گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۱۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۶: خط ۶۶:


==طائفه مورد بحث در آيات سابق همان منافقين اند ==
==طائفه مورد بحث در آيات سابق همان منافقين اند ==
اين جمله تتمه كلامى است كه در آيه قبلى بود، و حاصل معناى آن اين است كه : خدا با همه اين احوال به وسيله امتحان بين مؤ منين واقعى و منافقين جدايى خواهد انداخت ، و از يكديگر متمايزشان خواهد كرد
«'''وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ'''»:
و در آيه شريفه اشاره است به اينكه طائفه اى كه مورد بحث در آيات سابق بودند همان منافقينند، كه ايمان آوردنشان در واقع مقيد بود به اينكه دردسرى برايشان ايجاد نكند، ولى در ظاهر وانمود مى كرد كه ما در هر حال ايمان داريم ، ولى سنت الهى بر امتحان اشخاص كار خود را كرده ، رسواشان ساخت ، چون هيچ چيز جلو اين سنت را نمى گيرد
 
اين جمله تتمه كلامى است كه در آيه قبلى بود، و حاصل معناى آن اين است كه : خدا با همه اين احوال به وسيله امتحان بين مؤمنين واقعى و منافقين جدايى خواهد انداخت ، و از يكديگر متمايزشان خواهد كرد.
 
و در آيه شريفه اشاره است به اينكه طائفه اى كه مورد بحث در آيات سابق بودند همان منافقين اند، كه ايمان آوردنشان در واقع مقيد بود به اينكه دردسرى برايشان ايجاد نكند، ولى در ظاهر وانمود مى كرد كه ما در هر حال ايمان داريم ، ولى سنت الهى بر امتحان اشخاص كار خود را كرده ، رسواشان ساخت ، چون هيچ چيز جلو اين سنت را نمى گيرد.
 
بعضى از مفسرين به اين دو آيه كه گفتيم درباره منافقين است استدلال كرده اند به اينكه سوره مورد بحث يا خصوص اين چند آيه در مدينه نازل شده است ، چون آيات پيرامون نفاق
بعضى از مفسرين به اين دو آيه كه گفتيم درباره منافقين است استدلال كرده اند به اينكه سوره مورد بحث يا خصوص اين چند آيه در مدينه نازل شده است ، چون آيات پيرامون نفاق
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۵۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۵۸ </center>
و منافقين بحث مى كند، كه ظهور و پيدايش منافقين آغازش در مدينه و بعد از هجرت بود، كه اسلام ، شوكت و نيرويى به خود گرفت ، و اما در مكه كه اسلام در شدت ضعف و ذلت بود، و همواره به مؤ منين اهانت مى شد، و در تنور فتنه ها و گرفتاريها مى سوختند، در آن روز رسول خدا (صلى الله اليه و آله و سلم ) و جامعه اسلامى نيرويى نداشت ، مخصوصا در مقابل قريش عزتى و شوكتى نداشت ، تا كسى از ترس ‍ شوكتش تظاهر به اسلام كند، و كفر باطنى خود را پنهان بدارد
و منافقين بحث مى كند، كه ظهور و پيدايش منافقين آغازش در مدينه و بعد از هجرت بود، كه اسلام ، شوكت و نيرويى به خود گرفت ، و اما در مكه كه اسلام در شدت ضعف و ذلت بود، و همواره به مؤ منين اهانت مى شد، و در تنور فتنه ها و گرفتاريها مى سوختند، در آن روز رسول خدا (صلى الله اليه و آله و سلم ) و جامعه اسلامى نيرويى نداشت مخصوصا در مقابل قريش عزتى و شوكتى نداشت ، تا كسى از ترس ‍ شوكتش تظاهر به اسلام كند، و كفر باطنى خود را پنهان بدارد.
علاوه بر اين آيه شريفه ((و لئن جاء نصر من ربك ليقولن انا كنا معكم ((، از نصرت و فتح و غنيمت خبر مى دهد، و معلوم است كه همه اينها در مدينه اتفاق افتاده ، نه در مكه
 
