غافر ٦٧
کپی متن آیه |
---|
هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَ يُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَ لِتَکُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْکُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ |
ترجمه
غافر ٦٦ | آیه ٦٧ | غافر ٦٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ»: مراد آفرینش ابوالبشر آدم است، و یا مراد آفرینش یکایک مردمان از خاک از راه تغذیه اشیائی است که در اصل از خاک هستند. «عَلَقَةٍ»: (نگا: حجّ / المؤمنون / ). «أَجَلاً مُّسَمّیً»: مرگ طبیعی هر شخصی. قیامت. «وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُّسَمّیً وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»: اگر مراد از (أَجَلاً مُّسَمّیً) قیامت باشد، معنی این جمله عبارت است از: تا به مدّت معیّن قیامت میرسید و حق و حقیقت را چنان که هست فهم میکنید (نگا: المیزان).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «67»
او كسى است كه شما را از خاك آفريد، سپس از نطفهاى، سپس از علقهاى (خون بسته شده)، سپس شما را به صورت نوزادى (از رحمها) بيرون مىآورد، سپس (رشدتان مىدهد) تا به كمال قوّت خود برسيد (و) آنگاه تا پير شويد، و بعضى از شما پيش از رسيدن به پيرى مىميرد (ولى بعضى از شما زنده مىمانيد) تا به سرآمدى كه معيّن است، برسيد و باشد كه تعقّل كنيد.
نکته ها
خداوند در اين آيه، آفرينش، زندگى و مرگ انسان را در هفت مرحله بيان كرده است.
آفرينش انسان از خاك، به دو صورت معنا شده است:
الف) انسانِ اولى از خاك آفريده شده است.
ب) انسانهاى موجود از نطفه و نطفه از غذا و غذا از مواد غذايى خاك ريشه مىگيرند.
در آيات قبل به دعا و معرفت و اخلاص و شكر و تسليم اشاره شده است. اين آيه به منزلهى زمينه سازى براى رسيدن به آن مراحل است.
جلد 8 - صفحه 288
پیام ها
1- آغاز خلقت بشر از خاك است نه حيوانات تكامل يافته. «خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ»
2- قدرت الهى از خاك بى جان، انسان جاندار مىسازد. «خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ»
3- قدرت الهى، از خاك، انسان متفكر مىسازد. «مِنْ تُرابٍ- تَعْقِلُونَ»
4- مراحل خلقت به صورت تدريجى صورت مىگيرد. ثُمَ ... ثُمَ ... ثُمَ
5- آفرينش انسان از خاك و نطفه به دست خداست، امّا اين ما هستيم كه بايد با تلاش، خود را به جايى برسانيم. «ثُمَّ لِتَبْلُغُوا»
6- زندگى انسان مراحل تكامل را طى مىكند. «تُرابٍ- طِفْلًا- شُيُوخاً- يُتَوَفَّى»
7- گرفتن جان به دست خداست. «يُتَوَفَّى»
8- مرگ نابودى نيست؛ گرفتن روح از جسم است. «يُتَوَفَّى»
9- تكامل انسان، محدوديّت ندارد. (با توجّه به اين كه مقدار رشد در آيه معيّن نشده، هركس مىتواند به مراحلى از قدرت وشدّت برسد.) «لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ»
10- ميزان عمر هر كس از قبل تعيين شده است. «أَجَلًا مُسَمًّى»
11- بهترين بستر تعقّل، آفرينش خود انسان است. مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (67)
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ: ذات يگانه خدا آن ذاتى است كه به
جلد 11 - صفحه 332
قدرت كامله خود بيافريد شما را از خاك، يعنى آدم عليه السّلام كه منشأ و اصل خلقت شما است، ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ: پس شما را كه فرزندان او هستيد از آب منى، ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ: پس از خون بسته كه منى بعد از چهل روز به آن صورت متشكل مىگردد بعد مضغه بعد لحم بعد عظام، ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا: پس بيرون آورد هر يك از شما را در حالى كه كودك هستيد، ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ: پس بعد از طفوليت بقا مىدهد شما را تا مىرسد به سختترين قوّت خود كه منتهى سن جوانى است، و آن از سى سالگى باشد تا چهل سال و بر همين قياس. ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً: پس باقى مىگذارد شما را تا مىگرديد پيران، وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ: و برخى از شما آن كس است كه قبض روح او مىشود پيش از پيرى، وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى: و بقا مىدهد پيش از شيخوخيت يا قبل از بلوغ شباب، تا برسيد به مدتى كه نام برده شده كه وقت موت يا قيامت باشد، لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ: تا شايد كه شما تعقل كنيد در آفرينش خود، يا در انتقال از حالى به حالى و از درجهاى به درجه، و به اين حجج عارف شويد به خالق خود و عارف شويد به ستايش و پرستش پروردگار خود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ (66) هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (67) هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَإِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (68) أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ (69) الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (70)
ترجمه
بگو همانا من نهى كرده شدم كه عبادت كنم آنانرا كه ميخوانيد غير از خدا چون آمد مرا دليلها از پروردگارم و امر كرده شدم كه تسليم شوم براى پروردگار جهانيان
او است آنكه آفريد شما را از خاك پس از نطفه پس از خون بسته پس بيرون ميآورد شما را بحال كودكى پس نگهميدارد تا برسيد بكمال قوّتتان پس تا بشويد پير مردانى و بعضى از شما كسى است كه ميميرد پيش از اين و تا برسيد بوقتى نامبرده شده و باشد كه شما بعقل دريابيد
او است آنكه زنده ميكند و ميميراند پس چون حكم كند بامرى جز اين نيست كه ميگويد مر او را بباش پس ميباشد
آيا نديدى آنانرا كه مجادله مينمايند در آيتهاى خدا كه بكجا برگردانده ميشوند
آنانكه تكذيب نمودند كتابرا و آنچه را كه فرستاديم بآن پيغمبرانمان را پس زود باشد كه بدانند.
جلد 4 صفحه 538
تفسير
خداوند متعال امر فرموده است به پيغمبر خاتم كه بمشركين مكه بفرمايد خدا مرا نهى فرموده از عبادت بتها كه معبود شما است چون بحجج و براهين الاهيّه براى من معلوم شده كه معبود بحق خداى يكتا است و جز او معبود باطل است هر چه باشد و مأمور شدم از جانب حق كه تسليم او امر پروردگار جهانيان باشم و بهيچ وجه نميتوانم با عقايد و اعمال شما موافقت نمايم و پس از اين دستور استدلال فرموده بر استحقاق خود براى پرستش و ستايش و نفى استحقاق غير باين تقريب كه او است آنخداوند قادر عليم حكيمى كه خلق فرمود شما را در ابتدا از خاك چون آدم عليه السّلام را كه پدر تمام خلق است از خاك آفريد و بعدا خلق فرمود شما را از نطفه كه آن هم از غذا توليد ميشود و غذا از خاك و بعدا از علقه كه خون بسته است و بعد شما را در احوال و اطوار مختلفه نقل دهد تا بيرون آورد شما را از رحم مادر در حاليكه كودك نوزاد باشيد و گفتهاند طفل در كلام عرب بر واحد و جمع اطلاق ميشود و اينجا مراد جمع است يعنى بيرون ميآورد شما را اطفالى يك يك پس نشو و نما ميدهد شما را تا برسيد بكمال قوّه و رشد خودتان و كلمه اشدّ يا مفرد است بصورت جمع يا جمع است و مفرد ندارد يا مفرد آن شدّت بكسر است در هر حال در همين معنى استعمال ميشود كه از هجده تا سى سال باشد پس نگهدارى ميفرمايد شما را تا پير مردان سالخورده شويد و عمر طبيعى كنيد و بعضى هم قبل از رسيدن بحدّ رشد يا پير مردى مىميريد چون هر كس اجل مقدّر نامبرده معيّنى دارد در علم خدا كه بايد شما بندگان بآن برسيد و دار فانى را وداع نمائيد و اينها همه براى آنستكه شما تعقّل كنيد و خداشناس شويد و بوظيفه بندگى خود قيام نمائيد با علم و معرفت و از ثواب آن بهرهمند گرديد در آخرت كه دار باقى و مقرّ ابدى شما است و او همين طور كه شما را حيات داد از خاك مىميراند و باز خاك ميكند و باز زنده مينمايد در قيامت و بيرون ميآورد از خاك خلاصه آنكه اين كارها براى او زحمتى ندارد او وقتى بخواهد امرى واقع شود فورا واقع ميشود مانند آنكه بگويد موجود شو پس ميشود و گر نه معدوم كه قابل خطاب نيست كلام خدا فعل او است و تعجب در اين است كه با اين ادلّه دالّه بر توحيد خدا و رسالت تو كه قرآن مبين است مىبينى كفار مكه كه مجادله و مشاجره و اشكال تراشى ميكنند در آيات خدا و دلائل صدق
