روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۴۱
از الکتاب
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، أَبْوَابُ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَام-بَابُ الْحِيَلِ فِي الْأَحْكَام
:
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۴۰ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۴۲ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۷
حضرت امير عليه السّلام در باره زنى كه ادّعا مىكرد شوهرش با كنيز وى بدون اجازه او همبسترى كرده است، از مرد پرسيد: چه مىگوئى؟ مرد گفت: من بدون اذن خود همسرم يعنى صاحب كنيز با او همخوابه نشدم، حضرت بزن گفت: اگر تو راستگو درآمدى شوهرت را رجم و سنگسار خواهيم كرد و اگر دروغگو بودى بتو حدّ مفترى خواهيم زد، در اين هنگام اقامه نماز گفته شد و حضرت به نماز ايستاد، زن در نماز فكر كرد كه اگر ثابت شود بدون اذن او شوهرش با كنيز همبستر شده، رجم خواهد شد و چارهاى جز رجم نيست و اگر دروغش ثابت شود حدّ تازيانهاش حتمى است، لذا پس از نماز از مسجد خارج شد و ديگر به امير المؤمنين عليه السّلام مراجعه ننمود و حضرت هم از وى نپرسيد.