محمد ٣٦
کپی متن آیه |
---|
إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَ لاَ يَسْأَلْکُمْ أَمْوَالَکُمْ |
ترجمه
محمد ٣٥ | آیه ٣٦ | محمد ٣٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَعِبٌ وَ لَهْوٌ»: (نگا: انعام / و ، عنکبوت / ). «لا یَسْأَلْکُمْ أَمْوَالَکُمْ»: خداوند بینیاز است و اموال شما را از شما درخواست نمیکند. اموالی که به صورت زکات و صدقه میدهید و یا در راه جهاد خرج میکنید و به نام حقوق شرعی دیگر مصرف مینمائید، برای دفاع از امنیت و استقلال کشور اسلامی و برای کمک به مستمندان همنوع خود و تأمین نیازمندیها و آبادانی مملکت خودتان بوده و سود چنین اموالی عائد خودتان میگردد.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَ لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ «36»
زندگى دنيوى، تنها بازيچه و سرگرمى است و اگر ايمان آوريد و پروا پيشه كنيد، خداوند به شما پاداش مىدهد و همه اموالتان را نمىخواهد.
نکته ها
«لَعِبٌ» كارى است كه انگيزه واهى دارد و «لَهْوٌ» كارى است كه انگيزه عاقلانه ندارد.
در آيه قبل، از سستى و سازش با كفّار نهى شد، اين آيه گويا به عامل مهم سستى كه علاقه به دنياست اشاره مىكند و مىفرمايد: دنيا شما را نفريبد.
يوسف عليه السلام در نزد پدر، فرزندى عزيز؛ در ديد برادران، رقيب؛ در ديد كاروانيان كه او را از چاه
«1». تفسير كبيرفخررازى.
جلد 9 - صفحه 104
بيرون آوردند، برده؛ در ديد زليخا، معشوق و در ديد زندانيان خوابگذار است. دنيا نيز در ديد اكثر مردم، وسيلهى سرگرمى و كاميابى است، ولى در نگاه مؤمنان؛ كلاس خداشناسى و همه چيز آن آيات الهى و بازار تجارت عمل صالح و مزرعه آخرت و كسب فضيلت است.
آفرينش الهى بر اساس لهو و لعب نيست، «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ» «1» بلكه اين انسان است كه به خاطر عدم استفاده صحيح، آن را لهو و لعب و وسيله زينت و تفاخر و تكاثر قرار مىدهد.
پیام ها
1- دلدادگى به دنيا و دنياطلبى، از عوامل اساسى سستى و ضعف مؤمنان است.
فَلا تَهِنُوا ... إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا
2- دنيا منهاى ايمان و تقوا، بازيچه است. «لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا»
3- تقوا از آثار ايمان و مرحلهاى بالاتر است. «تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا»
4- ايمان و تقوا دو عاملى است كه دنياى انسان را از پوچى خارج مىكند. «لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ»
5- ايمان و تقوا، منافاتى با داشتن ثروت ندارد. تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا ... لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ
6- فرمان انفاق، اطعام، زكات، خمس و صدقه، براى رشد ماست، نه پرداخت مزد هدايت. «لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَ لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ (36)
بعد از آن به جهت تحريص بر عبادت و تحريص آخرت در تحقير و پستى دنيا فرمايد:
إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا: جز اين نيست كه زندگانى دنيا، لَعِبٌ وَ لَهْوٌ: بازى است ناپايدار و مشغولى بىاعتبار، و غايت جهل است اختيار فانى بر باقى. وَ إِنْ تُؤْمِنُوا: و اگر ايمان آريد به خدا و رسول، وَ تَتَّقُوا: و بپرهيزيد از معاصى و امور ناشايسته، يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ: عطا فرمايد مزدهاى ايمان و تقوا و ساير اعمال حسنه شما را در آخرت بر وجه اتم و اكمل، وَ لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ: و
جلد 12 - صفحه 134
نمىخواهد خدا بر اجر دادن شما مالهاى شما را، يا نمىخواهد رسول خدا بر اداى رسالت اموال شما را. نزد بعضى معنى آنكه نمىخواهد از شما همه اموال شما را بلكه انفاق اندكى از آن را امر فرموده كه عشر و نيم عشر است آنهم براى رسيدن شما به فيض و ثواب آخرتى است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَ لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ (36) إِنْ يَسْئَلْكُمُوها فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَ يُخْرِجْ أَضْغانَكُمْ (37) ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ (38)
ترجمه
جز اين نيست كه زندگانى دنيا بازيچه و مشغوليّاتى است و اگر ايمان آوريد و پرهيزكارى كنيد ميدهد بشما مزدهايتانرا و نميخواهد از شما مالهاتان را
اگر بخواهد از شما آنها را پس اصرار كند و بمشقّت اندازد شما را بخل خواهيد ورزيد و بيرون خواهد آورد كينههاى شما را
هان شما مردم آنانيد كه
جلد 5 صفحه 16
خوانده ميشويد تا انفاق كنيد در راه خدا پس از شما كسى است كه بخل ميورزد و هر كه بخل ورزد پس جز اين نيست كه بخل ميكند از نفع خودش و خدا بىنياز است و شما محتاجانيد و اگر رو گردانيد بجاى شما ميآورد گروهى را كه غير از شمايند پس نباشند مانند شما.
