گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
ظاهر آيه اى كه در سوره انفطار بود و مى گفت «وظيفۀ ملائكه حافظ، حفظ نامه هاى اعمال است»، با اين نظريه منافات ندارد. براى اين كه حفظ جان ها هم، مصداقى از نوشتن نامه است. همچنان كه از آيه: «إنّا كُنّا نَستَنسِخُ مَا كُنتُم تَعمَلُونَ»، به بيانى كه در تفسيرش گذشت، اين معنا استفاده مى شود.
ظاهر آيه اى كه در سوره انفطار بود و مى گفت «وظيفۀ ملائكه حافظ، حفظ نامه هاى اعمال است»، با اين نظريه منافات ندارد. براى اين كه حفظ جان ها هم، مصداقى از نوشتن نامه است. همچنان كه از آيه: «إنّا كُنّا نَستَنسِخُ مَا كُنتُم تَعمَلُونَ»، به بيانى كه در تفسيرش گذشت، اين معنا استفاده مى شود.
<span id='link294'><span>
<span id='link294'><span>
==شخصيت انسان به نفس و روح اوست، لذا انسانى كه در قيامت اعاده مى شود، عين همان انسان دنيوى است، نه مثل او ==
==شخصيت انسان به نفس و روح اوست==
با اين بيان، ديگر جايى براى اعتراضى كه شده باقى نمى ماند. و آن اعتراض، به كسانى شده كه به اطلاق قدرت خداى تعالى استدلال كرده اند بر مسأله معاد، و گفته اند: وقتى قدرت خداى تعالى مطلق است، چرا نتواند مردم را در آخرت دوباره زنده كند. معترضين، اعتراض ‍ كرده اند: ما هم قدرت خداى تعالى را مطلق مى دانيم، ولى خداى تعالى به ايجاد ممكن الوجود قادر است، و قدرتش هيچ قيد و شرطى ندارد. نه ممتنع الوجود (نظير اجتماع دو نقيض و يا اجتماع دو ضد)، كه خودش ‍ وجودپذير نيست، و اعادۀ انسان بعينه از محالات است و محال، تحقق و هستى نمى پذيرد. چون انسانى كه مى خواهد در آخرت خلق شود، مثل انسان دنيوى است، نه عين او كه در دنيا بود، و معلوم است كه مثل من، غير از خود من است.
با اين بيان، ديگر جايى براى اعتراضى كه شده باقى نمى ماند. و آن اعتراض، به كسانى شده كه به اطلاق قدرت خداى تعالى استدلال كرده اند بر مسأله معاد، و گفته اند: وقتى قدرت خداى تعالى مطلق است، چرا نتواند مردم را در آخرت دوباره زنده كند. معترضين، اعتراض ‍ كرده اند: ما هم قدرت خداى تعالى را مطلق مى دانيم، ولى خداى تعالى به ايجاد ممكن الوجود قادر است، و قدرتش هيچ قيد و شرطى ندارد. نه ممتنع الوجود (نظير اجتماع دو نقيض و يا اجتماع دو ضد)، كه خودش ‍ وجودپذير نيست، و اعادۀ انسان بعينه از محالات است و محال، تحقق و هستى نمى پذيرد. چون انسانى كه مى خواهد در آخرت خلق شود، مثل انسان دنيوى است، نه عين او كه در دنيا بود، و معلوم است كه مثل من، غير از خود من است.


خط ۳۳: خط ۳۳:
در اين دو آيه، كلمۀ «خُلِقَ» به صيغۀ مجهول (خلق شده) آمده، و نام فاعل را كه خداى سبحان است نبرده؛ و اين اشاره است به اين كه از شدت ظهور، لازم نبوده كه نام او برده شود. همه مى دانند كه خالق اين خلق شده، خداست.
در اين دو آيه، كلمۀ «خُلِقَ» به صيغۀ مجهول (خلق شده) آمده، و نام فاعل را كه خداى سبحان است نبرده؛ و اين اشاره است به اين كه از شدت ظهور، لازم نبوده كه نام او برده شود. همه مى دانند كه خالق اين خلق شده، خداست.
<span id='link295'><span>
<span id='link295'><span>
==استدلال بر قدرت خدا بر احياء اموات، به خلقت انسان از آبى جهنده==
==استدلال بر قدرت خدا بر احياء اموات، به خلقت انسان از آبى جهنده==
«'''خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ'''»:
«'''خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ'''»:
۱۷٬۰۰۸

ویرایش