۱۶٬۸۸۹
ویرایش
خط ۶: | خط ۶: | ||
<span id='link137'><span> | <span id='link137'><span> | ||
==معناى انجام عمل «لوجه اللّه» چیست؟ == | ==معناى انجام عمل «لوجه اللّه» چیست؟ == | ||
إِنمَا نُطعِمُكمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكمْ جَزَاءً وَ لا | «'''إِنمَا نُطعِمُكمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكمْ جَزَاءً وَ لا شُكُوراً'''»: | ||
كلمه | كلمه «وَجه» به معناى آن روى هر چيز است كه رو به روى تو و يا هر كس ديگر باشد. و وجه خداى تعالى، عبارت است از: صفات فعلى خداى تعالى، صفات كريمه اى كه افاضۀ خير بر خلق و خلقت و تدبير و رزق آن ها، و يا به عبارت جامع تر، رحمت عامه او كه قوام تمامى موجودات بدان است، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۴ </center> | ||
از آن صفات | از آن صفات نشأت مى گيرد. و بنابراين، معناى اين كه عملى به خاطر «وجه اللّه» انجام شود، اين است كه در انجام عمل اين نتيجه منظور گردد كه رحمت خداى تعالى و خشنوديش جلب شود. منظور تنها و تنها اين باشد و ذرّه اى از پاداش هايى كه در دست غير خداى تعالى است، منظور نباشد. و به همين جهت، خانواده اطعامگر دنبال اين سخن خود كه «إنّمَا نُطعِمُكُم لِوَجهِ الله» اضافه كردند: «لا نُرِيدُ مِنكُم جَزَاءً وَ لا شُكُوراً» - ما از شما نه پاداشى مى خواهيم، و نه حتّى تشكرى». | ||
گفتيم وجه خداى | گفتيم: وجه خداى تعالى، عبارت است از صفات فعلى او، كه صفات ذاتى خداى تعالى ماوراى آن صفات قرار دارد، و مبدأ آن و در آخر مبدأ تمامى خيرات عالم است. و بنابراين، برگشت اين كه عمل براى وجه اللّه باشد، به اين مى شود كه عمل انسان به اين انگيزه از انسان سر بزند كه باعث رضاى اوست، و او محبوب ما و رضايتش منظور ماست. براى اين كه او جميل على الاطلاق است، و به تعبير ديگر: برگشت چنين عملى به اين است كه انسان، خداى را تنها به اين جهت عبادت كند كه او اهليت عبادت و استحقاق آن را دارد. | ||
هدف واقع شدن | هدف واقع شدن «وجه الله»، و آن را غايت و انگيزه اعمال قرار دادن، در چند جا از كلام مجيدش آمده. مانند آيات زير: «وَ اصبِر نَفسَكَ مَعَ الّذِينَ يَدعُونَ رَبَّهُم بِالغَدوةِ وَ العَشِىّ يُرِيدُونَ وَجهَهُ»، و در اين معنا است آيه شريفه: «وَ مَا أُمِرُوا إلّا لِيَعبُدُوا اللّه مُخلِصِينَ لَهُ الدّين». و آيه شريفه: «وَ مَا تُنفِقُونَ إلّا ابتِغَاءَ وَجهِ اللهِ». و آيه شريفه: «فَادعُوهُ مُخلِصِينَ لَهُ الدّين». و آيه: «ألا لِلهِ الدّينُ الخَالِص». | ||
«'''لا | «'''لا نُرِيدُ مِنكُم جَزَاءً وَ لا شُكُوراً'''» - «جَزَاء» به معناى آن است كه عمل كسى را به چيزى كه معادل و برابر آن باشد، عوض دهى. حال چه عمل خير باشد، كه معادلش جزاى خير قرار مى گيرد و چه شر، كه معادلش جزاى شر واقع مى شود. جزا، هم از اين جهت عموميت دارد و هم از جهت اين كه شامل جزاى عملى و زبانى هر دو مى شود. چيزى كه هست در خصوص آيه مورد بحث، به قرينه اين كه در مقابل «شُكُور» قرار گرفته (نه جزايى مى خواهيم و نه تشكرى)، تنها جزاى عملى منظور است، نه جزا و تلافى زبانى. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۵ </center> | ||
و كلمه | و كلمه «شُكر» و «شكور»، هر دو به معناى ذكر نعمت و يادآورى آن در زبان و قلب و عمل است. و منظور از آن در آيه شريفه، به قرينه اين كه در مقابل جزا قرار گرفته، تنها ثناى جميل زبانى است. و آيه شريفه، يعنى آيه «إنّمَا نُطعِمُكُم لِوَجهِ الله...» خطابى است از اين طايفه به كسانى كه إطعامشان كردند. حال يا به زبان قال، كه در اين صورت اين آيه يا حكايت سخن ايشان است، و كلمۀ «قَالُوا» در تقدير آن است، و تقديرش: «قَالُوا إنّمَا نُطعِمُكُم ...» است، و خواسته اند به مسكين و يتيم و اسير اطمينان بدهند كه به احدى نخواهيم گفت ما افطار سه روز خود را به فلان و فلان داديم، و آبروى شما را نمى ريزيم، و بر شما منت نمى گذاريم. و يا اين كه اطعامگران اصلا چنين سخنى به زبان نياورده اند، و جملۀ مذكور، زبان حال ايشان است و خداى تعالى مى خواهد ايشان را به آن اخلاصى كه از باطن آنان خبر دارد، بستايد و بفهماند كه اين طايفه چنين مردمى بودند، و إطعامشان صرفا به خاطر خدا بود. | ||
