روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۱۶۲

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن حماد بن عثمان عن ابي عبيده الحذا قال :

سَأَلْتُ‏ أَبَا جَعْفَرٍ ع‏ عَنِ اَلاِسْتِطَاعَةِ وَ قَوْلِ اَلنَّاسِ‏ فَقَالَ وَ تَلاَ هَذِهِ اَلْآيَةَ وَ لاََ يَزََالُونَ مُخْتَلِفِينَ `إِلاََّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذََلِكَ خَلَقَهُمْ‏ يَا أَبَا عُبَيْدَةَ اَلنَّاسُ مُخْتَلِفُونَ فِي إِصَابَةِ اَلْقَوْلِ وَ كُلُّهُمْ هَالِكٌ‏ قَالَ قُلْتُ قَوْلُهُ‏ إِلاََّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ‏ قَالَ هُمْ‏ شِيعَتُنَا وَ لِرَحْمَتِهِ خَلَقَهُمْ وَ هُوَ قَوْلُهُ‏ وَ لِذََلِكَ خَلَقَهُمْ‏ يَقُولُ لِطَاعَةِ اَلْإِمَامِ‏ اَلرَّحْمَةُ اَلَّتِي يَقُولُ وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ يَقُولُ عِلْمُ اَلْإِمَامِ‏ وَ وَسِعَ عِلْمُهُ اَلَّذِي هُوَ مِنْ عِلْمِهِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ هُمْ‏ شِيعَتُنَا ثُمَّ قَالَ‏ فَسَأَكْتُبُهََا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ‏ يَعْنِي وَلاَيَةَ غَيْرِ اَلْإِمَامِ وَ طَاعَتَهُ ثُمَّ قَالَ‏ يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي‏ اَلتَّوْرََاةِ وَ اَلْإِنْجِيلِ‏ يَعْنِي‏ اَلنَّبِيَّ ص‏ وَ اَلْوَصِيَ‏ وَ اَلْقَائِمَ‏ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ‏ إِذَا قَامَ‏ وَ يَنْهََاهُمْ عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ اَلْمُنْكَرُ مَنْ أَنْكَرَ فَضْلَ اَلْإِمَامِ وَ جَحَدَهُ وَ يُحِلُّ لَهُمُ اَلطَّيِّبََاتِ‏ أَخْذَ اَلْعِلْمِ مِنْ أَهْلِهِ‏ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ اَلْخَبََائِثَ‏ وَ اَلْخَبَائِثُ‏ قَوْلُ مَنْ خَالَفَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ‏ وَ هِيَ اَلذُّنُوبُ اَلَّتِي كَانُوا فِيهَا قَبْلَ مَعْرِفَتِهِمْ فَضْلَ اَلْإِمَامِ وَ اَلْأَغْلاََلَ اَلَّتِي كََانَتْ عَلَيْهِمْ‏ وَ اَلْأَغْلاَلُ مَا كَانُوا يَقُولُونَ مِمَّا لَمْ يَكُونُوا أُمِرُوا بِهِ مِنْ تَرْكِ فَضْلِ اَلْإِمَامِ فَلَمَّا عَرَفُوا فَضْلَ اَلْإِمَامِ وَضَعَ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اَلْإِصْرُ اَلذَّنْبُ‏ وَ هِيَ اَلْآصَارُ ثُمَّ نَسَبَهُمْ‏ فَقَالَ‏ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ‏ يَعْنِي بِالْإِمَامِ وَ عَزَّرُوهُ‏ وَ نَصَرُوهُ وَ اِتَّبَعُوا اَلنُّورَ اَلَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولََئِكَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ‏ يَعْنِي اَلَّذِينَ اِجْتَنَبُوا اَلْجِبْتَ وَ اَلطََّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهََا وَ اَلْجِبْتُ وَ اَلطَّاغُوتُ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ اَلْعِبَادَةُ طَاعَةُ اَلنَّاسِ‏ لَهُمْ ثُمَّ قَالَ‏ أَنِيبُوا إِلى‏ََ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ‏ ثُمَّ جَزَاهُمْ فَقَالَ‏ لَهُمُ اَلْبُشْرى‏ََ فِي اَلْحَيََاةِ اَلدُّنْيََا وَ فِي اَلْآخِرَةِ وَ اَلْإِمَامُ يُبَشِّرُهُمْ بِقِيَامِ‏ اَلْقَائِمِ‏ وَ بِظُهُورِهِ وَ بِقَتْلِ أَعْدَائِهِمْ وَ بِالنَّجَاةِ فِي اَلْآخِرَةِ وَ اَلْوُرُودِ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‏ اَلصَّادِقِينَ عَلَى اَلْحَوْضِ‏


