روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۸۹۰
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن بعض اصحابه عن محمد بن الفرج قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۸۸۹ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۸۹۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۲۳۹
از محمد بن الفرج گويد: امام جواد (ع) اين دعا را براى من نوشت و آن را به من آموخت، و گويد: فرمود: هر كه دنبال نمازِ بامداد آن را بخواند هيچ حاجتى نخواهد جز آنكه برايش ميسّر گردد و هر مهمى دارد خدا براى او كفايت كند، و دعا اين است: بسم اللَّه و باللَّه و صلى اللَّه على محمد و آله و افوّض امرى الى اللَّه انّ اللَّه بصير بالعباد . يعنى واگذارم كار خود را به خدا زيرا خدا به بندهها بينا است و خدا او را از بدكرداريهاى هر چه نيرنگ ريختند نگه داشت، نيست شايسته پرستشى جز تو، منزّهى تو، به راستى من بودم از گروه ستمكاران، ما او را اجابت كرديم و از غمش رها ساختيم و چنين رها كنيم مؤمنان را، بس است ما را خدا و چه خوب وكيلى است، پس برگشتند با نعمت و فضل او و نرسيد بدانها بدى هر چه خدا خواهد است، نيست جنبش و نه توانى جز به خدا (بلند مقام و بزرگوار) آنچه شود كه خدا خواهد نه آنچه را مردم خواهند، آنچه شود كه خدا خواهد گرچه مردم را بد آيد، بس است مرا پروردگار از پروردهشدهها، بس است مرا آفريدگار از آفريدهشدهها، بس است مرا روزى ده از روزىخورها، بس است مرا آنكه پيوسته بس بوده مرا از آغاز هرگز، بس است مرا خدا كه نيست شايسته پرستشى جز او، بر او توكّل دارم و او است پروردگار عرش بزرگ. و فرمود (ع): چون از نماز واجب برگذشتى بگو: خشنودم به خدا كه پروردگار باشد و به محمد كه پيغمبر باشد و به اسلام كه دينم باشد و به قرآن كه كتاب مذهبم باشد و به فلان و فلان كه امامم باشند (نام ائمه را برد)، بار خدايا ولى تو فلان (نام امام زمان را برد) او را نگهدار از برابرش و دنبال سرش و از سمت راست و از سمت چپش و از بالاى سر و زير پايش و عمرش را دراز دار و او را به امر خود بگمار و يارىكننده دينت دار و به او بنما آنچه را دوست دارد و آنچه مايه روشنى چشم او است در باره خودش و نژادش و در باره خاندانش و مالش و در باره شيعيانش و در باره دشمنانش و بنما بدانها از وى آنچه را كه در حذر شوند و بنما به او در باره آنان آنچه دوست دارد و مايه چشم روشنى او است و شفابخش سينههاى ما و سينههاى مردم با ايمان را. فرمود: چون پيغمبر (ص) از نمازش فارغ مىشد مىگفت: بار خدايا بيامرز برايم آنچه پيش كردم و آنچه پس انداختم و آنچه نهان كردم و آنچه عيان ساختم و بيامرز اسرافم را در باره خودم و آنچه را كه تو بدان از خود من هم داناترى، بار خدايا تو پيش دارى و تو پس اندازى و نيست شايسته پرستشى جز تو بحق علم غيبت و توانائيت بر همه خلقت تا زندگى را براى بهتر دانى مرا زندهدار و چون وفاتم را بهتر دانى جانم را بگير، بار خدايا من از تو خواستارم ترس از تو را در نهان و عيان و سخن حق را در حال خشم و خشنودى و ميانه روى در زندگى را در حال فقر و توانگرى و از تو خواهم نعمتى فنا ناپذير و روشنىِ چشمى كه دنبالهاش نبرد و از تو خواهم رضا به قضا و بركت و ميمنت مرگ را بعد از زندگى و زندگى خوش و خرّم پس از مرگ و لذّت نگاه به سوى رويت و شيفتگى به ديدار و لقايت بىزيان كاهنده و بىفتنه گمراهكننده، بار خدايا ما را به ايمان بياراى و ما را رهبرانى درست مقرر ساز، بار خدايا رهبرى كن ما را با كسانى كه رهبرى كردى، بار خدايا راستى كه من از تو خواهم تصميم به درست روى و پايدارى در كار و رهجوئى را و از تو خواهم توفيقِ شكرگزارى نعمت و حسن عافيت و پرداخت حقت را و از تو خواهم پروردگارا دلى سالم و زبانى راستگو و از تو آمرزش خواهم مرا آنچه را كه مىدانى و از تو خواهم بهتر آنچه را كه مىدانى و به تو پناه برم از شرّ آنچه مىدانى زيرا تو مىدانى و ما نمىدانيم و تو علّام الغيوبى.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۲۶
محمد بن فرج گويد: حضرت جواد عليه السّلام اين دعا را بمن نوشت و آن را بمن آموخت و فرمود: هر كه آن را پس از نماز صبح بخواند حاجتى نخواهد جز اينكه برايش ميسر گردد، و خداوند مهم او را كفايت كند (و آن دعا اينست:)
« بسم اللَّه و باللَّه و صلى اللَّه على محمد و آله وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ، فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا، لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ، سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ، فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ، ما شاء اللَّه لا حول و لا قوة الا باللَّه [العلى العظيم] ما شاء اللَّه لا ما شاء الناس، ما شاء اللَّه و ان كره الناس، حسبى الرب من المربوبين، حسبى الخالق من المخلوقين، حسبى الرازق من المرزوقين، حسبى الذى لم يزل حسبى منذ قط، حسبى اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ».
