عبس ٣٩
کپی متن آیه |
---|
ضَاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ |
ترجمه
عبس ٣٨ | آیه ٣٩ | عبس ٤٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ضَاحِکَةٌ»: خندان. «مُسْتَبْشِرَةٌ»: مسرور. خوش و خرّم.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۷ - ۴۲ سوره عبس
- مراد از کفر در آيه: «قُتِلَ الإنسَانُ مَا أكفَرَهُ»
- بیان معذور نبودن بشر در كفر و استكبارش، در برابر خداوند
- خلقت و مقدّرات الهی با مختار بودن انسان، منافات ندارد
- مراد از اين كه فرمود: خدا، انسان را «إقبار: دفن» كرد، چیست؟
- پیام آيه: «كلّا لمّا يقض ما أمره»، ملامت انسان هاى مبتلا به كفر است
- سختى روز قيامت به حدّی است كه انسان، از همۀ نزديكانش می گريزد
- سيماى كفار و اهل شقاوت در قيامت
- بحث روايى پیرامون آیات سوره عبس
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ «38» ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ «39» وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ «40» تَرْهَقُها قَتَرَةٌ «41» أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ «42»
چهرههايى در آن روز درخشانند، خندان و شادمانند، و چهره هايى در آن روز، غبار (غم) بر آنها نشسته. و تيرگى و سياهى، چهره آنان را پوشانده است. اينان همان كافران بدكردارند.
نکته ها
«مُسْتَبْشِرَةٌ» با خبر شدن از مطلب شادى كه از آن بشره و پوست صورت شكفته شود.
«غَبَرَةٌ» و غُبار به معناى گرد خاك فرونشسته برچيزى است. «قَتَرَةٌ»، دود سياهى است كه برمىخيزد و «رهق» به معناى فراگرفتن و پوشاندن است.
اين آيات، مردم را در قيامت به دو دسته تقسيم مىكند: اهل سعادت و اهل شقاوت، كه هر
جلد 10 - صفحه 391
دو گروه با سيما و چهرهشان شناخته مىشوند. چون صورت انسان، آئينه سيرت اوست و شادى و غم درونى او در چهرهاش ظاهر مىگردد.
اين سوره با چهره درهم كشيدن در دنيا آغاز و با چهره دود آلوده شدن در قيامت پايان مىيابد. عَبَسَ .... تَرْهَقُها قَتَرَةٌ
«كفرة» جمع كافر و «فجرة» جمع فاجر است. اولى اشاره به فساد عقيده دارد و دومى اشاره به فساد عمل.
پیام ها
1- معاد جسمانى است. وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ...
2- چهره باز و خندان يك ارزش است. «مُسْفِرَةٌ، ضاحِكَةٌ»
3- خندههاى قيامت، بر اساس بشارت به آيندهاى روشن است. «ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ»
4- آلودگى به گناه در دنيا، سبب آلودگى چهره در قيامت مىشود. «تَرْهَقُها قَتَرَةٌ أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ»
5- كفر، سبب ارتكاب گناه و فسق و فجور است. «الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ»
6- صورتِ اهل ايمان و تقوا، شاد و خندان است. (به قرينه اينكه صورتِ اهل كفر و فجور، دود آلود است) وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ... وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ
7- از بهترين شيوههاى تبليغ، مقايسه است. وُجُوهٌ ... وُجُوهٌ
8- گناه، باعث مىشود كه چهره پاك الهى انسان، با نقابى زشت و سياه پوشيده شود. «عَلَيْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ»
«والحمد للّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 394
سوره تكوير
اين سوره بيست و نه آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
نام سوره، برگرفته از آيه اول است و به معناى درهم پيچيده شدن و تاريك شدن است.
محتواى سوره نشان مىدهد كه اين سوره در اوايل بعثت نازل شده است، زيرا مخالفان در اوايل دعوت، آن حضرت را مجنون مىخواندند و اين سوره همانند سوره قلم كه در اوايل بعثت نازل شده، مشتمل بر تنزيه آن حضرت از اين گونه تهمتها مىباشد. «1»
بخش اول اين سوره، تغييرات عظيم و فراگير اين جهان را كه مقدمه برپا شدن قيامت است، بيان مىكند و بخش دوم، بيانگر جايگاه والاى قرآن و نقش و تأثير آن در روح و روان آدميان است.
