روایت:الکافی جلد ۲ ش ۵۲۲
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن علي بن النعمان عن اسحاق بن عمار قال قال بلغني عن ابي عبد الله ع :
الکافی جلد ۲ ش ۵۲۱ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۵۲۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۴۴۵
فرمود: مردى نزد پيغمبر (ص) آمد و گفت: يا رسول اللَّه، خاندان من نخواهند جز جهش بر من و ناسپاسى و دشنامم را، من آنها را ترك كنم و از آنها چشمپوشى كنم؟ فرمود: در اين صورت خدا همه شماها را ترك گويد، عرض كرد: پس چه كنم؟ فرمود: با هر كه از تو بريد پيوست باش و به هر كه از تو دريغ كرد عطا كن و از هر كه به تو ستم كرد درگذر، چون چنين كردى از جانب خدا براى تو بر سزاى آنان پشتيبانى باشد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۲۱
مردى خدمت پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله آمد و عرضكرد: يا رسول اللَّه! فاميل من تصميم گرفتهاند بر من حمله كنند و از من ببرند و دشنامم دهند. آيا من حق دارم آيا را ترك گويم؟ فرمود: در آن صورت خدا همه شما را ترك ميكند، عرضكرد: پس چه كنم؟ فرمود، بپيوند با هر كه از تو ببرد و عطا كن بهر كه محرومت كند و در گذر از هر كه بتو ستم نمايد، زيرا چون چنين كنى، خدا ترا بر آنها يارى دهد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۳۸۳
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از على بن نعمان، از اسحاق بن عمّار روايت كرده است كه على گفت: اسحاق گفت كه: از امام جعفر صادق عليه السلام حديث به من رسيده كه مردى به خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد كه: يا رسول اللَّه! خاندان من از هر چيزى سر باز زدهاند، مگر از غالب شدن بر من از روى ستم، و آنكه از من جدايى كنند و مرا دشنام دهند؛ پس آيا ايشان را وا گذارم؟ حضرت فرمود كه: «در آن هنگام، خدا همه شما را وا گذارد». عرض كرد: پس چه كنم؟ فرمود كه: «پيوند مىكنى با آنكه از تو بريده، و عطا مىكنى به هر كه تو را محروم و بىبهره گردانيده، و عفو مىكنى از هر كه بر تو ستم نموده؛ زيرا كه تو چون چنين كنى، تو را از جانب خدا بر ايشان پشتى باشد كه تو را يارى دهد بر ايشان».