جلد 4 صفحه 539
تو چگونه منقلب و منصرف از حق بباطل ميشوند ولى مطمئن باش كه خدا آنانرا كه تكذيب قرآن تو را كه اكمل كتب آسمانى است نمودند و كسانى را كه تكذيب كردند ساير كتب سماوى را كه پيغمبران ما آوردند به مجازات كامل خواهد رسانيد و بعد از اين مىدانند كه چه عمل ناروائى از آنها صادر شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِن تُرابٍ ثُمَّ مِن نُطفَةٍ ثُمَّ مِن عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخرِجُكُم طِفلاً ثُمَّ لِتَبلُغُوا أَشُدَّكُم ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنكُم مَن يُتَوَفّي مِن قَبلُ وَ لِتَبلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّي وَ لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ (67)
اوست خداوندي که خلق فرمود شما را از خاك پس از آن از نطفه پس از آن از علقه پس از آن بيرون آورد شما را طفل پس از آن تا رسيديد شما بقوّه و محكم شد اعضاء شما و بحدّ رشد و كمال رسيديد پس از آن تا بحدّ پيري و شيخوخيّت رسيديد و بعضي از شما پيش از پيري وفات كرديد و تا اينكه مدت حيات شما و اجل شما که معيّن فرموده نائل شديد و هر آينه شايد و بايد شما تعقّل كنيد و درك نمائيد مراتب خلقت انسان را.
خداوند در بسياري از آيات تذكر داده که اوّل:
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِن تُرابٍ که آدم و حوّا را از خاك خلق فرمود و همين جمله كافيست بر بعث يوم البعث که از همين خاكهاي ريخته شده، و استخوانهاي پوسيده قدرت دارد شما را زنده كند در قيامت بلكه ميتوان گفت که تمام افراد بشر از خاك خلق شدهاند زيرا نطفه از همين فواكه و حبوبات که از خاك بثمر رسيده توليد شده.
جلد 15 - صفحه 397
ثُمَّ مِن نُطفَةٍ که نطفه مرد با نطفه زن مخلوط شده و در رحم قرار گرفته.
ثُمَّ مِن عَلَقَةٍ که بسته شده و مضغه شده و لحم و استخوان شده و صورت بندي شده و روح در او دميده شده تا اينكه:
ثُمَّ يُخرِجُكُم طِفلًا بدنيا آمديد در منتها درجه ضعف و بتدريج رشد پيدا كرديد تا حدّ شباب و جواني تا چهل سال بدرجه اعلاي قوّه و توانايي رسيديد که ميفرمايد:
ثُمَّ لِتَبلُغُوا أَشُدَّكُم پس از آن حدّ يقف است تا شصت سال پس از آن رو بنكس ميرود که مقام شيخوخيت است.
ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً و از همان حال نطفه تا مرتبه شيخوخيت و بسا تلفات زيادي بسيار داشتند که:
مِنكُم مَن يُتَوَفّي مِن قَبلُ تا مدت رسيدن اجل اگر حتمي باشد تأخير پذير نيست که ميفرمايد فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم لا يَستَأخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَستَقدِمُونَ- اعراف آيه 32- و اگر معلّقي باشد تابع معلّق عليه است بسا مقدم ميشود که باعث كوتاهي عمر است و بسا تأخير ميافتد که موجب طول عمر ميشود.
وَ لِتَبلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّي که در علم الهي تعيين شده و در لوح ثبت شده و عدد نفسها بپايان رسيده و روزي تمام شده.
وَ لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ گفتيم لعلّ از خداوند ترديد نيست بلكه بمعني بايد است که تعقل كنند و انكار بعث نكنند و تعجّب نكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 67)- مراحل هفت گانه خلقت انسان: بار دیگر در ادامه آیات توحیدی به بخشی از «آیات انفسی» پرداخته مراحل تطور خلقت انسان را از خاک، و دوران جنینی، و دوران حیات در دنیا تا هنگام مرگ، در هفت مرحله بیان میکند، تا هم عظمت قدرت و ربوبیت او روشن شود و هم مواهب و نعمتهایش بر بندگان.