و نظير دو آيه مورد بحث آيه ((و من جاهد فانما يجاهد لنفسه (( است كه گفتگو از جهاد مى كند، و معلوم است كه جهاد و جنگ همه در مدينه ، و بعد از هجرت اتفاق افتاده است . و ليكن اين نظريه سخيف و باطل است ، و ادله اى كه آورده هيچ دلالت بر مدعايش ندارد، اما داستان منافقين ، اتفاقا دليل بر اين است كه آيه شريفه در مكه نازل شده ، براى اين كه در آيه گفتگو از آزار و اذيت شده ، و در مدينه مسلمانان از كسى آزار و اذيت نديدند، هر چه اذيت و شكنجه ديدند، در مكه ديدند، و اما آن ملاكى كه در آيه براى نفاق ذكر كرد، كه منافقين مى گويند ((آمنا بالله فاذا اوذى فى الله ...((، يعنى مى گويند ايمان آورديم و بر اين دعوى ادامه مى دهند، تا آنجا كه به خاطر ايمان به خدا اذيت شوند، آن وقت از حرف خود بر مى گردند، اين ملاك ، ملاكى است كه هم ممكن است در مكه تحقق پيدا كند و هم در مدينه
علاوه بر اين آيه شريفه ((و لئن جاء نصر من ربك ليقولن انا كنا معكم ((، از نصرت و فتح و غنيمت خبر مى دهد، و معلوم است كه همه اينها در مدينه اتفاق افتاده ، نه در مكه.
و اما داستان نصرت آنان نيز مستلزم فتح و غنيمت نيست ، بلكه مصاديق ديگرى نيز دارد، كه خداوند با آن گشايشى به كار بندگانش بدهد، علاوه بر اين آيه شريفه نمى خواهد بفرمايد كه نصرت خدا به ايشان رسيد، بلكه مى فرمايد: اهل نفاق مادام كه اذيتى نديده اند دم از اسلام مى زنند، همين كه آزار ديدند به عقب برمى گردند، و اگر نصرتى از خدا به مؤ منين برسد، آنها نيز خود را جزو مسلمانان قلمداد كرده و براى اينكه از آن پيروزى سهمى ببرند مى گويند: ما هم مسلمانيم ، و با شماييم ، و اين عبارت درباره آزار ديدن دلالت بروقوع آن دارد، چون مى فرمايد: و همين كه اذيت ديدند، ولى درباره نصرت اين دلالت را ندارد، چون فرموده : و اگر نصرتى از خدا به مؤ منين برسد، و معلوم است كه كلمه ((اگر(( تنها امكان تحقق را مى رساند، نه وقوع آن را، ساده تر بگوييم كلمه ((اگر(( تنها دلالت دارد كه چنين چيزى ممكن است واقع شود، و اما اينكه واقع هم شده ، دلالت ندارد
 
و نظير دو آيه مورد بحث آيه ((و من جاهد فانما يجاهد لنفسه (( است كه گفتگو از جهاد مى كند، و معلوم است كه جهاد و جنگ همه در مدينه ، و بعد از هجرت اتفاق افتاده است . و ليكن اين نظريه سخيف و باطل است ، و ادله اى كه آورده هيچ دلالت بر مدعايش ندارد، اما داستان منافقين ، اتفاقا دليل بر اين است كه آيه شريفه در مكه نازل شده ، براى اين كه در آيه گفتگو از آزار و اذيت شده ، و در مدينه مسلمانان از كسى آزار و اذيت نديدند، هر چه اذيت و شكنجه ديدند، در مكه ديدند، و اما آن ملاكى كه در آيه براى نفاق ذكر كرد، كه منافقين مى گويند ((آمنا بالله فاذا اوذى فى الله ...((، يعنى مى گويند ايمان آورديم و بر اين دعوى ادامه مى دهند، تا آنجا كه به خاطر ايمان به خدا اذيت شوند، آن وقت از حرف خود بر مى گردند، اين ملاك ، ملاكى است كه هم ممكن است در مكه تحقق پيدا كند و هم در مدينه.
 