تفسير
چون در آيات سابقه ذكرى از ثمرات اخروى شده بود خداوند در مذمّت دنيا ميفرمايد نيست زندگانى دو روزه دنيا مگر بازى كودكانه و سرگرمى و مشغوليّات بىاعتبارى و اگر شما مردم ايمان بياوريد و تقوى را شعار سازيد خداوند اجر اخروى بىپايان بشما عنايت ميفرمايد و گفتهاند تمام اموال شما را طلب نميفرمايد و بنظر حقير در مقابل آن چيزى از اموال شما را طلب نميفرمايد و اگر احيانا طلب فرمايد چيز مهمّى نيست از قبيل عشر و نيم عشر و ربع عشر و امثال اينها و اگر از شما چيز مهمّى طلب كند و اصرار و سختگيرى فرمايد شما اباء و امتناع ميكنيد و كينههاى درونى شما را اين تكليف ظاهر و آشكار ميسازد اينك شما مردم دعوت ميشويد كه انفاق نمائيد براى مصارف جهاد و ساير امور لازمه در راه خدا پس بعضى از شما بخل ميكنند و امتناع مينمايند با آنكه هر كس بخل كند بخل بر خود كرده چون نفع انفاق بخود او ميرسد و او مانع از رسيدن بهره آن بخود شده يا نفس امّاره او موجب بخل شده و خدا احتياج بكسى و مالى ندارد مردم محتاج بخدايند خودشان و تمام اموالشان مال خدا است اينكه خداوند امر بانفاق ميفرمايد براى رسيدن بندگان بفوائد آن باستحقاق است و اگر از اوامر الهيّه سرپيچى كنيد و قبول ولايت مولى را ننمائيد بجاى شما خداوند قومى را بوجود ميآورد كه از فرمان او سرپيچى ننمايند و قبول ولايت موالى خودشان را بنمايند و نباشند مانند شما در تعدّى و عناد و ظلم باهل بيت اطهار و باشند از شيعيان ايشان در مجمع نقل نموده كه جمعى از اصحاب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم از آن حضرت پرسيدند اين قوم كه خداوند ذكر فرموده كيانند سلمان در كنار حضرت نشسته بود پيغمبر (ص) دست بر روى ران او زد و فرمود بآن خداوندى كه جان من در دست قدرت او است اين مرد و قوم او ميباشند اگر ايمان بستاره ثريّا بسته باشد مردانى
جلد 5 صفحه 17
از فارس خود را بآن ميرسانند و بدست ميآورند و مستفاد از چند روايت معتبر آنستكه مراد از آنقوم بندگان آزاد شده و فرزندان ايشانند كه بهتر از عرب آنزمانند و ظاهرا مراد اسراء از عجم و اولاد آنها باشند كه در كلام حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم از آن بقوم سلمان تعبير شده بود و اللّه اعلم از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه كسيكه بخواهد بشناسد حال ما و حال دشمنان ما را پس بايد بخواند سوره محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم را چون مىبيند آنرا كه آيهاى در باره ما و آيهاى در باره آنها است و از آثار قرائت اينسوره آنستكه هرگز شك داخل در قلب خواننده نميشود و متزلزل در دينش نميگردد و مبتلا بفقر و خوف از سلطان نخواهد شد و با ايمان از دنيا ميرود و ملائكه در قبر براى او عبادت ميكنند و ثوابش باو ميرسد و در امان خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم است و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 18
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّمَا الحَياةُ الدُّنيا لَعِبٌ وَ لَهوٌ وَ إِن تُؤمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤتِكُم أُجُورَكُم وَ لا يَسئَلكُم أَموالَكُم (36)
جز اينکه نيست که زندگاني دنيا بازيگري و بيهودگي است و اگر ايمان آورديد و پرهيزگار شديد داده ميشود بشما اجر شما و سؤال نميكند و مطالبه نميفرمايد اموال شما را.