میفرماید: «او کسی است که شما را از خاک آفرید، سپس از نطفه، سپس از علقه (خون بسته شده) سپس شما را بصورت طفلی (از شکم مادر) بیرون میفرستد، بعد به مرحله کمال قوّت خود میرسید و بعد از آن پیر میشوید- و (در این میان) گروهی از شما پیش از رسیدن به این مرحله میمیرند- و در نهایت به سر آمد عمر خود میرسید و شاید تعقّل کنید» (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّی مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّی وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ).
به این ترتیب نخستین مرحله، مرحله تراب و خاک است که اشاره به آفرینش آدم جد نخستین ما از خاک میباشد، و یا خلقت همه انسانها از خاک، چرا که مواد غذایی که وجود انسان و حتی نطفه او را تشکیل میدهد اعم از مواد حیوانی و گیاهی همه از خاک مایه میگیرد.
مرحله دوم مرحله نطفه است که مربوط به همه انسانها جز آدم و همسرش حواست.
مرحله سوم مرحلهای است که نطفه تکامل یافته، و نمو قابل ملاحظهای نموده، و به صورت یک قطعه خون بسته در آمده است.
بعد از این، مرحله «مضغه» (چیزی شبیه به گوشت جویده شده) و مرحله ظهور اعضاء، مرحله حس و حرکت است که قرآن در اینجا سخنی از این سه مرحله به میان نیاورده هر چند در آیات دیگر به آن اشاره کرده است.
ج4، ص286
در اینجا چهارمین مرحله را مرحله تولد جنین ذکر میکند، و مرحله پنجم را مرحله تکامل قدرت و قوت جسمی که بعضی آن را سن سی سالگی میدانند که در آن حد اکثر نمو قوای جسمانی حاصل میشود و بعضی آن را کمتر یا بیشتر گفتهاند، البته ممکن است در افراد متفاوت باشد و قرآن از آن تعبیر به «بلوغ اشد» کرده است.
از آن به بعد مرحله عقب گرد و از دست دادن نیروها آغاز میشود و تدریجا دوران پیری که مرحله ششم است فرا میرسد.
سر انجام پایان عمر که آخرین مرحله است فرا رسیده و انتقال از این سرا، به سرای جاویدان تحقق مییابد.
آیا با این همه تغییرات و تطوّرات منظم، و حساب شده، باز هم جای تردید در قدرت و عظمت مبدأ عالم هستی و الطاف و مواهب او وجود دارد؟
نکات آیه
۱ - خداوند، خالق و آفریدگار انسان ها است. (هو الذى خلقکم)
۲ - خاک، مبدأ نخستین آفرینش انسان (خلقکم من تراب)
۳ - قابلیت خاک براى پیدایش موجودات زنده از آن (خلقکم من تراب)
۴ - تحوّل خاک به نطفه تبدیل نطفه به علقه و تکامل آن، روند آفرینش انسان (خلقکم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ یخرجکم طفلاً)
۵ - وجود فاصله زمانى میان تحوّل خاک به نطفه، نطفه به علقه و علقه به صورت طفل (خلقکم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ یخرجکم طفلاً) با توجه به کاربرد «ثمّ» - که براى بیان فاصله زمانى است - برداشت بالا به دست مى آید.
۶ - زندگى دنیوى، داراى دو منحنى صعود و نزول است. (ثمّ لتبلغوا أشدّکم ثمّ لتکونوا شیوخًا) مقصود از «بلوغ أشدّ» اوج صعود انسان از نظر قواى جسمانى و عقلانى است و مراد از «شیوخ» منحنى نزول این قوا مى باشد.
۷ - منحنى صعود انسان در حیات دنیوى، از طفولیت آغاز مى شود و در نقطه اوج جوانى پایان مى پذیرد. (ثمّ یخرجکم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّکم ثمّ لتکونوا شیوخًا)
۸ - پایان اوج مرحله جوانى (بلوغ اشد) نقطه آغاز منحنى نزول و سرانجام مرحله پیرى، نقطه پایان این منحنى در زندگى انسان است. (ثمّ لتبلغوا أشدّکم ثمّ لتکونوا شیوخًا ... لتبلغوا أجلاً مسمّىً)
۹ - منحنى صعود، قوس رشد و تکامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است. (ثمّ لتبلغوا أشدّکم ثمّ لتکونوا شیوخًا)
۱۰ - برخى از انسان ها، پیش از رسیدن به مرحله پیرى، از دنیا خواهند رفت. (ثمّ لتکونوا شیوخًا و منکم من یتوفّى من قبل)
۱۱ - انسان، موجودى است مرکب از جسم و روح. (و منکم من یتوفّى) «توفّى» (مصدر «یتوفّى») به معناى دریافت تام و کامل شىء است و آنچه از انسان به وقت مرگ دریافت مى شود، روح او است نه جسم وى. پس انسان از دو عنصر جسم و روح تشکیل شده است.