و فرمود: چون از نماز واجب فارغ شدى پس بگو: (و دعائى دستور داد كه ترجمهاش اينست) «خشنودم كه خدا پروردگارم باشد و محمد (ص) پيغمبرم باشد، و اسلام دينم باشد و قرآن كتابم و فلان و فلان (و نام امامان را ببرد) امامان من باشند، بار خدايا ولى تو فلان (و نام امام زمان عليه السلام را ببرد) است پس او را از برابر و از پشت سر و از راست و چپ و بالاى سر و پائين پايش نگهدارى فرما، و عمرش را دراز كن، و او را بأمر خود قائم كن، و يارىكننده دينت قرارش ده، و باو بنما آنچه را دوست دارد و آنچه چشمش را روشنى بخشد در باره خودش و فرزندانش و خاندان و مالش و در باره شيعيان و دشمنانش، و بدشمنانش بنما چيزى را كه بدان بترسند و باو بنما در باره دشمنانش چيزى كه او دوست دارد و چشمش را بدان وسيله روشنى بخش، و درد دلهاى ما و سينههاى مؤمنين را شفا بخش». فرمود: و چون پيغمبر (ص) از نماز فارغ ميشد ميخواند (دعائى را كه ترجمهاش چنين است): «بار خدايا بيامرز براى من آنچه پيش كردهام و آنچه بتأخير انداختهام و آنچه نهان كردم و آنچه عيان نمودم، و اسراف مرا در باره خودم بيامرز و آنچه تو بدان داناترى، بار خدايا تو پيش اندازى، و تو پساندازى، معبودى جز تو نيست، بحق دانائيت بر غيب و توانائيت بر همه خلق (سوگند) تا آنگاه كه زندگى را برايم بهتر دانى مرا زنده دار، و آنگاه كه مرگ را برايم بهتر دانى جانم را بگير، بار خدايا من از تو خواهم ترس از تو را در پنهانى و عيان، و سخن حق را در حال خشم و خشنودى، و ميانه روى را در حال فقر و توانگرى، و از تو خواهم نعمتى كه فانى نشود و روشنى چشمى كه منقطع نگردد و از تو خواهم راضى بودن بقضا و ميمنت مرگ را پس از زندگى، و گوارائى زندگى را پس از مرگ و لذت ديدارت و شوق زيارت و لقايت را بىآنكه زيانى ضرر زننده يافتهاى گمراهكننده بمن رسد، بار خدايا ما را بآرايش ايمان بياراى، و راهنمايانى هدايت شده قرارمان ده، بار خدايا ما را در زمره كسانى كه رهبرى كردى رهبرى فرما، بار خدايا من از تو خواهم تصميم بپايدارى در كار و براه راست شدن را، و از تو خواهم توفيق شكرگزارى نعمتت و عافيتى نيكو و پرداخت حقت را، و از تو خواهم بار پروردگارا دلى سالم و زبانى راستگو و از تو آمرزش خواهم از آنچه ميدانى و از تو خواهم بهتر آنچه دانى، و پناه برم بخودت از بدى آنچه (نسبت بمن) ميدانى زيرا كه تو ميدانى و ما نميدانيم و توئى علام الغيوب».