إِنَّمَا الحَياةُ الدُّنيا لَعِبٌ وَ لَهوٌ اگر ترك اطاعت خدا و رسول كنند براي چهار روزه حياة دنيوي اينکه زندگي جز اينکه نيست که لعب و لهو است عمري را ببطالت طي كردهايد زيرا دنيا دار فانيه است و محفوفه ببلاهاي گوناگون است
«الدنيا دار بالبلاء محفوفة و بالغدر موصوفة»
چنانچه ميفرمايد: اعلَمُوا أَنَّمَا الحَياةُ الدُّنيا لَعِبٌ وَ لَهوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَينَكُم وَ تَكاثُرٌ فِي الأَموالِ وَ الأَولادِ كَمَثَلِ غَيثٍ أَعجَبَ الكُفّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فِي الآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ حديد، آيه 19- و نيز ميفرمايد:ذلکبه أَلهاكُمُ التَّكاثُرُ حَتّي زُرتُمُ المَقابِرَ تكاثر آيه 1
جلد 16 - صفحه 193
يا من بدنياه اشتغلبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 36)- گفتیم سوره «محمّد» سوره «جهاد» است، از مسأله جهاد آغاز شده و با مسأله جهاد پایان میگیرد.
در آخرین آیات این سوره نیز به یکی دیگر از مسائل زندگی انسانها در این رابطه میپردازد، و برای تشویق و تحریک هر چه بیشتر مسلمانان در زمینه اطاعت خداوند عموما و مسأله جهاد خصوصا بیارزش بودن زندگی دنیا را مطرح میکند، میفرماید: «زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی است» (إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ).
«لعب» (بازی) به کارهائی گفته میشود که دارای یک نوع نظم خیالی برای وصول به یک هدف خیالی است، و «لهو» (سرگرمی) به هر کاری گفته میشود که انسان را به خود مشغول داشته و از مسائل اصولی منحرف سازد.
و به راستی زندگی دنیا «بازی» و «سرگرمی» است.
به دنبال آن میافزاید: «و اگر ایمان آورید و تقوا پیشه کنید خداوند پاداشهای
ج4، ص462
شما را (به نحو کامل و شایسته) میدهد، و (در برابر آن) اموال شما را نمیطلبد» (وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَ لا یَسْئَلْکُمْ أَمْوالَکُمْ).
و اگر مقدار ناچیزی از اموالتان به عنوان زکات و حقوق شرعی دیگر گرفته میشود آن هم برای خود شما مصرف میگردد، برای نگهداری یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان شما، و برای دفاع از امنیت و استقلال کشورتان و برقراری نظم و آرامش و تأمین نیازمندیها و عمران و آبادی شهر و دیار شماست.
بنابر این همین مقدار نیز برای خود شماست که خدا و پیامبرش از همگان بینیازند، و به این ترتیب تناقضی بین مفهوم آیه و آیات انفاق و زکات و مانند آن وجود ندارد.
نکات آیه
۱- زندگى دنیایى، بدون ایمان و تقوا، چیزى جز بازى و سرگرمى نیست. (إنّما الحیوة الدنیا لعب و لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا) از این که خداوند، پس از توصیف زندگى دنیوى، سخن از ارزش ایمان و تقوابه میان آورده; استفاده مى شود که اوصاف یاد شده براى حیات دنیا، در صورتى است که ایمان و تقوا در آن مطرح نباشد.
