مَرَج
«مرج» از مادّه «مرج» (بر وزن فلج) به معناى مخلوط کردن و یا ارسال و رها نمودن است و در اینجا به معناى کنار هم قرار گرفتن آب شیرین و شور است. به زمینى که گیاهان مختلف و فراوان در آن روییده «مَرْج» (مرتع) گفته مى شود.
ریشه کلمه
- مرج (۶ بار)
قاموس قرآن
آميختن. طبرسى و راغب گويد: اصل مَرْج به معنى خَلْط است. مُرُوج به معنى اِخْتِلاط و مَريج به معنى مُخْتَلِط است. [رحمن:20-19]. و نيز در لغت آمده «مَرَجْتُ الدَّابَّةَ» حيوان را به چراگاه فرستادم معنى آيه: دو دريا را به هم آميخت كه همديگر را ملاقات مىكنند ميان آن دو حايلى است كه به هم تجاوز نمىكنند. رجوع شود به «بحر» و «برزخ». * [ق:5]. بلكه حق را آنگاه كه به آنها آمد تكذيب كردند و آنها در امرى مختلطند شايد مراد از مريج آن باشد كه بعضى قرآن را پس از انكار، سحر، بعضى كلام شاعر، بعضى كلام ديوانه مىدانند مىدانند يعنى در تكذيب هم يكنواخت نيستند مثل [حجر:91-90]. * [رحمن:15-14]. انسان را از گل خشكيده همچون سفال، آفريد و جان را از آميختهاى از آتش، نظير اين آيه است [حجر:27]. رجوع شود به «جن» بند 2. مارج را شعله بى دود نيز گفتهاند. * [رحمن:22]. [رحمن:58]. مرجان را مرواريد كوچك (صِغارُ اللُّؤْلُؤِ) گفتهاند ايضاً مرجان مشهور كه از دريا مىرويد اگر طراوت و صفاء رنگ مراد باشد ظاهراً منظور از آن در آيه مرجان مشهور است رجوع شود به «حور»