۱۲ - روح و جان آدمى، حقیقتى است باقى و فناناپذیر. (و منکم من یتوفّى) دریافت کامل روح انسان به هنگام مرگ، بیانگر بقاى روح، پس از مرگ و فناناپذیرى آن است.
۱۳ - خداوند، تن آدمى را به هنگام مرگ از جان تهى کرده و روح و جان وى را تماماً دریافت مى کند. (و منکم من یتوفّى)
۱۴ - روح، عنصر اصلى حقیقت آدمى است. (و منکم من یتوفّى)
۱۵ - عمر هر انسان در دنیا، داراى زمانى معین و محدود است. (و لتبلغوا أجلاً مسمّىً)
۱۶ - آفرینشِ انسان و سیر تطور و تحوّل وى از خاک تا پیرى و مرگ، نشانه اى از قدرت و ربوبیت بى همتاى خداوند است. (هو الذى خلقکم من تراب ... و لتبلغوا أجلاً مسمّىً)
۱۷ - تعقل و خردورزى، غایت و هدف معنوى آفرینش انسان ها است. (هو الذى خلقکم من تراب ... لعلّکم تعقلون)
۱۸ - چگونگى آفرینش انسان و سیر تحوّل آن، بسترى مناسب براى تعقل و خردورزى (هو الذى خلقکم من تراب ... لعلّکم تعقلون)
۱۹ - شناخت خردورزانه مبدأ و منتهاى آفرینش (خدا و معاد)، فلسفه خلقت انسان (هو الذى خلقکم من تراب ... لعلّکم تعقلون) برداشت بالا به خاطر این نکته است که آیه شریفه، در صدد شناساندن خدا به عنوان مبدأ آفرینش انسان و مسأله معاد است که در آیه بعد از آن سخن به میان خواهد آمد (هو الذى یحیى و یمیت ...).
موضوعات مرتبط
- اجل: اجل مسمى ۱۵
- ادراک: ضعف قواى ادراکى ۹
- انسان: ابعاد انسان ۱۱; انسان از خاک ۲; بدن انسان ۱۱; پیرى انسان ۸; جوانى انسان ۷، ۸; حقیقت انسان ۱۴; خالق انسان ها ۱; خلقت انسان ۱۶; رشد جسمانى انسان ۶، ۹; رشد عقلى انسان ۶، ۹; روح انسان ۱۱; ضعف جسمانى انسان ۹; عنصر خلقت انسان ۲، ۴; فلسفه خلقت انسان ۱۷، ۱۹; کودکى انسان ۷; محدودیت عمر انسان ۱۵; مدت عمر انسان ها ۱۰; مراحل خلقت انسان ۴; مراحل رشد انسان ۶، ۷، ۸; مراحل عمر انسان ۸، ۹، ۱۶; مربى انسان ها ۱
- پیرى: ضعف در پیرى ۸، ۹
- تعقل: اهمیت تعقل ۱۷; تعقل در خداشناسى ۱۹; تعقل در خلقت انسان ۱۸; تعقل در معاد ۱۹
- توحید: دلایل توحید ربوبى ۱۶
- خاک: تبدیل خاک به نطفه ۴، ۵; فواید خاک ۳
- خدا: خالقیت خدا ۱; ربوبیت خدا ۱; نشانه هاى قدرت خدا ۱۶; نقش خدا ۱۳
- خلقت: خلقت از خاک ۲، ۳، ۴
- روح: بقاى روح ۱۲; جاودانگى روح ۱۲; قابض روح ۱۳; نقش روح ۱۴
- علقه: تبدیل علقه به جنین ۵; تبدیل علقه به مضغه ۴، ۵
- مرگ: مرگ قبل از پیرى ۱۰
- نطفه: تبدیل نطفه به علقه ۴، ۵
منابع