الکافی جلد ۱ ش ۱۱۶۱ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۱۱۶۳
روایت شده از : امام محمّد باقر عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث امام محمّد باقر (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابٌ فِيهِ نُكَتٌ وَ نُتَفٌ مِنَ التَّنْزِيلِ فِي الْوَلَايَة
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۲۱۷

ابو عبيده حذاء گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم از استطاعت و گفتار مردم در باره آن شروع به پاسخ كرد و اين آيه را خواند (۱۱۸ سوره هود) «هميشه اختلاف دارند جز آنكه خدايش ترحم كند و براى آن، آنها را آفريده» اى ابا عبيده، مردم در رسيدن به حق مختلفند و همه هلاكند، گويد: گفتم: قول او: «جز آنكه ترحم كند». فرمود: آنان شيعه‏هاى ما باشند كه براى رحمت خود آفريده و همين معنى قول او است كه: «براى آن، آنها را آفريدستشان» مى فرمايد: آنها را آفريد براى فرمانبرى از امام رحمت كه مى‏فرمايد (۱۵۶ سوره اعراف): «و رحمت من فرا گرفته هر چيزى را» مى‏فرمايد: علم امام است كه چون از علم او است هر چيزى را فرا گرفته است كه آنان شيعه ما هستند. سپس خدا فرموده است: «محققاً بنويسيم آن رحمت خود را براى آن كسانى كه پرهيز كنند» يعنى از ولايت و پيروى غير امام حق و از طاعت او سپس فرموده است (۱۵۷ سوره اعراف): «دريابند او را نوشته در نزد خودشان در كتاب تورات و انجيل (مقصود پيغمبر (ص) است و وصى او و قائم (ع) فرمان دهد آنها را به معروف (وقتى ظهور كرد) و نهى كند آنها را از منكر (منكر انكار فضل امام است و دانسته آن را رد كردن) و حلال كند بر ايشان طيبات را (يعنى فرا گرفتن علم را از اهلش) و حرام كند بر آنها خبائث را (گفته مخالف را) و بنهد از دوش آنها بار سنگين را كه به دوش دارند (و اين بار سنگين گناهانى است كه قبل از معرفت فضل امام مرتكب بودند) و زنجيرهاى گرانى كه بر دوش داشتند (و آن همان گفتارشان بود نسبت به ترك فضل امام كه مأمور بدان نبودند، و چون فضل امام را شناختند و فهميدند خداوند بار سنگين را از دوش آنها بنهاد كه همان گناهانشان بود، سپس نسبت آنها را بيان كرده و آنها را معرفى نموده و فرموده): «آن كسانى كه ايمان آوردند (يعنى به امام) و او را تأييد كردند و يارى نمودند و پيروى كردند نورى را كه همراه او فرود آمده است، آنان همان رستگارانند». يعنى آن كسانى كه از پرستش جبت و طاغوت اجتناب كردند، جبت و طاغوت فلان است و فلان و فلان و عبادت پيروى مردم است نسبت به آنها، باز خدا فرموده است (۵۴ سوره زمر): «باز گرديد به سوى پروردگار خود و تسليم او شويد» و سپس به آنها پاداش داده و فرموده است (۶۴ سوره يونس): «براى آنها است مژده در زندگى دنيا و آخرت» و امام به آنها مژده دهد به قيام قائم و ظهور او و كشتن دشمنانشان و به نجات در آخرت و ورود بر محمد (ص) و خاندان راست گويش بر سر حوض.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۳۰۴

ابو عبيده حذاء گويد: از امام باقر عليه السلام راجع باستطاعت «۱» و گفتار مردم در آن باره پرسيدم حضرت اين آيه را تلاوت نمود: «مردم پيوسته مختلف خواهند بود (از لحاظ عقيده)، جز آنكه را پروردگارت ترحم كند (و براه حق هدايتش فرمايد) و ايشان را براى ترحم آفريده- ۱۱۹ سوره ۱۲-» و فرمود: اى ابا عبيده! مردم در رسيدن بقول حق مختلفند و همگى در هلاكتند (حق را كنار گذاشته از باطلها پيروى ميكنند). من عرضكردم: خدا مى‏فرمايد «جز كسيرا كه پروردگارت ترحم كند؟» فرمود __________________________________________________

