روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۸۸۹
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
عنه عن بعض اصحابه رفعه قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۸۸۸ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۸۹۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۲۳۷
حديث را به معصوم رسانيده كه فرمود: پس از نمازِ بامداد، مىگوئى: بار خدايا از آنِ تو است سپاس، سپاسى جاويدان تا پايندهاى، و از آن تو است سپاس، سپاسى كه پايان ندارد تا به خشنوديت گرايد، و از آنِ تو است سپاس، سپاسى كه تمام نشود تا بخواستِ تو رسد، و از آن تو است سپاس، سپاسى كه گويندهاش پاداشى ندارد جز رضاى تو، بار خدايا از آنِ او است سپاس و به درگاه تو است شكايت و توئى ياور، بار خدايا از آنِ تو است سپاس چنانت كه سزا است، سپاس از آن خدا است به همه انواع سپاسش برابرِ همه نعمتهايش تا سپاس برسد بدان جا كه پروردگارم دوست دارد و خشنود شود. و بعد از نمازِ بامداد پيش از سخن گفتن مىگوئى: سپاس از آن خدا است پر ميزان و به نهايت رضاها و به وزن عرش و منزّه باد خدا پر ميزان و به نهايت رضا و به وزن عرش و اللَّه اكبر پرميزان و به نهايت رضا و به وزن عرش و لا اله الّا اللَّه ملؤ الميزان و منتهى الرضا وزنة العرش ، چهار بار آن را مىگوئى و سپس مىگوئى: بار خدايا از تو خواهش كنم خواهش كردن بندهاى خوار كه رحمت فرستى بر محمد و آل محمد و بيامرزى گناهان مرا و بر آورى حاجت مرا در دنيا و آخرت به آسانى و عافيت خود.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۲۶
و نيز حديث را بمعصوم رسانده كه فرمود: پس از نماز صبح گوئى: «اللهم لك الحمد حمدا خالدا مع خلودك، و لك الحمد حمدا لا منتهى له دون رضاك و لك الحمد حمدا لا امد له دون مشيتك، و لك الحمد حمدا لا جزاء لقائله إلا رضاك، اللهم لك الحمد و اليك المشتكى و أنت المستعان، اللهم لك الحمد كما أنت أهله، الحمد للَّه بمحامده كلها على نعمائه كلها حتى ينتهى الحمد الى حيث ما يحب ربى و يرضى» و نيز ميگوئى پس از نماز صبح پيش از آنكه سخنى بگوئى: «الحمد للَّه ملء الميزان و منتهى الرضا و زنة العرش، و سبحان اللَّه ملء الميزان و منتهى الرضا و زنة العرش، و اللَّه أكبر ملء الميزان و منتهى الرضا وزنة العرش، و لا اله الا اللَّه ملء الميزان و منتهى الرضا و زنة العرش» و چهار بار آن را تكرار ميكنى سپس ميگوئى: «اللهم أسألك مسألة العبد الذليل ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تغفر لنا ذنوبنا و تقضى لنا حوائجنا في الدنيا و الآخرة في يسر منك و عافية».
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۴۷۵
از او، از اصحابش روايت است كه آن را مرفوع ساخته، گفت كه: «بعد از صبح مىگويد: اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً خَالِداً ... مَا يُحِبُّ رَبِّي وَيَرْضى؛ «خداوندا! تو را است ستايش، ستايشى هميشه با هميشگى تو، و تو را است ستايش، ستايشى كه پايانى نيست آن را غير از خشنودى تو، و تو را است ستايش، ستايشى كه زمانى نيست آن را غير از خواست تو، و تو را است ستايش، ستايشى كه پاداشى نيست گوينده آن را، مگر خشنودى تو. خداوندا! تو را است ستايش، و به سوى تو است شكايت، و تويى يارى جسته شده. خداوندا! تو را است ستايش، چنان كه تو سزاوار آنى. ستايش مر خدايى را است به همه ستايشهاى او، همه آنها، بر نعمتهاى او، همه آنها، تا آنكه منتهى شود ستايش، تا آن جا كه دوست مىدارد پروردگارم و خشنود شود»، و بعد از صبح، پيش از آنكه سخن گويى، مىگويى: الْحَمْدُ لِلَّهِ مِلْءَ الْمِيزَانِ … وَمُنْتَهَى الرِّضَا، وَزِنَةَ الْعَرْشِ؛ «ستايش مر خدا را است، پرى ترازو و پايان خشنودى و وزن عرش، و منزه است خدا، پرى ترازو و پايان خشنودى و وزن عرش، و نيست خدايى، مگر خدا، پرى ترازو و پايان خشنودى و وزن عرش، و خدا بزرگتر است، پرى ترازو و پايان خشنودى و وزن عرش»، و چهار مرتبه اين را اعاده مىكنى، بعد از آن مىگويى كه: أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ الْعَبْدِ … فِي يُسْرٍ مِنْكَ وَعَافِيَةٍ؛ سؤال مىكنم تو را چون سؤال بنده خوار، كه صلوات فرستى بر محمد و آل محمد، و آنكه بيامرزى براى من گناهان ما را، و برآورى از براى ما حاجتهاى ما را در دنيا و آخرت، در آسانى از تو و عافيت».