۲- شرافت ایمانى و پاداش الهى به مجاهدان، شایان دلبستگى و نه سرگرمى هاى بى فرجام دنیا (أنتم الأعلون و اللّه معکم و لن یترکم أعملکم . إنّما الحیوة الدنیالعب و لهو) از ارتباط این آیه با آیه قبل - که درباره تشویق مؤمنان به جهاد و از یاد نبردن ارجمندى خویش و پاداش الهى بود - مطلب بالا استفاده مى شود.
۳- زندگى بدون ایمان و تقوا، داراى انگیزه هایى غیرمنطقى و یا فاقد انگیزه (إنّما الحیوة الدنیا لعب و لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا) «لعب» به معناى کارهایى است که باانگیزه هاى واهى صورت مى گیرد و «لهو» اعمالى است که انگیزه اى را دنبال نمى کند; بلکه انسان را از اهداف ارزشى باز مى دارد. از این که خداوند زندگى بدون ایمان و تقوا را «لعب و لهو» بر شمرده، مطلب بالا استفاده مى شود.
۴- سرگرمى ها و خوشى هاى پوچ دنیا، از مهم ترین عوامل سستى در جهاد و تمایل به سازش با کافران (فلاتهنوا ... إنّما الحیوة الدنیا لعب و لهو) خداوند، پس از نهى مؤمنان نسبت به سستى در جهاد و گرایش به سازش، به آنان لعب و لهو بودن دنیا را یادآورى کرده است. از مطلب استفاده مى شود که سرگرمى هاى این دنیا، عاملى مهم در سستى و سازش با کفر است.
۵- عنصر ایمان و تقوا، تغییر دهنده ماهیت پوچ زندگى دنیایى به ماهیتى ارزشى و با فرجام (إنّما الحیوة الدنیالعب و لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا یؤتکم أجورکم) از ارتباط «إنّما الحیاة الدنیا...» با «إن تؤمنوا و...»، استفاده مى شود که همین زندگى لعب و لهو، اگر به عنصر ایمان و تقوا آمیخته شد; در نزد خدا ارزش مى یابد و داراى پاداش خواهد بود.
۶- پاداش مؤمنان تقواپیشه، تضمین شده از سوى خداوند (و إن تؤمنوا و تتّقوا یؤتکم أجورکم)
۷- ایمان و تقوا، تنها درمان احساس پوچى و بیهودگى انسان در زندگى دنیوى (إنّما الحیوة الدنیا لعب و لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا یؤتکم أجورکم) با توجه به این که گاهى انسان ها خود به حقیقت کلام الهى پى برده و به پوچى زندگى دنیایى مى رسند و در آن جااحساس بن بست مى کنند; این پیام الهى (إن تؤمنوا و تتّقوا یؤتکم أجورکم) آنان را از بن بست رهانیده و فرجامى بایسته را در پیش چشمشان ترسیم مى کند.
۸- آمیختگى عقیده و عمل (ایمان و تقوا)، شرط برخوردارى از پاداش الهى (و إن تؤمنوا و تتّقوا یؤتکم أجورکم) خداوند، ایمان و تقوا را در کنار هم زمینه دریافت پاداش قرار داده است; از آن جا که «ایمان»، بیشتر بر عقیده اطلاق مى شود و «تقوا» در عمل تجلى مى یابد، مى توان به مطلب یاد شده پى برد.
۹- خداوند، اعطا کننده پاداش و نه نیازمند به اموال و دارایى خلق (یؤتکم أجورکم و لا یسئلکم أمولکم)
۱۰- پاداش الهى به مؤمنان متقى، به گونه اى رایگان و نه در قبال درخواست مال از ایشان (یؤتکم أجورکم و لایسئلکم أمولکم) «لایسئلکم أموالکم» در رابطه با جمله «یؤتکم أجورکم» است و دفع دخل مقدّر مى کند; یعنى، خداوند در قبال پاداش هاى خود، چیزى جز ایمان و تقوا از شما انتظار ندارد.
۱۱- هدف اصلى و نهایى دین، دعوت مردم به ایمان و تقوا و نه دریافت مال از ایشان (و إن تؤمنوا و تتّقوا یؤتکم أجورکم و لایسئلکم أمولکم) «لایسئلکم أموالکم» مى تواند در قبال «إن تؤمنوا و تتّقوا» و در مقایسه با آن باشد; یعنى، پیام دین، پیام ایمان و تقوا است; نه دریافت مال.