در روايات، براى تلاوت اين سوره كه موجب تذكّر و غفلتزدايى انسان مىشود، فضيلتهاى بسيارى نقل شده است. «2»
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 395
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (39)
ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ: خندان و فرحناك و شادمان به سبب نجات از نيران و وصول به روضه رضوان و نعم بىپايان و اينها اهل ايمان و طاعت باشند.
حمّاد بن سلمه كه از روات عامه است، از انس بن مالك روايت نموده كه
«1» تفسير مجمع البيان (چ 1403 هج.)، ج 5 ص 440.
جلد 14 - صفحه 62
از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پرسيدم از اين آيه: وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ، فقال رسول اللّه: يا انس هى وجوهنا بنى عبد المطّلب انا و علىّ و حمزة و جعفر و فاطمة و الحسن و الحسين نخرج من قبورنا و نور وجوهنا كالشّمس الضّاحية يوم القيمة. فرمود: اى انس، بدان و آگاه باش مراد از اين وجوه خندان و شادمان، بنى عبد المطلباند- من و علىّ بن أبي طالب و حمزه و جعفر و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام- روز قيامت چون ما از قبور خود بيرون آئيم، روىهاى ما چون آفتاب عالمتاب روشن و درخشنده و لامع باشد. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ «24» أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا «25» ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا «26» فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا «27» وَ عِنَباً وَ قَضْباً «28»
وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلاً «29» وَ حَدائِقَ غُلْباً (30) وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا (31) مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ (32) فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ (33)
يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ (34) وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ (35) وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ (36) لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ (37) وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ (38)
ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (39) وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ (40) تَرْهَقُها قَتَرَةٌ (41) أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ (42)
ترجمه
پس بايد بنگرد انسان به خوراكش
همانا ما ريختيم آبرا ريختنى
پس شكافتيم زمين را شكافتنى
پس رويانديم در آن حبوبات
و انگور و گياه اسپست را
و درخت زيتون و خرما
و باغهاى پر از درختهاى در هم
و ميوه و گياه خود رو را
بجهت بر خوردارى شما و چهار پايانتان
پس چون آيد بانگ سخت
روزى كه ميگريزد مرد از برادرش
و مادر و پدرش
و زن و پسرانش
براى هر مردى از آنان در چنين روزگارى است كه كافى است او را
رويهائى در چنين روز درخشنده است
خندان و شادمان است
و رويهائى در چنين روز بر آنها گرد كدورت است
فرو گيرد آنها را تيرگى
آن گروه كافران بدكارند.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر نعم ذاتيه خود شروع بذكر نعم خارجيّه فرموده ميفرمايد پس بايد آدمى نظر كند و فكر نمايد در اطراف غذائى كه ميخورد و به بيند كه خداوند بچه وسائل ظاهره و خفيّه آنرا در دسترس او قرار داده و چه ايادى و عواملى براى آماده نمودن آن بكار رفته تا او متمكّن از تناول آن شده و به بيند كه همانا ما ريختيم و نازل نموديم باران رحمت خود را از آسمان ريختنى معتدل و ملايم با زمين و كشت و زرع كه تخم نباتات را در مهد خود بپروراند پس شكافتيم زمين را شكافتنى موزون و متناسب و رويانديم در آن حبوبات از قبيل گندم و جو و
جلد 5 صفحه 347
