در حال گفتگو بوده، نه مستمرا و در آينده. (چون اسم فاعل، زمان حال و آينده را به طور استمرار شامل مى شود. به خلاف فعل، كه تنها شامل حال و آينده مى شود). | و با اين بيان، نكته حصر در جملۀ «إن أنتُم إلّا تَكذِبُون» روشن شد. و همچنين وجه اين كه چرا فعل را نفى كرد، (و گفت: شما دروغ مى گوييد، ولى اسم فاعل را نفى نكرد) و نفرمود: «شما نيستيد، مگر دروغگو». براى اين كه مراد، تكذيب و نفى فعل در حال گفتگو بوده، نه مستمرا و در آينده. (چون اسم فاعل، زمان حال و آينده را به طور استمرار شامل مى شود. به خلاف فعل، كه تنها شامل حال و آينده مى شود). |
ویرایش