۱۲- دلبستگى انسان به دارایى هاى خویش، شدیدتر از سایر دلبستگى هاى وى (و لایسئلکم أمولکم) از این که خداوند در کنار تشویق به ایمان و تقوا، فوراً به انسان یادآور شده که هدف از این ایمان و تقوا، گرفتن مال از ایشان نیست; استفاده مى شود که دلبستگى انسان به مال زیاد است و چه بسا بیشتر از سایر دلبستگى ها است; زیرا خداوند، تنها به همین یک نکته اشاره فرموده است.
۱۳- داشتن ایمان و تقوا، منافاتى با برخوردارى انسان از مال و ثروت ندارد. (و إن تؤمنوا و تتّقوا ... و لایسئلکم أمولکم) تعبیر «لایسئلکم أموالکم»، مى رساند که مؤمن متقى مى تواند داراى مال و ثروت باشد و اسلام بنا ندارد ثروت مؤمنان را از ایشان بگیرد.
۱۴- زندگى اخروى، به دور از بیهودگى و پوچى * (إنّما الحیوة الدنیا لعب و لهو) مقید شدن «الحیاة» به وصف «الدنیا» - در صورتى که احترازى به شمار آید - مى رساند که «لعب و لهو» مخصوص زندگى دنیایى است و در جهان آخرت راه ندارد.
۱۵- مالکیت خصوصى، اصلى مورد قبول در اسلام (و لا یسئلکم أمولکم) نسبت داده شدن «أموال» به «کم» و تصریح به این که خداوند، مال هایتان را از شما نمى گیرد; مى رساند که دارا بودن و مالکیت، مورد قبول شریعت است.
۱۶- دستور دین به انفاق و ایثار مال، شامل برخى از اموال و نه تمامى آن * (و لایسئلکم أمولکم) خداوند، در پى تشبیه به ایمان، یادآور شده که اموالتان را نمى طلبیم; در حالى که در آینات بعد خداوند دعوت به انفاق کرده است. از مقایسه این دو سخن، مى توان چنین نتیجه گرفت که خداوند، از مؤمنان نمى خواهد که تمامى اموالشان را در راه دین انفاق کنند; بلکه دستور انفاق، شامل بخش ناچیزى از دارایى هاى آنان مى شود.
موضوعات مرتبط
- احکام :۱۵
- انسان: علایق انسان ۱۲; مال دوستى انسان ۱۲
- انفاق: محدوده انفاق ۱۶
- ایمان: آثار ایمان ۱، ۳، ۵، ۷، ۸; اهمیت ایمان ۱۱; ایمان و ثروت ۱۳; دعوت به ایمان ۱۱
- پاداش: شرایط پاداش ۸
- پوچگرایى: روش درمان احساس پوچگرایى ۷
- تقوا: آثار تقوا ۱، ۳، ۵، ۷، ۸; اهمیت تقوا ۱۱; تقوا و ثروت ۱۳; دعوت به تقوا ۱۱
- جهاد: آسیب شناسى جهاد ۴; عوامل سستى در جهاد ۴
- خدا: اهمیت پاداشهاى خدا ۲; بى نیازى خدا ۹; پاداشهاى خدا ۶، ۹; عطایاى خدا ۹; فضل خدا ۱۰; ویژگى پاداشهاى خدا ۱۰
- دنیاطلبى: سرزنش دنیاطلبى ۲
- دین: فلسفه دین ۱۱
- زندگى: زمینه هدفدارى زندگى ۵; عوامل پوچى زندگى ۳; ملاک ارزش زندگى دنیوى ۱; هدفدارى زندگى اخروى ۱۴
- سازش: عوامل سازش ۴
- عقیده: آثار عقیده ۸
- علایق: علاقه به مال ۱۲
- عمل: آثار عمل ۸
- فرجام: عوامل حسن فرجام ۵
- کافران: سازش کافران ۴
- لهو: آثار لهو ۴
- مالکیت: احکام مالکیت ۱۵; مالکیت خصوصى ۱۵
- مؤمنان: پاداش مؤمنان ۱۰; تضمین پاداش مؤمنان ۶
- متقین: پاداش متقین ۱۰; تضمین پاداش متقین ۶
- مجاهدان: پاداش مجاهدان ۲
منابع