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۴۷۷
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند، از سهل بن زياد، از بعضى از اصحابش، از محمد بن فرج كه گفت: حضرت امام محمد تقى عليه السلام به سوى من اين دعا [را] نوشت و اين را به من تعليم فرمود، و فرمود كه: «هر كه در عقب نماز صبح اين دعا را بخواند، هيچ حاجتى را طلب نكند، مگر آنكه از برايش ميسّر شود، و خدا مهمّات او را كفايت فرمايد: بِسْمِ اللَّهِ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ ... وَهُوَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ؛ به نام خدا و به خدا، و صلوات فرستد خدا بر محمد و آل او، و باز مىگذارم كار خود را به سوى خدا، و به درستى كه خدا بينا است به بندگان، پس نگاه داشته او را خدا، از بدىهاى آنچه مكر كردند. نيست خدايى، مگر تو. منزه مىشمارم تو را. به درستى كه من بودم از ستمكاران. پس مستجاب كرديم از برايش و رهانيديم او را از اندوه، و همچنين مىرهانيم مؤمنان را. بس است ما را خدا و نيكو وكيلى است. پس برگشتند با نعمتى از خدا و زيادتى بدون بدى، و آنچه خواست خدا، بود. نيست گرديدنى و نه توانايى، مگر به خدا. آنچه خواست، خدا بود، نه آنچه خواستند مردمان. آنچه خواست خدا، بود، واگرچه مردمان دوست نداشتند. و بس است مرا پروردگار از پروريدگان. بس است مرا آفريننده از آفريدهشدگان. بس است مرا روزى دهنده از روزى داده شدگان. بس است مرا آنكه پيوسته بس بوده مرا از آن زمان، هميشه. بس است مرا خدايى كه نيست خدايى، مگر او. بر او توكل كردم و او است پروردگار عرش بزرگ»، و فرمود كه: «چون از نماز واجبى فارغ شوى، بگو: رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً … وَاشْفِ صُدُورَنَا وَصُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ؛ خشنود شدم به خداى پروردگار، و به محمد پيغمبر، و به اسلام كيش، و به قرآن كه كتابم باشد، و به (على و حسن و حسين، و على پسر حسين، و محمد پسر على، و جعفر پسر محمد، و موسى پسر جعفر، و على پسر موسى، و محمد پسر على، و على پسر محمد، و حسن پسر على، و محمد پسر حسن، كه پيشوايان من باشند) «۱» خداوندا! دوست تو محمد، پس نگاه دار او را از پيش رويش و از پشت سرش و از طرف راست و از طرف چپش و از زِبَرش و از زيرش، و بِكِش از برايش در عمرش [و آن را طولانى بفرما]، و بگردان او را ايستاده به فرمان خويش، و چشم داشته شده از براى دين خود، و بنما به او آنچه دوست مىدارد، و آنچه روشن شود به آن چشمش، در خودش و فرزندانش، و در كسانش و مالش، و در شيعيانش، و در دشمنانش، و بنما به ايشان از او آنچه مىترسند، و بنما به او در ايشان، آنچه دوست مىدارى و روشن مىشود با آن، روشن كن چشمش، و شفا ده سينههاى ما و سينههاى گروه مؤمنان را». و فرمود كه: «پيغمبر صلى الله عليه و آله چون از نماز فارغ مىشد، مىفرمود: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا قَدَّمْتُ وَمَا أَخَّرْتُ … فَإِنَّكَ تَعْلَمُ وَلَا نَعْلَمُ، وَأَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ؛ خداوندا! بيامرز مرا به آنچه پيش داشتم، و آنچه متأخر داشتم، و آنچه نهان كردم، و آنچه آشكار كردم، و اسراف مرا بر خودم، و آنچه تو داناترى بِه آن از من. خداوندا! تويى پيشدارنده و تويى به تأخيراندازنده. نيست خدايى، مگر تو. بدانستى تو نهانى را، و به توانايى تو بر آفريدگان، همه، مادام دانى زندگى را بهتر از برايم، پس زنده دار مرا؛ و بميران مرا چون دانستى مرگِ مرا بهتر از برايم. به درستى كه من سؤال مىكنم تو را ترسيدن از تو در نهان و آشكار، و سخن حق در خشم و خشنودى، و ميانهروى در درويشى و بىنيازى، و سؤال مىكنم از تو نعمتى كه نابود نشود، و روشنى چشمى كه بريده نشود، و سؤال مىكنم از تو خشنودى به قضا، و بركت مردن بعد از زندگى، و خنكى و خوشى زندگى بعد از مردن، و خوشى نگريستن به سوى روى تو، و اشتياق به سوى ديدن تو، و ديدن تو از غير ناخوشى زيانرساننده، و نه آزمايش گمراهكننده. خداوندا! بيارا ما را به آرايش ايمان، و بگردان ما را راه نمايانِ راهيافتهشدگان. خداوندا! راه نما ما را در كسانى كه راه نمودهاى. خداوندا! به درستى كه من سؤال مىكنم از تو دل بستن بر راه راست، و ثابت بودن در كار و راه [درست]، و سؤال مىكنم تو را شكر نعمت تو، و خوبى عافيت تو، و ادا كردن حقّ تو، و سؤال مىكنم از تو، اى پروردگار من! دلى سالم، و زبانى راستگو، و طلب آمرزش از تو، از براى آنچه مىدانى، و سؤال مىكنم از تو، آنچه مىدانى، و پناه مىبرم به تو از بدى آنچه مىدانى. پس به درستى كه تو مىدانى و دانسته نمىشوى، و تويى به غايت، داناى نهانىها». (۱). مترجم «فلان و فلان» را در متن تفسير و به تفصيل بيان كرده است.