إِنَّا نخَاف مِن رَّبِّنَا يَوْماً عَبُوساً قَمْطرِيراً | «'''إِنَّا نخَاف مِن رَّبِّنَا يَوْماً عَبُوساً قَمْطرِيراً'''»: | ||
اين كه روز قيامت را عبوس شمرده، از باب استعاره است. و مراد از «عبوس بودن» آن، ظهور كمال شدّت آن براى مجرمان است. و كلمۀ «قَمطَرير» - به طورى كه گفته اند - به معناى دشوار و سخت است. | |||
اين | اين آيه، در مقام بيان علت سخنى است كه از ايشان حكايت كرد. مى خواهد بفهماند چرا گفتند: «إنّما نُطعِمُكُم لِوَجهِ الله...» و اين كه اگر عمل مذكور خود را تنها و تنها به خاطر خدا انجام دادند، و عبوديت خود را براى خدا خالص كردند، براى اين بود كه از آن روز سخت و دشوار مى ترسيدند. و براى بيان علت مذكور، اكتفا نكردند به اين كه ما از آن روز مى ترسيم، بلكه آن روز را به پروردگار خود نسبت داده، گفتند: «ما از پروردگار خود، از روزى مى ترسيم كه چنين و چنان است»، تا فهمانده باشند وقتى از اين إطعامشان چيزى غير از پروردگارشان را در نظر ندارند، پس ترسشان هم از غير او نيست. همچنان كه اميدى هم به غير او ندارند. پس ترس و اميدشان همه از خدا است، اگر از روز قيامت هم مى ترسند، بدان جهت است كه روز پروردگارشان است. روزى است كه خدا به حساب بندگانش مى رسد، و جزاى اعمال ايشان را مى دهد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۰۶ </center> | ||
و اگر در آيه | و اگر در آيه «وَ يَخَافُونَ يَوماً كَانَ شَرُّهُ مُستَطِيراً» نسبت ترس آنان را به خود قيامت داد، براى اين بود كه گوينده اين سخن خود آنان نبودند، بلكه خداى تعالى است كه قبل از اين آيه، شدايد آن روز را به خودش نسبت داده، و فرموده بود: «إنّا أعتَدنَا لِلكَافِرينَ سَلاسِلَ ...». | ||
و كوتاه سخن | و كوتاه سخن اين كه: مسأله خوفى كه اين طايفه در گفتار خود آوردند، خوف در مقام عمل است. چون حساب عملِ بنده با خدا است، و بندگى لازمۀ لاينفكّ انسان است. انسان به هر درجه از كمال برسد، و حتى به مقام عصمت و بى گناهى هم اگر برسد، باز هم بنده است، و بنده ممكن نيست از خوف پروردگارش تهى باشد، همچنان كه فرمود: «إنّ إلَينَا إيَابَهُم * ثُمّ إنّ عَلَينَا حِسَابَهُم». | ||
فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شرَّ ذَلِك الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضرَةً وَ | «'''فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شرَّ ذَلِك الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضرَةً وَ سُرُوراً'''»: | ||
و معناى آيه اين است كه خداى | «وِقَايَه» به معناى حفظ كردن و از اذيت جلوگيرى نمودن است، و وقتى گفته مى شود: «فُلانٌ لَقِىَ فُلانٌ بِكَذا»، معنايش اين است كه با او به چنين وضعى روبرو شد؛ و كلمۀ «نَضرَه» به معناى بهجت و خوش رويى، و كلمه «سرور» در مقابل «اندوه» است. | ||
و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى، ايشان را حفظ و شرّ آن روز را از ايشان منع كرد، و با بهجت و سرور با ايشان روبرو شد. پس اين طايفه در آن روز خوشحال و مسرورند، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «وُجُوهٌ يَومَئِذٍ نَاضِرَةٌ». | |||
<span id='link138'><span> | <span id='link138'><span> | ||
ویرایش