ميوجات از قبيل انگور را كه ظاهرا براى كثرت منافع و اقسام آن مخصوص بذكر شده و گياه اسپست تازه را كه مكرّر چيده ميشود و خوراك حيوانات است و درخت زيتون را كه از آن روغن گرفته ميشود و درخت خرما را كه باز براى كثرت منافع آن و وفور در عربستان مخصوص بذكر شده و باغهاى محصور را كه داراى درختان بزرگ مختلف است و از زيادى پيچيده بيكديگر ميباشد و ساير ميوجات و گياههاى خود روئى را كه در چراگاهها روئيده ميشود و گفتهاند بمنزله ميوه است براى حيوانات و لذا خداوند فرموده براى بهره بردارى شما و شتر و گاو و گوسفند شما خلق شده و در كافى از امام باقر عليه السّلام طعام در آيه اوّل بعلمى كه انسان از كسى اخذ مينمايد تفسير شده و فيض ره فرموده چون طعام اعمّ است از غذاى جسمانى و روحانى و چنانچه انسان مأمور است كه نظر كند در غذاى جسمانى خود و بداند كه آن بوسيله اسباب سماوى تهيّه شده مأمور است كه نظر نمايد بغذاى روحانى خود كه علم است و بداند كه آن نازل شده است از آسمان وحى در خاندان نبوّت كه علمشان از جانب خدا است تا صالح باشد براى غذاى روح نه آنكه اخذ نمايد از كسانيكه رابطه با حق ندارند چون علوم آنها يا اقوال كسانى است كه قول آنان حجّت نيست يا وسائل جدال است كه بوسيله شيطان بآنها رسيده و بايد از آن اجتناب نمود و چون معناى ظاهر آيه محتاج به بيان نبود امام عليه السّلام معناى خفى آنرا بيان فرموده است و هر دو معنى مراد است بيك اطلاق اين خلاصه فرمايش ايشان است كه حقير بنحو اختصار نقل نمودم و بيان صافى اصفى و اعلى و اتم و اكمل است پس چون آيد آواز سختى كه گوش را كر كند و مراد نفخه دوم اسرافيل است و بيايد روز كه مرد از برادر و مادر و پدر و زن و پسران خود فرار نمايد براى آنكه بقدرى بخود مشغول است كه بديگرى نميپردازد چنانچه خداوند خودش در آيه بعد بيان فرموده براى هر مردى از آنانكه در محشر حاضرند در آنروز گرفتارى و شغلى است كه كافى است براى آنها و آن مجال نميدهد كه بديگرى بپردازد و گفتهاند خداوند اقارب را بترتيب علاقهمندى افراد بآنها ذكر فرموده تا به پسران رسيده كه عزيزترين اقاربند و جهت فرار آنستكه اميدى بانتفاع از قبل آنها ندارد يا
جلد 5 صفحه 348
ميترسد مطالبه حقوق خودشان را از او بنمايند اگر در اداء حقوق اقارب كوتاهى كرده باشد و در روايت نبوى بسبب فرارى كه قبلا ذكر شد با استناد بآيه بعد اشاره شده و در بعضى از روايات علّت اخير ذكر گرديده و مانعى ندارد كه اسباب متعدّده براى فرار موجود باشد و در خاتمه خداوند مردم را در آنروز دو قسمت فرموده يكدسته كه اهل ايمانند رويهاى ايشان درخشان و خندان و مسرور و شادمان بنعيم جنان و نجات از نيران است و دسته ديگر كه اهل كفر و عصيانند رويهاى آنها غبار آلود و مكدّر است و فرا گرفته رخسار آنانرا تاريكى و سياهى از معاينه عذاب و همّ و غمّ بيرون از حساب در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره عبس و تولّى و سوره اذا الشّمس كوّرت را بخواند در تحت حمايت الهى و در بهشت در سايه رحمت او مستقرّ خواهد گرديد انشاء اللّه تعالى و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 349
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وُجُوهٌ يَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ (38) ضاحِكَةٌ مُستَبشِرَةٌ (39)
صورتهايي در آن روز باز و نوراني و خندان هستند و بآنها بشارت ميدهند، و اينها دو فرقه هستند يكي سابقون که انبياء و اوصياء و معصومين هستند که ميفرمايد:
وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ أُولئِكَ المُقَرَّبُونَ فِي جَنّاتِ النَّعِيمِ ثُلَّةٌ مِنَ الأَوَّلِينَ وَ قَلِيلٌ مِنَ الآخِرِينَ عَلي سُرُرٍ مَوضُونَةٍ مُتَّكِئِينَ عَلَيها مُتَقابِلِينَ يَطُوفُ عَلَيهِم وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ بِأَكوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأسٍ مِن مَعِينٍ لا يُصَدَّعُونَ عَنها وَ لا يُنزِفُونَ وَ فاكِهَةٍ مِمّا يَتَخَيَّرُونَ وَ لَحمِ طَيرٍ مِمّا يَشتَهُونَ وَ حُورٌ عِينٌ كَأَمثالِ اللُّؤلُؤِ المَكنُونِ جَزاءً بِما كانُوا يَعمَلُونَ لا يَسمَعُونَ فِيها لَغواً وَ لا تَأثِيماً إِلّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً واقعه آيه 10 الي 26.