و اما داستان نصرت آنان نيز مستلزم فتح و غنيمت نيست ، بلكه مصاديق ديگرى نيز دارد، كه خداوند با آن گشايشى به كار بندگانش بدهد، علاوه بر اين آيه شريفه نمى خواهد بفرمايد كه نصرت خدا به ايشان رسيد، بلكه مى فرمايد: اهل نفاق مادام كه اذيتى نديده اند دم از اسلام مى زنند، همين كه آزار ديدند به عقب برمى گردند، و اگر نصرتى از خدا به مؤ منين برسد، آنها نيز خود را جزو مسلمانان قلمداد كرده و براى اينكه از آن پيروزى سهمى ببرند مى گويند: ما هم مسلمانيم ، و با شماييم ، و اين عبارت درباره آزار ديدن دلالت بروقوع آن دارد، چون مى فرمايد: و همين كه اذيت ديدند، ولى درباره نصرت اين دلالت را ندارد، چون فرموده : و اگر نصرتى از خدا به مؤمنين برسد، و معلوم است كه كلمه ((اگر(( تنها امكان تحقق را مى رساند، نه وقوع آن را، ساده تر بگوييم كلمه ((اگر(( تنها دلالت دارد كه چنين چيزى ممكن است واقع شود، و اما اينكه واقع هم شده ، دلالت ندارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۵۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۵۹ </center>
و اما اينكه استدلال كرده به جمله ((و من جاهد...((، اين نيز دلالت ندارد، براى اينكه در سابق توضيح داديم كه مراد از اين جهاد، جهاد با نفس است ، نه قتال با كفار، پس حق مطلب اين است كه : آيات شريفه هيچ دلالتى ندارد بر اينكه سوره و يا بعضى از آن در مدينه نازل شده است
و اما اينكه استدلال كرده به جمله ((و من جاهد...((، اين نيز دلالت ندارد، براى اينكه در سابق توضيح داديم كه مراد از اين جهاد، جهاد با نفس است ، نه قتال با كفار، پس حق مطلب اين است كه : آيات شريفه هيچ دلالتى ندارد بر اينكه سوره و يا بعضى از آن در مدينه نازل شده است.
وَ قَالَ الَّذِينَ كفَرُوا لِلَّذِينَ ءَامَنُوا اتَّبِعُوا سبِيلَنَا وَ لْنَحْمِلْ خَطيَكُمْ وَ مَا هُم بحَمِلِينَ مِنْ خَطيَهُم مِّن شىْءٍ إِنَّهُمْ لَكَذِبُونَ
 
«'''وَ قَالَ الَّذِينَ كفَرُوا لِلَّذِينَ ءَامَنُوا اتَّبِعُوا سبِيلَنَا وَ لْنَحْمِلْ خَطايَاكُمْ وَ مَا هُم بحَامِلِينَ مِنْ خَطايَاهُم مِّن شىْءٍ إِنَّهُمْ لَكَذِبُونَ'''»:
<span id='link94'><span>
<span id='link94'><span>
==مشركين نه تنها عذاب ديگران را بدوش نمى كشند بلكه عذابشان مضاعف خواهد بود ==
==مشركين نه تنها عذاب ديگران را بدوش نمى كشند بلكه عذابشان مضاعف خواهد بود ==
مراد از جمله آنان كه كافر شدند، مشركين مكه است ، كه براى اولين بار نسبت به دعوت حقه اسلام اظهار كفر كردند، و مراد از جمله ((كسانى كه ايمان آوردند، مؤ منين به آن دعوت است ، كه براى اولين بار به آن دعوت ايمان آوردند، و اينكه آن كفار به اين مؤ منين گفتند: اگر راه ما را پيروى كنيد خطاهايتان را گردن مى گيريم ((، در حقيقت نوعى دلجويى از مؤ منين است ، خواسته اند بگويند اگر به شرك قبلى برگرديد، و راه ما را كه همان شرك است پيروى كنيد، بهر حال ضرر نمى بينيد، براى اينكه اگر اين برگشتن خطا نباشد، كه هيچ ، و اگر هم خطا و گناه باشد، ما گناهتان را گردن مى گيريم ، و به همين جهت نگفتند: اگر خطا باشد گردن مى گيريم ، بلكه به طور مطلق گفتند ما خطاهاى شما را گردن مى گيريم
مراد از جمله آنان كه كافر شدند، مشركين مكه است ، كه براى اولين بار نسبت به دعوت حقه اسلام اظهار كفر كردند، و مراد از جمله ((كسانى كه ايمان آوردند، مؤ منين به آن دعوت است ، كه براى اولين بار به آن دعوت ايمان آوردند، و اينكه آن كفار به اين مؤ منين گفتند: اگر راه ما را پيروى كنيد خطاهايتان را گردن مى گيريم ((، در حقيقت نوعى دلجويى از مؤ منين است ، خواسته اند بگويند اگر به شرك قبلى برگرديد، و راه ما را كه همان شرك است پيروى كنيد، بهر حال ضرر نمى بينيد، براى اينكه اگر اين برگشتن خطا نباشد، كه هيچ ، و اگر هم خطا و گناه باشد، ما گناهتان را گردن مى گيريم ، و به همين جهت نگفتند: اگر خطا باشد گردن مى گيريم ، بلكه به طور مطلق گفتند ما خطاهاى شما را گردن مى گيريم
۱۶٬۲۹۰

ویرایش