(۱) استطاعت مربوط بمسأله جبر و تفويض است كه در جلد اول ص ۲۲۵ گذشت،

آنها شيعيان ما هستند و خدا آنها را براى رحمتش آفريده، از اين رو فرمود: «ايشان را براى ترحم آفريد» يعنى براى اطاعت امام آفريد و امام همان رحمتى است كه خدا مى‏فرمايد: «رحمت من همه چيز را فرا گرفته ۱۵۶ سوره ۷-» آن رحمت علم امامست و علم امام كه مأخوذ از علم خداست همه چيز را فراگرفته آنها شيعيان ما هستند (كه علم امام آنها را فراگرفته و ديگران چون از علم امام بهره‏ئى نبرند، آنها را فرا نميگيرد). سپس خداى تعالى فرمايد: «رحمت خدا را براى كسانى كه پرهيز كنند مقرر ميدارد» يعنى از ولايت و طاعت غير امام پرهيز كنند، سپس فرمايد: «او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مييابند» مقصود از او پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و وصيش و امام قائم است «كه ايشان را امر بمعروف ميكنند (زمانى كه قيام فرمايد) و از منكر «۱» بازشان ميدارد» و منكر «۲» كسى است كه فضيلت امام را نپذيرد و منكر شود «و چيزهاى پاكيزه را براى ايشان حلال ميكند» چيز پاكيزه بدست آوردن علم است از اهلش «و پليدى‏ها را بر ايشان حرام ميكند» پليديها گفتار مخالفين است «و بار سنگين را از گردنشان بنهد» و آن گناهانى است كه پيش از شناختن فضيلت امام در ميانش بودند «و بند و زنجيرهائى كه بر دوش داشتند» و زنجيرها همان سخنانى است كه در باره ترك فضيلت امام مى‏گفتند، در صورتى كه بآن دستور نداشتند، پس چون فضيلت امام را شناختند، بار گران را از دوششان بنهد و بار گران همان گناهست. سپس خداى تعالى آنها را معرفى كرده و فرموده است: «كسانى كه باو (يعنى بامام) ايمان آورده و گراميش داشته و ياريش كرده‏اند و از نورى كه همراه او نازل شده پيروى كرده‏اند ايشان رستگارانند- ۱۵۷ __________________________________________________

(۱) منكر (بصيغه اسم مفعول) بمعنى كار زشت است.
(۲) منكر (بصيغه اسم فاعل) بمعنى انكاركننده و انجام دهنده كار زشت است.

سوره ۷-» يعنى كسانى كه از پرستش جبت و طاغوت دورى گزيدند و جبت و طاغوت. فلان و فلان و فلان است و پرستش اطاعت مردم است از ايشان. باز خدا فرمايد: «بسوى پروردگار خود باز گرديد و تسليم او شويد- ۵۴ سوره ۳۹-» سپس ايشان را پاداش داده و فرموده: «بشارت در زندگى دنيا و آخرت براى آنهاست- ۶۴ سوره ۱۰» و امام ايشان را بقيام و ظهور حضرت قائم و بكشته شدن دشمنانشان و نجات در آخرت و ورود بر محمد صلّى اللَّه على محمد و آله الصادقين بشارت دهد.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۴۶۷

چند نفر از اصحاب ما روايت كرده‏اند، از احمد بن محمد، از ابن ابى نصر، از حَمّاد بن عثمان، از ابو عبيده حذّاء كه گفت: سؤال كردم از امام محمد باقر عليه السلام از توانايى بنده و گفته مردم كه مى‏گويند: بنده، مجبور است. پس اين آيه را تلاوت فرمود كه: «وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» «۳»، يعنى: «و هميشه مردم با هم اختلاف دارند، مگر آن كسانى كه پروردگار تو ايشان را رحم فرمود، و از براى همين، ايشان را آفريده». و حضرت فرمود كه: «اى ابو عُبيده، مردم در برخوردن سخن و فهميدن آن، مختلف‏اند و همه ايشان، __________________________________________________

(۳). هود، ۱۱۸.                                                                                                                                                          هلاك خواهند شد».