و فرقه دوم اصحاب يمين که مؤمنين باشند که ميفرمايد: وَ أَصحابُ اليَمِينِ ما أَصحابُ اليَمِينِ فِي سِدرٍ مَخضُودٍ وَ طَلحٍ مَنضُودٍ وَ ظِلٍّ مَمدُودٍ وَ ماءٍ مَسكُوبٍ وَ فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ لا مَقطُوعَةٍ وَ لا مَمنُوعَةٍ وَ فُرُشٍ مَرفُوعَةٍ إِنّا أَنشَأناهُنَّ إِنشاءً فَجَعَلناهُنَّ أَبكاراً عُرُباً أَتراباً لِأَصحابِ اليَمِينِ ثُلَّةٌ مِنَ الأَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الآخِرِينَ واقعه آيه 27 الي 40.
اينها هستند که ميفرمايد:
وُجُوهٌ يَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ مسفرة بمعني مضيئة يعني نوراني، و از اينکه باب است اسفرار صبح زماني که طلوع كند و روشن كند، و در وصف آنها ميفرمايد: يَومَ تَرَي المُؤمِنِينَ وَ المُؤمِناتِ يَسعي نُورُهُم بَينَ أَيدِيهِم وَ بِأَيمانِهِم بُشراكُمُ اليَومَ جَنّاتٌ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظِيمُ حديد آيه 12، و ميفرمايد: يَومَ لا يُخزِي اللّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُم يَسعي بَينَ أَيدِيهِم وَ بِأَيمانِهِم يَقُولُونَ رَبَّنا أَتمِم لَنا نُورَنا وَ اغفِر لَنا إِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ تحريم آيه 8.
جلد 17 - صفحه 400
ضاحِكَةٌ مُستَبشِرَةٌ که ملائكه بشارت ميدهند او را چنانچه ميفرمايد: إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ استَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافُوا وَ لا تَحزَنُوا وَ أَبشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتِي كُنتُم تُوعَدُونَ نَحنُ أَولِياؤُكُم فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ فِي الآخِرَةِ وَ لَكُم فِيها ما تَشتَهِي أَنفُسُكُم وَ لَكُم فِيها ما تَدَّعُونَ نُزُلًا مِن غَفُورٍ رَحِيمٍ فصلت آيه 30 الي 32.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 39)- «خندان و مسرور است» (ضاحکة مستبشرة).
نکات آیه
۱ - گروهى از مردم، با چهره هاى خندان در صحنه قیامت حضور خواهند داشت. (ضاحکة)
۲ - کسانى که درخشان چهره و خنده لب در صحنه قیامت حضور یافته اند، غرق سرور بوده و چهره اى شکفته خواهند داشت. (مستبشرة) «إستبشار»; یعنى، شادمان بودن (لسان العرب). «بشر و استبشر» به یک معنا است. در این موارد فایده باب استفعال، مبالغه افزون تر است. راغب مى گوید: بشارت دادن، به معناى ابلاغ خبرى است که بشره و پوست صورت را شکفته سازد.
۳ - پاکى، تذکّرپذیرى ، هدایت جویى و خداترسى، چهره انسان را در قیامت خندان و شادمان خواهد ساخت. (لعلّه یزّکّى . أو یذّکّر ... جاءک یسعى . و هو یخشى ... ضاحکة مستبشرة)
۴ - ایمان و دورى از گناه، مایه بشّاش و خندان بودن چهره مؤمنان در قیامت (وجوه ... ضاحکة مستبشرة) به قرینه آخرین آیه این سوره (أولئک هم الکفرة الفجرة)، مراد از «وجوه» در این آیات، چهره هاى کسانى است که کافر نبوده و از فسق و فجور پاک و منزه اند.
موضوعات مرتبط
- ایمان: آثار اخروى ایمان ۴
- پاکى: آثار اخروى پاکى ۳
- خشیت: آثار اخروى خشیت ۳
- خنده رویان: خنده رویان در قیامت ۱; سرور اخروى خنده رویان ۲; نشاط اخروى خنده رویان ۲
- زیبارویان: سرور اخروى زیبارویان ۲; نشاط اخروى زیبارویان ۲
- قیامت: عوامل خنده رویى در قیامت ۳، ۴; عوامل سرور در قیامت ۳; ویژگیهاى قیامت ۱
- گناه: آثار اخروى ترک گناه ۴
- مؤمنان: سرور اخروى مؤمنان ۴
- موعظه: آثار اخروى موعظه پذیرى ۳
- هدایت: آثار اخروى هدایت پذیرى ۳
منابع