گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۹۹: خط ۱۹۹:
و يا منظور اين است كه: او را آماده حياتى سعيد كند. حياتى نزد پروردگارش. حياتى بهشتى؛ و به اين نحو آماده اش كند كه توفيق اعمال صالحى را به او بدهد. و «وجه دوم»، هم به ذهن نزديك تر است و هم انطباقش با وعده هايى كه از قرآن معهود ماست، منطبق تر.
و يا منظور اين است كه: او را آماده حياتى سعيد كند. حياتى نزد پروردگارش. حياتى بهشتى؛ و به اين نحو آماده اش كند كه توفيق اعمال صالحى را به او بدهد. و «وجه دوم»، هم به ذهن نزديك تر است و هم انطباقش با وعده هايى كه از قرآن معهود ماست، منطبق تر.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۱۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۱۰ </center>
درباره بخل ورزنده مكذّب فرمود: «'''فسينسّره للعسرى '''»


«'''وَ أَمَّا مَن بخِلَ وَ استَغْنى * وَ كَذَّب بِالحُْسنى * فَسنُيَسرُهُ لِلْعُسرَى * وَ مَا يُغْنى عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى«'''»:
«'''وَ أَمَّا مَن بخِلَ وَ استَغْنى * وَ كَذَّب بِالحُْسنى * فَسنُيَسرُهُ لِلْعُسرَى * وَ مَا يُغْنى عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى«'''»:


كلمه «'''بخل '''» در مقابل كلمه «'''اعطاء - دادن '''» به معناى ندادن است ، و كلمه «'''استغناء'''» به معناى طلب غنى و ثروت از راه ندادن و جمع كردن است و مراد از «'''تكذيب به حسنى '''»، كفر وعده حسنى و ثواب خدا است ، كه انبيا آن را به بشر رسانده اند، و معلوم است كه كفر به آن وعده ، كفر به اصل قيامت است .
كلمۀ «بخل» در مقابل كلمۀ «اعطاء = دادن»، به معناى ندادن است؛ و كلمۀ «استغناء»، به معناى طلب غنا و ثروت از راه ندادن و جمع كردن است. و مراد از «تكذيب به حُسنى»، كفر وعدۀ حسنى و ثواب خداست، كه انبيا آن را به بشر رسانده اند. و معلوم است كه كفر به آن وعده، كفر به اصل قيامت است.
و مراد از «'''تيسير للعسرى '''» خذلان و ندادن توفيق اعمال صالح است ، به اين گونه كه اعمال صالح را در نظرش سنگين كند، و سينه اش را براى ايمان به خدا گشاده نسازد، و يا او را آماده عذاب كند.
 
و كلمه «'''تردى '''» كه مصدر فعل ماضى «'''تردى '''» است ، به معناى سقوط از مكانى بلند است ، كه بر هلاكت هم اطلاق مى شود، پس مراد از «'''تردى '''» در اينجا اين است كه چنين كسى وقتى در حفره قبر و يا در جهنم و يا در ورطه هلاكت سقوط مى كند مالش به چه دردش ‍ مى خورد؟
و مراد از «تيسير للعسرى»، خذلان و ندادن توفيق اعمال صالح است. به اين گونه كه اعمال صالح را در نظرش سنگين كند، و سينه اش را براى ايمان به خدا گشاده نسازد، و يا او را آماده عذاب كند.
و كلمه «'''ما'''»، هم مى تواند استفهامى باشد، و هم نافيه ، اگر استفهامى باشد كه معنايش همان بود كه گفتيم ، و اگر نافيه باشد معنايش ‍ اين مى شود كه چنين كسى در هنگامى كه به ورطه هلاكت مى افتد مالش ‍ به دردش نمى خورد.
 
إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى وَ إِنَّ لَنَا لَلاَخِرَةَ وَ الاُولى
و كلمۀ «تردّى» - كه مصدر فعل ماضى «تردى» است - به معناى سقوط از مكانى بلند است، كه بر هلاكت هم اطلاق مى شود. پس مراد از «تردّى» در اين جا، اين است كه چنين كسى وقتى در حفرۀ قبر و يا در جهنّم و يا در ورطه هلاكت سقوط مى كند، مالش به چه دردش ‍ مى خورد؟
اين دو آيه مطالب قبل يعنى تيسير براى «'''يسرى '''» و «'''عسرى '''» را تعليل مى كند، ممكن هم هست بگوييم از همان مطالب قبل با كوتاه ترين بيان خبر مى دهد، و حاصلش اين است كه ما اين تيسير را مى كنيم ، و يا اين بيان را مى آوريم ، براى اينكه هدايت كرده باشيم ، چون هدايت خلق به عهده ما است و هيچ مانعى ما را در اين هدايت مزاحمت نمى كند، و مانع نمى شود.
 
و كلمۀ «ما»، هم مى تواند استفهامى باشد و هم نافيه. اگر استفهامى باشد كه معنايش همان بود كه گفتيم؛ و اگر نافيه باشد، معنايش ‍ اين مى شود كه: چنين كسى در هنگامى كه به ورطۀ هلاكت مى افتد، مالش ‍ به دردش نمى خورد.
 
«'''إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى وَ إِنَّ لَنَا لَلاَخِرَةَ وَ الاُولى'''»:
 
اين دو آيه، مطالب قبل يعنى تيسير براى «يسرى» و «عسرى» را تعليل مى كند. ممكن هم هست بگوييم از همان مطالب قبل با كوتاه ترين بيان، خبر مى دهد. و حاصلش اين است كه: ما اين تيسير را مى كنيم؛ و يا اين بيان را مى آوريم؛ براى اين كه هدايت كرده باشيم. چون هدايت خلق به عهدۀ ماست و هيچ مانعى ما را در اين هدايت، مزاحمت نمى كند و مانع نمى شود.




۱۶٬۸۸۰

ویرایش