راوى مى‏گويد كه عرض كردم: كى مقصود است از قول آن جناب: «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ»، فرمود كه: «ايشان، شيعيان مايند، و خدا از براى رحمت خود ايشان را آفريده و همين معنى قول آن جناب است كه: «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ»، مى‏فرمايد كه: «ايشان را آفريد از براى فرمان‏بردارى امام، كه رحمتى است» كه در باب آن مى‏فرمايد: «وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ»، يعنى: «و رحمت من به هر چيزى رسيده است». و حضرت فرمود كه: «خدا مى‏فرمايد كه: امام، مردم را تعليم داده و علم او كه از علم خدا است، فرا گرفته هر چيزى را كه مراد از آن، شيعيان ما است. بعد از آن فرموده كه: «فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ» «۱»، يعنى: «پس زود باشد كه بنويسم و ثابت گردانم آن رحمت را از براى آنان كه پرهيز مى‏كنند»، و حضرت فرمود: «يعنى: از ولايت غير امام و طاعت او. پس فرموده: «يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ» (و در باب اين‏كه ائمه، نور خداى تعالى‏اند، مذكور شد تا آخر آنچه در اينجاست. و اگر چه ظاهر اين است كه ضمير يَجِدُونَهُ به رسول نبى امّى كه در پيش مذكور است، برگردد، ليكن امام عليه السلام فرموده كه) يعنى: پيغمبر صلى الله عليه و آله و وصى و قائم را «يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ» (و ظاهر اين است كه قائم، عطف بر نبى و وصى نباشد، بلكه مبتدا باشد و ما بعد آن خبر و معنى اين باشد كه:) قائم ايشان را امر به معروف مى‏كند، چون قائم و ظاهر شود، «وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ» (و در قرآن، منكَر به فتح كاف است و ظاهر اين حديث، كسر آن است؛ زيرا كه مى‏فرمايد:) و منكر كسى است كه فضل امام را انكار كند، و جاحد آن باشد» (و بعضى گفته‏اند: كه چون منكَر به فتح كاف، مستلزم منكِر به كسر كاف بود، لهذا منكَر را به منكِر تفسير فرمود)

«وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ»، و حضرت فرمود كه: «طيبات، فرا گرفتن علم است از اهل آن، «وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ»، و خبائث، گفتار كسانى است كه مخالف حق باشند .... «وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ» (و ظاهر اين است كه قرائت حضرت، چون بعضى از قراء، «إِصْرَهُمْ» باشد؛ زيرا كه مى‏فرمايد:) و آنها گناهانى است كه در آنها و مشغول آنها بودند، پيش از معرفت ايشان به فضل امام، و «وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ»، و اغلال، آن چيزى است كه پيوسته مى‏گفتند از آنچه به آن مأمور نشده بودند؛ از ترك كردن فضل امام، و چون فضل امام را شناختند، خدا

__________________________________________________

(۱). اعراف، ۱۵۶.

اصْر ايشان را از ايشان وضع فرمود. و إصر، يعنى: گناه است، و اين گناهِ همه گناهان است (چه، منشأ همه، همين است و چون آمرزيده شود، همه آمرزيده شوند). پس نسب ايشان را بيان فرموده و فرموده كه: «الَّذِينَ آمَنُوا» (و در قرآن «فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ» است و ضمير، بِهِ، راجع به امام است)، يعنى: ايمان آوردند به امام «وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» «۱»، يعنى: آنان كه دورى گزيدند ز جبتِ و طاغوت (كه آنها را عبادت كنند). و جبت و طاغوت، فلان و فلان و فلان (...) اند. و عبادت آنها، فرمان‏بردارى مردم است از براى ايشان. بعد از آن فرموده كه: «أَنِيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ» «۲». (و اين آيه در سوره زمر است و در صدر آن، واو نيز هست)، و ترجمه آن اين است كه: «و رجوع نماييد (از شرك و سائر معاصى و به جدّ و جهد تمام، متوجه شويد) به سوى پروردگار خويش، و گردن نهيد و انقياد نماييد او را» (در هر چه امر فرمايد به شما). پس جزاى ايشان را بيان فرموده و فرموده كه: «لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ» «۳»». (و اين آيه، در سوره يونس است، و در قرآن وَ فِي الْآخِرَةِ با لفظ فى است) و معنى آن اين است كه: «از براى ايشان (يعنى: مؤمنان پرهيزگار) بشارت و مژدگانى است در زندگانى دنيا و در آخرت». و حضرت فرمود كه: «امام، ايشان را بشارت مى‏دهد به قيام قائم و به ظهور آن حضرت، و به كشتن دشمنان ايشان، و به نجات در آخرت، و وارد شدن بر محمد و آل او كه راست‏گويانند بر لب آب حوض كوثر». __________________________________________________

(۱). اعراف، ۱۵۷.
(۲). زمر، ۵۴.
(۳). يونس، ۶۴.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)