۱۶٬۳۳۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
مؤلف: اين معنا از طرق اهل سنت نيز روايت شده، ولى حديث خالى از شبهه نيست. چون از آن بر مى آيد كه قبول كرده كلمه «ذنب»، به معناى نافرمانى خدا، و منافى با عصمت است، در حالى كه گفتيم معنايش اين نيست. | مؤلف: اين معنا از طرق اهل سنت نيز روايت شده، ولى حديث خالى از شبهه نيست. چون از آن بر مى آيد كه قبول كرده كلمه «ذنب»، به معناى نافرمانى خدا، و منافى با عصمت است، در حالى كه گفتيم معنايش اين نيست. | ||
و در كافى، به سند خود، از جميل روايت كرده كه گفت: من از امام صادق «عليه السلام»، از معناى آيه «هُوَ الّذِى أنزَلَ السّكِينَةَ فِى قُلُوبِ المُؤمِنِين» پرسيدم كه اين سكينت چيست؟ فرمود: ايمان است، همچنان كه دنبالش فرمود: «لِيَزدَادُوا إيمَاناً مَعَ إيمَانِهِم». | |||
مؤلف: ظاهر اين روايت چنين مى رساند كه جملۀ «لِيَزدَادُوا إيمَاناً مَعَ إيمَانِهِم» را تفسير براى سكينت گرفته، و در همين معنا روايتى ديگر نيز هست. | |||
و نيز در همان كتاب، به سند خود، از ابى عمرو زبيرى، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه گفت: به حضورش عرضه داشتم: اى عالم! مرا خبر ده از اين كه كدام يك از اعمال نزد خدا افضل است؟ | |||
فرمود: آن چيزى كه ساير اعمال جز به وسيله آن قبول نمى شود. پرسيدم آن چيست؟ فرمود: ايمان به خدايى كه جز او معبودى نيست. اين از همه اعمال، درجه اش بالاتر و منزلتش شريف تر و بركاتش بيشتر است. | |||
مى گويد: پرسيدم : آيا مرا از ايمان خبر نمى دهى كه آيا صرف گفتن شهادتين است و يا عمل | مى گويد: پرسيدم: آيا مرا از ايمان خبر نمى دهى كه آيا صرف گفتن شهادتين است و يا عمل كردن؟ فرمود: ايمان، همه اش عمل است و گفتن شهادتين هم، عمل زبان است كه خدا وجوب آن را در كتابش و نور واضحش بيان كرده، و دليلش از ناحيه عقل هم تمام است. كتاب هم، شاهد عقل است، و به سوى رهنمودهاى عقل مى خواند. | ||
عرضه داشتم : فدايت شوم توضيح بدهيد تا بفهمم. فرمود: ايمان، حالات و درجات و صفات و منازلى دارد. بعضى از آن مراتب، مرتبۀ تامّ است، كه ديگر به منتهى درجه رسيده است، و بعضى از آن ناقص است و نقصانش، روشن است. و بعضى از آن، نه به آن تماميت است و نه به اين نقص، بلكه از طرف نقصان به سوى كمال ترجيح دارد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۰۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۰۶ </center> | ||
عرضه داشتم مگر | عرضه داشتم: مگر ايمان، تامّ و ناقص، و كم و زياد دارد؟ فرمود: بله. پرسيدم: چطور؟ فرمود: براى اين كه خداى تعالى، ايمان را بر تمامى اعضاى بنى آدم واجب، و در همه آن ها تقسيم كرده. هيچ عضوى از اعضاء نيست مگر آن كه موظف به داشتن ايمانى است، غير آن ايمانى كه اعضاى ديگر دارند. | ||
پس هر كس خدا را ديدار كند، در حالى كه اعضاى خود را حفظ كرده، و هر يك را در انجام وظيفه اى كه داشته به كار بسته، خدا را با ايمان كامل ديدار كرده، و اهل بهشت است. و هر كس كه در يكى از آن ها خيانت كرده و يا از حدودى كه خدا معين نموده، تعدّى كند، خدا را ناقص الايمان ملاقات كرده است. | |||
عرضه داشتم: نقصان و كمال ايمان را فهميدم. حال بفرماييد: اين زيادتى ايمان از كجا مى آيد؟ | |||
فرمود: از آمادگى، همچنان كه خداى عزّوجلّ، پاسخ اين سؤال را چنين مى دهد: «وَ إذَا مَا أُنزِلَت سُورَةٌ فَمِنهُم مَن يَقُولُ أيُّكُم زَادَتهُ هَذِهِ إيمَاناً فَأمَّا الّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتهُم إيمَاناً وَ هُم يَستَبشِرُونَ وَ أمّا الّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزَادَتهُم رِجساً إلَى رِجسِهِم: و چون سوره اى نازل مى شود، بعضى ها مى پرسند: كدام يك از شما است كه اين سوره، ايمانش را زياد كرده باشد؟ و اما آن هايى كه ايمان دارند، آن سوره ايمانى بر ايمانشان بيفزايد و خوشحال مى شوند. و اما آن هايى كه در دل مريض اند، همان سوره، پليدى جديدى بر پليديشان مى افزايد». | |||
و نيز مى فرمايد: «نَحنُ نَقُصُّ عَلَيكَ نَبَأهُم بِالحَقّ إنُّ هُم فِتيَةٌ آمَنُوا بِرَبّهِم وَ زِدنَاهُم هُدىً: ما اخبار آنان را به حق برايت نقل مى كنيم، آنان جوانمردانى بودند كه به پروردگار خود ايمان آورده بودند، و ما هدايتشان را بيشتر كرديم». | |||
و اگر ايمان در همه افراد يكى مى بود، و هيچ زيادت و نقصانى در بين نبود، ديگر احدى بر ديگرى برترى نمى | و اگر ايمان در همه افراد يكى مى بود، و هيچ زيادت و نقصانى در بين نبود، ديگر احدى بر ديگرى برترى نمى داشت، و نعمت ها و مردم همه برابر مى شدند، و فضيلتى در كار نمى بود، وليكن اين تماميت ايمان است كه مؤمنان را بهشتى مى كند، و اين زيادتى آن است كه مؤمنان را از نظر درجاتى كه نزد خدا دارند، مختلف مى سازد، و اين كمى ايمان است، كه مقصرين را داخل آتش مى سازد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۰۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۰۷ </center> | ||
<span id='link280'><span> | <span id='link280'><span> |
ویرایش